نقش ساختارهای فرهنگی در تحولات اجتماعی

مبلغ/ تأثرات و تحولات هیچ پدیده اجتماعی را نمی توان به یک عامل نهایی و غایی تقلیل داد. فرزندآوری هم متاثر از عوامل متعدد و متنوعی است، از دیرباز جمعیت و رشد آن از مباحث مهمی بوده که اذ‌‌هان محافل جمعیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را به خود مشغول داشته و پیامد‌‌ آن از جنبه های مختلف بررسی شده است.

به گزارش «مبلغ» به نقل از رسالت، تأثرات و تحولات هیچ پدیده اجتماعی را نمی توان به یک عامل نهایی و غایی تقلیل داد. فرزندآوری هم متاثر از عوامل متعدد و متنوعی است، از دیرباز جمعیت و رشد آن از مباحث مهمی بوده که اذ‌‌هان محافل جمعیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را به خود مشغول داشته و پیامد‌‌ آن از جنبه های مختلف بررسی شده است. کشور‌‌ها در سطح ملی، منطقه ‌ای و بین‌المللی در پی چار‌‌ه‌ اند‌یشی و برنامه ‌ریزی برای کاهش یا افزایش جمعیت و تأثیرات آن هستند و معمولا از فرهنگ و اقتصاد به عنوان دو عامل موثر در امر فرزندآوری یاد می شود. جمعیت شناسان براین باورند که تمرکز صرف بر مقوله اقتصاد بدون توجه به مسئله فرهنگسازی و تحولات نگرشی جامعه، موجب می شود که مشوق ها و تسهیلات نیز کارآیی و اثرگذاری خود را از دست بدهند. پژوهشکده آمار در سال ۱۳۹۴ طرحی پژوهشی با عنوان بررسی نحوه نگرش جوانان در آستانه‌ ازدواج و زنان همسردار ۱۵-۴۹ ساله نسبت به فرزندآوری و شناخت عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مؤثر بر آن در ۳۱ استان کشور اجرایی کرد.

نتایج این پژوهش نشان داد: «میانگین تعداد فرزندان دلخواه مردان و زنان جوان در آستانه‌ ازدواج به ترتیب برابر ۲٫۴ و ۲٫۲ بوده است به گونه‌ای که بین نظرهای مردان و زنان در مورد تعداد فرزند ۰٫۲تفاوت وجود دارد. میانگین تعداد فرزندان دلخواه جوانان در آستانه‌ ازدواج ساکن نقاط شهری و روستایی به ترتیب برابر با ۲٫۲ و ۲٫۵ فرزند بوده است. زنان همسردار ۱۵-۴۹ ساله ساکن در نقاط شهری به‌طور متوسط طالب ۲٫۷ فرزند بوده و زنان ساکن در نقاط روستایی به‌طور متوسط خواهان ۳ فرزند بوده‌اند. ۳۱٫۱ درصد جوانان در آستانه‌ ازدواج و ۴۲٫۵ درصد زنان همسردار اعتقاد دارند اگر بیش از دو فرزند بیاورند، مردم آنها را سرزنش می‌کنند. بین رفتار فرزندآوری جوانان و زنان ۱۵-۴۹ ساله و وضعیت اقتصادی آنها رابطه معکوس وجود دارد به گونه‌ای که افراد دارای پایگاه اقتصادی بالا، متقاضی فرزند کمتری بوده و در عوض افراد با پایگاه اقتصادی پایین متقاضی فرزند بیشتری هستند. بنا بر این افراد دارای پایگاه اقتصادی بالاتر، تمایل کمتری به فرزندآوری دارند. همچنین بین رفتار فرزندآوری جوانان و زنان ۱۵- ۴۹ ساله و سن ازدواج آنها رابطه معکوس وجود دارد. به گونه‌ای که در جوانان با افزایش سن ازدواج، تعداد فرزندان دلخواه آن‌ها کمتر می‌شود و میانگین تعداد فرزندان مورد تقاضای زنان ۱۵-۴۹ ساله در بین افرادی که در سنین ۲۵ تا ۳۹ سالگی ازدواج کرده‌اند کمتر از کسانی است که در سنین پایین و یا خیلی بالا ازدواج کرده‌اند.» (کاظمی پور، ۱۳۹۴: ۹۰)

