نگاهی بر روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی؛ اردوغان در گرداب مساله فلسطین

به گزارش «مبلغ» به نقل از شعوبا، روابط ترکیه و اسرائیل به دوران عثمانی بازمیگردد که در آن دوران یهودیان در خاک عثمانی حضور داشته و صاحب ثروت بوده و تجارت می کردند. یهودیانی که از کشورهای اروپایی بخصوص اسپانیا تحت عنوان تفتیش عقاید یهودیان، اخراج شده و به سرزمینهای عثمانی آمده و در آنجا ساکن شدند. تعداد این مهاجران به ۲۰۰ هزار نفر میرسید. این یهودیان که در قرن ۱۵ به عثمانی آمدند، در قرن ۱۶ در دربار عثمانی صاحب جایگاه نیز شدند.
در همین چارچوب بود که پس از فروپاشی عثمانی و در دوره مصطفی کمال آتاتورک، روابط ترکیه و اسرائیل از سال ۱۹۴۹ شکل گرفت و ترکیه اولین کشور مسلمانی بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت. در سال ۱۹۵۰ نیز نمایندگان دیپلماتیک دو طرف معرفی شدند. همچنین در سال ۱۹۵۶ بن گوریون نخست وزیر اسرائیل و عدنان مندرس نخست وزیر ترکیه، به صورت پنهانی با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند و در حوزه های امنیتی و نظامی تفاهمنامه هایی به امضای طرفین رسید.
ترکیه در جنگ ۶ روزه (۱۹۶۷) اقدامات اسرائیل را محکوم کرده و در کنار جهان عرب ایستاد. اما پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی برای کاهش روابط سیاسی با اسرائیل را رد کرد. روابط سیاسی دو طرف طی ۷ دهه گذشته چندین بار به سطح کاردار تنزل یافته و پس از چند سال به سطح سفیر بازگشته است که از جمله آنها می توان به بحران شوروی در سال ۱۹۵۶، جنگ اعراب در سال ۱۹۶۷، اشغال قدس شرقی در سال ۱۹۸۰، حمله به کشتی حامل کمکهای انساندوستانه به مردم محاصره شده غزه و کشته شدن ۹ شهروند ترک اشاره کرد. روابط دو دولت راهبردی بوده و در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی دنبال می شده است؛ بطوریکه در کارنامه روابط طرفین، نوسازی ناوگان هوایی ترکیه توسط اسرائیل به چشم می خورد. علیرغم روابط سیاسی پر فرازونشیب، روابط اقتصادی، امنیتی و نظامی طرفین معمولا خوب و رو به رشد بوده است؛ طبق آمار، در سال گذشته میلادی روابط تجاری دو کشور به ۸ میلیارد دلار رسید و پیش بینی می شود امسال نیز به ۱۰ میلیارد دلار برسد.
افکار عمومی ترکیه و مساله فلسطین؛ دولت تحت تأثیر افکار عمومی
اگرچه نیمی از جمعیت مردم ترکیه را مسلمانان مسئول تشکیل می دهند و نیم دیگر را لائیک ها، اما درباره مسلمانان باید گفت که موضع گیری آنها در قبال مساله فلسطین طی سالهای گذشته روبه رشد بوده و افکار عمومی نیز در این خصوص حساسیت ویژهای به خرج داده است؛ تا آنجا که در سفر اخیر رئیس جمهور رژیم اسرائیل تظاهرات و راهپیمایی های اعتراضی در شهرهای مختلف ترکیه شاهد بودیم.
مردم مسلمان ترکیه طی سالهای ۱۹۸۰ به بعد، وارد فرایندهای سیاسی شده و با حضور در صحنه انتخابات و رای به محافظهکاران مسلمان از جمله جریان اربکان و احزاب وی، حضور خود را در عرصه سیاسی نشان دادند. این روند همچنان در جریان است. در سالهای اخیر به موازات موضع گیریهای اسلامگرایانه حزب عدالت و توسعه در قبال قضیه فلسطین، شاهد نقش آفرینی مردم ترکیه نیز در این عرصه (مساله فلسطین) هستیم. برای مثال در رویدادهای مختلفی نظیر انتقال پایتخت آمریکا به بیت المقدس، مردم ترکیه اعتراضات سراسری به راه انداخته و همنوا با سایر کشورهای اسلامی آن را محکوم کردند.
