نگرشی بر نظام فکری شهید حاج قاسم سلیمانی (۱)

نگاه حاج قاسم را در جامعه جاری کنیم

مبلغ/ اگر نظام فکری حاج قاسم سلیمانی را که با محوریت هسته مرکزی توحیدی در عرصه نظام بینشی، ارزشی و اجتماعی است، بشناسیم، می توانیم نگاه شهید سلیمانی را در جامعه، ساری و جاری کنیم.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایرنا – نظام فکری سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، مجموعه‌ای نظام‌مند و متشکل از اجزای سازمان یافته و عناصر مرتبط و هدفمند با محوریت هسته مرکزی توحیدی در عرصه نظام بینشی، ارزشی و اجتماعی است. ضرورت دارد که این نظام فکری را بشناسیم و دقیق و عمیق آن را بکاویم و جهان بینی، رفتار و اهداف اجتماعی خود را بر اساس آن شکل دهیم؛ تا از مکتب شهید سلیمانی فاصله نگیریم و نگاه شهید عزیز سلیمانی را در جامعه، ساری و جاری کنیم:

نظام بینشی؛ در این نظام، درباره گزاره های مربوط به جهان بینی و متعلق به ایمان بحث می شود. نوع برداشت و طرز تفکری که یک انسان درباره جهان و هستی عرضه می کند، زیر ساخت و تکیه گاه فکری آن فرد به شمار می رود. این زیر ساخت و تکیه گاه را جهان بینی می نامند. شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی، همه عالم هستی، همه کنش گری در پهنه وجود، همه جهان های اجتماعی و اراده و عمل کنش گر انسانی را درون سلسله مراتب وجود از مبدا متعال تا انسان خاکی و تا وجود طبیعی جهان مادی ملاحظه می کند و به تناسب ارتباط این حلقات هستی با یکدیگر و مرتبه وجودی کنش گر انسانی اعم از فرد و جامعه، و عوامل غیر محسوس مانند تاثیر ملائکه و شیاطین به تحلیل و تبیین می پردازد و همه این تاثیر و تعین های اجتماعی را درون ساختار تکوینی عام تری تحت عنوان سنت های الهی تحلیل می کند.

در این رویکرد و عاملیت توحیدی، شهید عزیز سردار سلیمانی در مبارزات استکبارستیزانه به شدت با عنصر حکمت، نبوت، امامت و ولایت گره می خورد و بر مبنای آیۀ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ؛ در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در جمع خودی ها با مهربانی برخورد می کند،(آیه آخر سوره فتح) دچار خشونت نمی شود و با حکمت و عقلانیت فقهی فضای ضد تقریبی را شکست می دهد و با اهتمام به جغرافیای فرهنگی وحدت و بازشناسی اشتراکات معرفتی، برای شکل گیری تمدن نوین اسلامی تلاش می کند و با هستی شناسی خود و نگاه زیبایش به خدا و انسان و عنصر جهان بینی الهی، مکتب شهید سلیمانی را پایه گذاری می کند.

مکتب فکری و معرفتی این شهید گرانقدر و بزرگ با جهان بینی باشکوهی که از ساختار تمدنی در جهان اسلام رقم زده است، چارچوب جهانی تمدن نوین اسلامی را ترسیم می کند. اگر بخواهیم نظام بینشی شهید عزیزمان را دقیق و عمیق بشناسیم، باید در این نظام، درباره گزاره های معرفت شناسی، خدا شناسی، انسان شناسی، ولایت شناسی، اسلام شناسی، جهان شناسی و جامعه شناسی بحث کنیم تا برای همه ما ملموس شود که اساس و گوهر نظام بینشی سردار شهیدمان، توحید است.

الف: توحید: یکی از مهم ترین مسائلی که انسان با آن روبرو است، خداشناسی است. شناخت خداوند، همراه با شناخت توحید اوست، و بدون وصف توحید، این شناخت محقق نمی شود. در نظام فکری شهید سلیمانی، توحید، بنیادی ترین اصل اعتقادی در اسلام حقیقی و به معنای یکتا و بی مانند دانستن خداوند عزیز است. توحید در مقام عمل، به این معناست که جز در برابر خدای یکتا و بی همتا، برای هیچ کس و هیچ چیز سر تعظیم فرود نیاوریم. دقیقا در راستای همین نگاه است که شهید سلیمانی در سال ۱۳۸۹، در یادواره شهدای خانوک کرمان می گوید توحید در تصور شهید متفاوت است با توحیدی که ما تصور می کنیم. لذا آن تصور از توحید، به این شهید معرفت داد که او را به این مقام عظیم و بزرگ رساند.

اولین و مهم‌ترین رکن این نگاه، ایمان قلبی و باور عمیق به خدای متعال به‌عنوان خالق و مدبر جهان و محور قرار دادن این ایمان و باور در تمام شئون زندگی است. تمام ابعاد زندگی پرورش‌یافتگان مکتب شهید سلیمانی نیز بر اساس خداباوری و خدامحوری و در یک کلمه، بر مبنای ایمان به خدا، محبت به خدا و توحید ناب شکل گرفته است. شهید حاج قاسم سلیمانی در چهارم تیر ۱۳۹۷ در همدان می گوید همه عالم از آن خداست. همه عالم جلوه خداست. همه عالم روان به سمت خداست. وی در همان سخنرانی می افزاید اگر وجود انسان از محبت خدا و حب خدا پر شد، از محبت ها و موضوعات دیگر تهی می شود.