تاکید مقام معظم رهبری بر فرهنگ‌سازی در فضای عمومی

مطابق نظرسنجی ها مردم ایران تمایل به فرزندآوری دارند و پیمایش سال ۹۸ نیز گویای آن است که حدود ۳۵ درصد مردم دو فرزند  و بیش از ۶۰ درصد مردم حداقل ۳ فرزند می‌خواهند اما ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی نقشی اساسی در تبیین، کنترل و هدایت کنش‌ها و رفتارهای جمعیتی افراد ایفا می‌کنند؛ فرزندآوری به‌عنوان یک کنش اجتماعی علاوه بر بعد رفتاری، دارای بعد نگرشی، معنایی و بین‌ذهنی است. بُعد نگرشی و فرهنگسازی از چنان اهمیتی برخوردار است که مقام معظم رهبری در پیامی به فعالان حوزه جمعیت، تلاش برای افزایش نسل و جوان شدن نیروی انسانی کشور و حمایت از خانواده را یکی از ضروری‌ترین فرائض مسئولان و آحاد مردم عنوان کرده و گفته اند: این فریضه درباره‌ افراد و مراکز اثرگذار و فرهنگ‌ساز، تأکید بیشتر می‌یابد. این یک سیاست حیاتی برای آینده‌ بلندمدت کشور عزیز ما است. در عین حال به دست‌اندرکاران توصیه کرده اند که در کنار تدابیر قانونی و امثال آن، به فرهنگ‌سازی در فضای عمومی و نظام بهداشتی اهمیت دهند.

سهم متغیرهای فرهنگی بیشتر از متغیرهای اقتصادی

براین اساس «صالح قاسمی»- دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور، وزن شاخص ها و متغیرهای فرهنگی و نگرشی بر الگوی فرزندآوری را بسیار بیشتر از متغیرهای اقتصادی می داند. قاسمی در گفت و گو با «رسالت» بیان می کند: «ابتدا تغییر نگرش و سبک زندگی و چارچوب های ارزشی مهمترین مانع فرزندآوری به شمار می رود و در ادامه رکودها و مشکلات اقتصادی در کنار عامل فرهنگی مزید بر علت شده است. بنابراین نگرشها در حوزه فرهنگی باید اصلاح و دگرگون شود، اما مجموعه های رسانه ای متفاوت از مجموعه های فرهنگی هستند، بالطبع اصلاح نگرش جامعه بر فرزندآوری اقدامی است که باید از سوی مجموعه های فرهنگی صورت بپذیرد، درحالی که رسانه ها باید هر دو راهبرد را در قانون پیگیری کنند، به این معنا که هم بر مقوله فرهنگسازی و اصلاح نگرش اجتماعی بر فرزندآوری و هم بر مطالبه اجرای مواد قانون جوانی جمعیت متمرکز باشند. اساسا تجارب جهانی به ما می گوید کشورهایی در سیاست های جمعیتی خود موفق شده اند که راهبردهای اقتصادی و فرهنگی را در کنارهم به پیش برده اند.

بنابراین رسانه ها و صداوسیما از طرفی روی الگوی نگرشی و فرهنگی باید تاثیر بگذارند و از طرفی باید اجرای مواد قانون جوانی جمعیت را مطالبه کنند. باور دارم با مطالباتی که در حال شکل گیری است، راهبردهای اقتصادی و امتیازات مندرج در قانون دیر یا زود فعال خواهد شد اما مجموعه های فرهنگساز کشور همچنان در غفلت کامل به سر می برند و هنوز راهبردهای فرهنگی را اجرایی نکرده اند. لذا در کنار مطالبه برای اجرای قانون باید فعال شدن دستگاه های فرهنگساز را خواستار شد.»