چنین وضعیتی باعث می شود که اردوغان و دولت ترکیه در این باره با دقت و احتیاط بیشتری عمل کنند؛ بطوریکه هرگاه موضوع افزایش رابطه سیاسی با اسرائیل مطرح شده، در کنار آن مقامات آنکارا بارها اعلام کردهاند که این موضوع باعث چشم پوشی آنها از مسئله فلسطین نمی شود.
با موضعگیری گروههای مقاومت فلسطینی و همچنین جریانهای اسلامگرای ترکیه مانند حزب سعادت که پیروان مرحوم نجم الدین اربکان هستند، بخشی از جامعه مسلمان ترکیه نسبت به اردوغان رویکرد منفی پیدا کرده است. اگرچه بخشی از جامعه مسلمان نیز این ارتباط را برای حفظ حقوق فلسطین لازم می دانند. لائیک های ترکیه نیز اساساً با توسعه روابط مسئله ای ندارند. با این همه، اگر احزاب رقیب در انتخابات آتی بر ارتباطات اردوغان با رژیم صهیونیستی و خاصه سفر اخیر رئیس جمهور اسرائیل به ترکیه تمرکز کنند، این امر می تواند تأثیر بسزایی بر آرای اردوغان و حزب حاکم ترکیه داشته باشد.
مساله فلسطین؛ دغدغه اردوغان یا دستاویزی سیاسی؟!
اردوغان بارها نشان داده که از ابزارهای مختلف برای منافع سیاسی خود سود جسته است. بطوریکه در ماجرای فلسطین، شوی تبلیغاتی بزرگی در اجلاس داووس علیه شیمون پرز رئیس جمهور سابق اسرائیل به پا کرد اما بعدها گفت که منظور او از این جملات مجری برنامه بود و نه بی احترامی به پرز!
اردوغان در دوره بیداری اسلامی نیز موضع گیریهایی داشت تا بلکه بتواند رهبری این حرکت را بر عهده بگیرد؛ بخصوص اینکه منشأ این تحرکات در کشورهای مختلف جریانهای اخوان المسلمین بودند. بر همین اساس اردوغان که در آغاز کار در ترکیه، خود را یک تکنوکرات می دانست و نه محافظه کار، به سرعت تغییر جهت داده و خود را یک محافظه کار اخوانی تند نشان داد.
اما با تغییر صفحه شطرنج خاورمیانه و شمال آفریقا، ناچار به تغییر راهبرد شده و بهتدریج از جریانهای اخوانی دست کشید و حمایت خود را کاهش داد و با مخالفان این جریان نظیر ولیعهد امارات روابط خود را عادی کرد. هم اکنون نیز به دنبال عادی سازی روابط خود با السیسی است.
اردوغان شخصیتی عملگرا و منفعت طلب دارد. بعد از کنار زدن محمد مرسی و روی کار آمدن السیسی علیرغم مواضع تند اولیه که ناشی از سرخوردگی بود، شروع به عادی سازی روابط خود با مصر کرد. در همین چارچوب، علی رغم اینکه امارات را در کودتای نافرجام ۲۰۱۶ صاحب نقش می دانست، بر عادی سازی روابط خود با امارات همت گماشت. به همین ترتیب نیز به دنبال برقراری رابطه با اسرائیل و عربستان است. این رفتارها که طی دو دهه گذشته به شکل زیرکانه و ظریفی دنبال شده، با تنگتر شدن عرصه بر اردوغان و حزب عدالت و توسعه در محیط منطقه ای و بین المللی، امروز بر همگان عیان و قابل مشاهده شده است. مقاومت فلسطین نیز طی سالهای گذشته با این چرخش مواضع اردوغان آشنا شده و در بیانیه اخیر خود، اقدام اردوغان را خیانت به مسئله فلسطین دانست.