شهید سلیمانی در دهم فروردین ۱۳۹۴ در نامه ای می نویسد هر کس خدا را بشناسد، به او رغبت خاص پیدا می کند؛ خصوصا در عبادات، و از گناه و معصیت دوری می کند. وی در همان نامه می آورد معرفت به خداوند سبحان، موجب تسلیم و رضای انسان می شود. معرفت به خداوند، موجب بی نیازی از دیگران می شود.

ب: تکلیف گرایی؛ پس از خداشناسی و خداباوری، ملاک شهید و شاگردان مکتب شهید سلیمانی در سکوت و فریاد، قیام و قعود، حب و بغض، حرکت و سکون، فقط رضایت پروردگار و عمل به تکلیف الهی است. شهید سلیمانی در گفتگویی درباره شهید حسین خرازی می گوید با تمام وجود نسبت به تعلقات دنیوی بی اعتنا بود. فکر نمی کنم هیچ چیزی جز انجام تکلیف و رضای خدا را دنبال می کرد. در جلسات، در نمازها، در تعقیبات، در دست هایی که در حالت قنوت به هم می چسباند… و گردنش را در کنار دست هایش کج می کرد و دعا می کرد، نشان می داد که یک عشق ویژه ای به خدا دارد.

شهید سلیمانی با درس گرفتن از شهید خرازی، فقط و فقط به دنبال عمل به تکلیف و جلب رضایت الهی بود. آن شهید فرزانه و گرانقدر با شناخت صحیح سنت های الهی، عمل به تکلیف و قرار دادن خود در صف اولیاء الهی و پای بندی شدید به مولفه های ایمان قلبی توانست با فطرت الهی مردم همگام شود و گفتار و کردارش بر دل انسان ها بنشیند و همگام با عوامل تایید بخش سنت های الهی موفق به ایجاد و تقویت جریانی اجتماعی در دنیای اسلام به نام‌ جبهه مقاومت اسلامی شود؛ جریانی که در امتداد راه مجاهدان دوران جنگ هشت ساله، بناست حقیقت اسلام ناب محمدی ( ص ) را به جهانیان معرفی کند.

ج: اسلام شناسی؛ اسلام حقیقی و ناب، تسلیم شدن در برابر خدا و ترک همه عبودیت ها و بندگی خالص خداست. در نگاه حاج قاسم، اسلام ناب، عامل هماهنگی و ارتباط جامعه به شکل یک پیکره واحد و عامل دست یابی انسان به سعادت دنیوی و اخروی است. شهید بزرگ جبهه مقاومت اسلامی در جمع راهیان نور، در دوکوهه می گوید شاید بعد از انقلاب، ما هیچ مجموعه ای جامع تر در معرفی اسلام به عنوان مُرّ اسلام، حقیقت اسلام در همه ابعاد، صحنه ای مثل صحنه جنگ نداشته باشیم؛ یعنی صحنه ای که بخواهد یکجا اسلام و حقیقت اسلام را خصوصا فرهنگ تشیع را معرفی کند… جنگ حقیقت کامل اسلام را معرفی کرد. منظورم از جنگ، انسان های موجود در جنگ هستند… انسان هایی که در آنجا بر مبنای یک فرهنگ جمع شدند، عمل کردند، جنگیدند و به شهادت رسیدند. مجموعه افکار، اعمال، مدیریت، اقدامات و رفتارشان، حقیقت اسلام را در این صحنه تداعی کرد… یک عرفان و معرفت حقیقی و اسلام شناسی و انسان سازی حقیقی و اسلام ناب حقیقی، تبعیت حقیقی، ولایت پذیری حقیقی، در تمامی ابعاد این حقیقت، ساری و جاری بود.

تلاش سردار عزیزمان برای شکل دهی به همان جریانی بود که بناست معرف عملی اسلام ناب باشد و خود نیز مصداق تمام عیار پیروی از اسلام ناب محمدی (ص) بود و اعتقاد داشت ایران امروز، به دلیل اتکاء به اسلام ناب محمدی (ص) توانست همه توطئه ها را شکست دهد.

د: ولایت شناسی؛ یکی از مفاهیم کلیدی در نظام فکری سردار شهید سلیمانی، ولایت فقیه است. ولایت، یعنی به هم پیوستگی و هم جبهه‌گی و اتصال شدید یک عده انسانی که دارای یک فکر واحد و جویای یک هدف واحدند، در یک راه قدم برمی دارند، برای یک هدف تلاش و حرکت می کنند، و یک فکر و عقیده را پذیرفته اند.

فقیه، کسی است که ملکه فقاهت در او وجود دارد و فقاهت به معنای فهم مسائل شرعی از راه استنباط از ادله معتبر شرعی است. در منظومه فکری شهید سلیمانی، منظور از ولایت در بحث ولایت فقیه نیز حاکمیت فقیه به نیابت از امام معصوم (ع) بر جامعه اسلامی است. در جهان امروز، پرچمدار اسلام ناب و یکی از اصول مهم انقلاب اسلامی، ولایت فقیه است. شهید سرافراز اسلام حاج قاسم در وصیت نامه اش می نویسد برای نجات اسلام، خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول الله است. اساس دشمنی با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله، والله، والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه، حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند، قرآن آسیب می بیند.

ایشان در زمان حاضر مصداق ولایت فقیه را امام خامنه ای می دانست و در سال ۱۳۸۹ در یادواره شهدای خانوک کرمان می گوید: والله علمای شیعه را تماما و از نزدیک می شناسم. آن شهید عزیز می افزاید: اشهد بالله سرآمد همه این روحانیت آیت الله العظمی خامنه ای است. سردار شهید در ادامه می گوید اگر تمام علمای جهان یک طرف باشند و مقام معظم رهبری یک طرف، مطمئنا من طرف امام خامنه ای می روم.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.