«علی پژهان» از کارشناسان حوزه جمعیت نیز همین نظر را دارد و در گفت و گو با «رسالت» تاکید می کند: «کاهش تمایل به فرزندآوری ریشه فرهنگی دارد. اگرچه عامل اقتصادی نقش پررنگی ایفا می کند اما بخشی از جامعه به لحاظ مالی در مضیقه نیستند و با این وجود تن به فرزندآوری نمی دهند و یا به داشتن یک فرزند بسنده می کنند. در کشور ما همواره اقتصاد پایه و اساس بوده و اگرچه شاخص مهمی به شمار می رود و معیار و سنجش جامعه نیز همین شاخص است، اما پس از بررسی زوایای پنهان در می یابیم که ریشه مشکل به فرهنگ و فرهنگسازی برمی گردد. بنابراین اگر تمام بودجه کل کشور را صرف فرزندآوری کنید، بازهم به اندازه فرهنگسازی تاثیر ندارد. شاید ۲۰ درصد از جمعیت کشور به دلیل مسائل مادی  تمایلی به فرزندآوری نداشته باشند اما جمعیت گسترده تری به علت مسائل فرهنگی و نگرشی دوست ندارند فرزندی داشته باشند. بنابراین مشوق های اقتصادی مهم است اما نمی تواند صددرصد موثر باشد. مباحث اقتصاد و فرهنگسازی را باید در کنارهم دید.»

اقناع افکار عمومی

کاهش فرزندآوری در ایران به عادت واره تبدیل شده و گروه های مختلف جامعه، فرزند کمتر را نوعی پرستیژ اجتماعی تلقی می کنند. در چنین شرایطی قانون جوانی جمعیت و ارائه تسهیلات اقتصادی می تواند در جوار فرهنگسازی، کارکرد بهتر و موثرتری داشته باشد. پژهان در این رابطه می گوید: «هرکشوری در حوزه جمعیت سیاست های حمایتی و مشوق های خاص خود را دارد و از این نظر قانون جوانی جمعیت باید زودتر از این ها تصویب و اجرایی می شد و همزمان در بُعد فرهنگی نیز اقدامات لازم صورت می پذیرفت. سالها پیش تفکر «فرزند کمتر، زندگی بهتر» با همگرایی دولت و دانشگاهیان در جامعه رواج یافت و تغییر این تفکر نیازمند کار فرهنگی است و البته کمی هم زمان می برد. مسائل جمعیتی را باید با رویکردها و لنزهای متفاوت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی دید و در فرصت محدود باقی مانده افکار عمومی را اقناع کرد.»

ارائه تسهیلات و یا تقویت روند اجتماعی به منظور افزایش باروری و اعطای یک سری مشوق ها، ملاحظات و واگذاری ها و معافیت های مالیاتی با هدف رشد جمعیت، اقداماتی است که به زعم «محمدولی علیئی» به تنهایی کافی نیست. این کارشناس تغییرات جمعیت در گفت و گو با «رسالت» تصریح می کند:« تصورات ذهنی افراد در مسئله کاهش جمعیت صرفا با اقتصاد گره خورده و این اشکال هم از سوی قاطبه جامعه مطرح است و هم از سوی برخی مسئولان که تصور می کنند صرفا با ارائه یک سری مشوق های مادی می توانند مسئله را حل کنند اما این مشوق ها و تسهیلات بیشتر به طبقات پایین جامعه کمک می کند. واقعیت این است که بحث اقتصاد یک مسئله است و بحث نگرش و سبک زندگی و انتظارات افراد از جامعه بحث دیگری است. از میان ۱۰ دهک جامعه، سه دهک بالا به لحاظ اقتصادی در رفاه هستند و طبیعتا باید فرزندان بیشتری داشته باشند چون به لحاظ مادی مشکلی ندارند و ۴ دهک پایین جامعه باید فرزندان کمتری داشته باشند، اما واقعیت جامعه خلاف این را ثابت می کند. تحت هیچ عنوان اهمیت اقتصاد و رفاه را در امر فرزندآوری نفی نمی کنم، اما آنچه در ذهن قاطبه افراد دور می زند این است که فرزند را چگونه در لایه های زندگی خود تصور کنند. در دنیای امروز فرزند را هزینه بر می دانند، چرا که الگوی جامعه بر این پایه استوار شده که فرزند در راس خانواده قرار

می گیرد و اصطلاحا پدیده فرزندسالاری رخ داده که این مسئله ناشی از افزایش تک فرزندی است. در گذشته تبلیغات مبتنی بر «فرزند کمتر، زندگی بهتر» بود و حالا با گسترش تک فرزندی تمام هم و غم خانواده این است که تنها ثمره زندگی خود را از هر گزندی محفوظ بدارند. بنابراین هرچه درآمد دارند به پای یگانه فرزند خود می ریزند و این مسئله سبب شده که جامعه به این باور غلط برسد که فرزند موجودی هزینه بر است. معمولا اغلب افراد یک فرزند را به خاطر حب والدینی می پذیرند اما زیربار فرزندان بعدی نمی روند که این به همان تفکر هزینه بر بودن فرزند بازمی گردد.»

مشوق ها و تسهیلات حداکثر ۲۲ درصد موثر است

پژوهش های جهانی نشان می دهد، مشوق ها و تسهیلات حداکثر ۲۲ درصد ذهنیت افراد جامعه را به سمت و سوی داشتن فرزند بیشتر هدایت می کند اما سهم فرهنگ و سبک زندگی ۷۸ درصد است. علیئی با ارائه این آمار می گوید: «باید بیشتر از هرچیز بر مسئله سبک زندگی متمرکز بود و این تفکر را اشاعه داد که فرزند جزئی از اعضای خانواده است و باید در این زمینه به صورت طبیعی و معقولانه هزینه کرد، اگر به اشاعه چنین تفکری اقدام کردیم، محرک های انگیزشی مادی نیز آثار سودمندی خواهد داشت. ضمن آنکه قانون جوانی جمعیت و تسهیلاتی که قرار است ارائه شود، صرفا یک بستر مقدماتی است و بیش از همه باید نگرش فرهنگی جامعه را اصلاح کرد که قرار نیست هزینه های چشمگیری انجام دهند. در حال حاضر خانواده ها فقط در بخش آموزش فرزند بین ۲۰ تا ۵۰ میلیون در طول سال هزینه می کنند، در صورتی که سالها قبل اینگونه نبود، لذا این نقد به والدین وارد است، خود آنها هستند که فرزندآوری را گران کرده اند.»

اجرای  ۱۰ درصد از قانون جوانی جمعیت

تمامی شاخص های جمعیت شناختی کشور در رکوردهای حداقلی خود قرار گرفته اند و براین اساس «صالح قاسمی»- دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور به ما می گوید: «نرخ رشد جمعیت ۷ دهم درصد است که این پایین ترین نرخ رشد در طول تاریخ ایران به شمار می رود  و نرخ باروری به ۱.۶ فرزند به ازای هر زن رسیده که بازهم پایین ترین نرخ باروری ثبت شده در طول تاریخ ایران است. نرخ سالمندی نیز به ۱۱ درصد رسیده که بالاترین نرخ سالمندی در طول تاریخ ایران است. شیب تعداد تولدها نیز کاهش یافته و در بازه زمانی ۵ ساله از ۹۵ تا ۱۴۰۰ قریب به نیم میلیون تولد را از دست داده ایم و این هم بی نظیر و بی سابقه است. اما اینکه چرا به رغم تبلیغات و تصویب قانون و ارائه تسهیلات میل به فرزندآوری افزایش نیافته، به این علت است که هنوز قانون جامع و دقیقی که در حال اجرا باشد، نداریم. ۸ سال پیش در ۳۰ اردیبهشت ماه ۹۳ سیاست های کلی جمعیت ابلاغ شد، ۸ سال تمام فرصت سوزی محض در دولت تدبیر و امید اتفاق افتاد و سرانجام در سال ۱۴۰۰ قانون جوانی جمعیت تصویب و از امسال لازم الاجراست، اما هنوز اکثریب قریب به اتفاق مواد این قانون اجرایی نشده و در مرحله نگاشت آیین نامه و دستورالعمل است. به عبارت دیگر ما هنوز کاری برای خانواده ایرانی انجام نداده ایم، این قانون هنوز تسهیلات و امتیازاتی به خانواده ها اعطا نکرده که میزان تاثیرات آن را مشاهده کنیم.»

به گفته قاسمی، فقط ۱۰ درصد از قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت اجرایی شده و دستگاه های بسیاری به تکالیف خود در قبال اجرای آن واقف نیستند لذا این قانون همانند سیاست های کلی جمعیت مهجور و مظلوم است. اما خبر خوب اینکه گفتمان سازی فضاهای فرهنگی- رسانه ای باعث شده میزان کاهش سالانه تعداد تولدها کمتر شود.

اصلاح کژاندیشی و خطاهای گذشته

دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور اعتقاد دارد، مادامی که مدیران ما اهمیت موضوع و تاثیر تحولات جمعیتی بر تمامی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی و فرهنگی کشور را درک نکنند، جمعیت برای آنها در اولویت نخواهد بود.  در دولت سیزدهم وعده هایی داده شده و اقداماتی هم صورت گرفته است اما آنطور که باید حق مطلب فهم نشده و چنانچه جمعیت شناسان و پژوهشگران این حوزه را کنار بگذاریم، هیچ کس به اندازه شخص مقام معظم رهبری اهمیت این موضوع را درک نکرده و نسبت به آن نگران نیست. در چنین شرایطی تصمیمات پیوست جمعیتی ندارند و ما زمانی می توانیم امیدوار باشیم که تمامی تصمیمات مدیران ارشد کشور دارای پیوست جمعیتی و فرزندآوری باشد.»

امروز فرصت دیگری باقی نمانده و باید کژاندیشی و خطاهای گذشته را اصلاح کرد و نباید اجازه داد موضوع جمعیت به محاق برود. «علی پژهان»- کارشناس جمعیت، اقدامات و تصمیمات دولتها را در امر فرزندآوری موثر دانسته وتاکید می کند: «گاهی برخی اظهارنظرها و اقدامات نسنجیده، زمینه ساز شکل گیری بهانه های پوپولیستی است و ضربه مهلکی بر مسئله جمعیت وارد می کند.

آنگاه سخنان و استدلال های ما به عنوان کارشناسان جمعیت نیز مورد توجه جامعه قرار نمی گیرد و این تصور بوجود می آید که کشور مسائل مهمتری از جمعیت دارد، این درحالی است که  براساس پیمایش های ملی ۸۸ درصد زوجین تمایل به فرزندآوری دارند. ما خواسته عجیب و غریبی از دولتها نداریم، بلکه می گوییم موانع را بردارند. به عنوان مثال از زنانی که مرخصی زایمان می گیرند، حمایت شود تا آنها شغل خود را از دست ندهند. مردم ما به فرزندآوری تمایل دارند، اما لازم است که موانع دولتی و چالش ها از سر راه برداشته شود و دولت در این رابطه تسهیلگری کند.»

طی سالیان گذشته شکل گیری دغدغه های متعدد موجب شد، مقوله جمعیت در دسته ضرورت ها و اولویت ها قرار نگیرد اما از این پس باید شش دانگ حواسمان به این انقلاب خاموش باشد.

«محمدولی علیئی»- کارشناس تغییرات جمعیت تاکید می کند، آنچه در حال حاضر اهمیت دارد، افزایش نرخ موالید است که اصطلاحی به نام «تی اف آر» دارد، یعنی یک زن باید در طول زندگی دختری را جایگزین خودش در نسل بعدی کند. لازمه این مسئله آن است که ۱۰ زن به طور متوسط، ۲/۲ فرزند به دنیا بیاورند که ۱۰ تای آن دختر باشد، به عبارت ساده تر هر مادر از ۱۵ تا ۴۹ سالگی باید ۲/۲ فرزند به دنیا بیاورد و از این فرزندان، ۱۰ زن جایگزین شود. هنگامی که موالید زیر ۲.۲ باشد، می گویند زیرخط جانشینی است اما این نرخ اکنون ۱.۶۴ است، یا به عبارتی این ۱۰ زن، ۸ دختر را جایگزین خود در نسل بعدی می کنند.

تمایل مردان بیشتر از زنان

علیئی معتقد است که خانواده ها تمایل به فرزندآوری دارند اما باید نگرش های فرهنگی و تصور هزینه بر بودن فرزند را اصلاح کرد. او به نظرسنجی از خانواده های ایرانی اشاره دارد که طبق آن مشخص شده خانواده ها می توانند بین ۲.۴ تا ۲.۶ فرزند داشته باشند و جالب تر اینکه میزان تمایل در میان زنان حداقل ۲ یا ۲.۲ و در میان مردان ۲.۶ عنوان شده، بنابراین تمایل از سوی مردان بیشتر است. علیئی می گوید: «عمده زنان جامعه ما به دنبال تحصیلات عالیه اند و امسال یک میلیون و ۵۶۰ هزار نفر داوطلب کنکور هستند، که از این تعداد حدود ۹۲۰ هزار نفر از شرکت کنندگان را خانمها و ۵۷۰ هزار نفر را آقایان تشکیل می دهند و به طور معمول خانم ها تمایلی ندارند با مردانی که نسبت به آنها تحصیلات کمتری دارند، ازدواج کنند. بنابراین باتوجه به میزان متقاضیان کنکور امسال و بیشتر بودن تعداد داوطلبان زن، با یک حساب سرانگشتی می توان دریافت که ۳۴۰ هزار نفر، به لحاظ کفویت تحصیلی خود زوج ندارند و طبیعتا از دور ازدواج خارج می شوند. ما منکر تحصیلات نیستیم اما باید تناسب جنسیتی و نیازسنجی برای رشته های خاص صورت بگیرد.»

علیئی تبیین می کند: «حتی زنانی هم که ازدواج می کنند، اگر ۳ فرزند به دنیا بیاورند، بازهم جبران کننده نیست. آمارهایی که ارائه می شود صرفا مربوط به زنان متاهل نیست و باید از کل زنانی که در جامعه ایران هستند، از هر ۱۰ نفر، ۲/۲ تولد اتفاق بیفتد. تمامی کشورهای توسعه یافته دنیا به دنبال بالا بردن سطح موالید خود هستند و برای این مسئله هزینه های سرسام آوری را صرف می کنند اما چندان هم توفیقی نداشته اند، به این خاطر که الگوریتم و چارچوب فضای ذهنی و سبک زندگی باید تغییر کند. در کشور ما حداقل از سال ۱۳۷۰ به بعد برنامه کنترل جمعیت در ایران اجرایی شده و ۲۵ سال شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» تبلیغ شده، آیا می توان این مسئله را در بازه زمانی کوتاه تغییر داد؟ بی تردید اصلاح این روند حداقل ۱۰ سال طول می کشد. بنابراین همزمان با اقدامات اقتصادی و ارائه مشوق ها باید ۱۰ سال کار مستمر فرهنگی کرد. البته فرصت چندانی هم نداریم.»

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.