گزارشی از مراسم بزرگداشت استاد محمد علی موحد / سخنرانی ملکیان، فراستخواه و سه‌تار نوازی شهرام ناظری

ایکنا نوشت: جشن شب بزرگداشت یکصدمین سالروز تولد استاد محمدعلی موحد توسط مجله بخارا به عنوان ششصد و هفتاد و یکمین شب از سلسله شب‌های بخارا با همکاری مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و حضور شاگردان، دوستان و دوستداران این اندیشمند، ادیب، مولوی‌شناس، عرفان‌پژوه، تاریخ‌نگار و فیلسوف معاصر شامگاه دوم خردادماه در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.

در این برنامه اساتیدی چون ژاله آموزگار، حسن انوری، محمدرضا شفیعی‌کدکنی، شهرام ناظری، مصطفی ملکیان، مقصود فراست‌خواه، سیروس علی‌نژاد، مسعود جعفری‌جزی و علی دهباشی حضور داشتند.

دگر شرمسارم مکن پیش کس

استاد موحد در این برنامه با بیان آن‌که بعد از دعوتی که برای حضور در این مجلس صورت گرفت، حضور اساتید و بزرگان ادب حکم می‌کرد که در این مجلس کنار شما باشم خاطرنشان کرد: حضور در روی این صحنه و سخن گفتن با شما برای سپاسگزاری درباره این مجلس وظیفه من است.

وی ادامه داد: حقیقت آن است که نمی‌دانم چه باید بگویم! صحبت‌هایی که این‌جا شد مانند آنچه گفته شد که در فضای مجازی چه حرف‌هایی نوشته شده‌ است. شنیدم و دیدم اهل قلم، نامداران عرصه پژوهش و تحقیق مطالبی نوشته‌اند. واقعاً حیرت می‌کنم که درباره آن‌ها چه می‌توانم بگویم! کاش تمام این‌ها ثبت می‌شد و به سیاق قدیم مراسم «شهادت چهل مؤمن» می‌گرفتند و لای کفن من می‌گذاشتند و شهادت‌نامه آنها را ثبت می‌کردیم.

استاد موحد یادآور شد: دوست داشتم آن شهادت‌نامه با ابیاتی از سعدی هم توأم شوند:

ننازم به سرمایه فضل خویش

به دریوزه آورده‌ام دست پیش

خدایا به عزت که خوارم مکن

به ذل گنه شرمسارم مکن

مرا شرمساری ز روی تو بس

دگر شرمسارم مکن پیش کس

وی اظهار کرد: انبوه جماعتی پا روی چشم من گذاشتند و در این مجلس حضور پیدا کرده‌اند. استادان بزرگواری که تشریف دارند و علی دهباشی که موجود عجیب‌وغریبی است که نه خستگی سرش می‌شود و نه روز و شب را درک می‌کند و همین‌طور شب‌های بخارا را برگزار می‌کند. او امروز خود امیر بخاراست.

این مولوی‌پژوه با بیان آنکه در کنار اظهار لطف و مهربانی که از زبان بزرگان بر من کمترین جاری شد، گفت: استادان همه پیرنوازی کرده‌اند. شگفت آمد از بختم که این دولت از کجاست. من شاکرم و سپاس‌گزار؛ آدم نمک‌نشناسی نیستم.

خود بهتر می‌دانم کجا گیر و لَنگ دارم

استاد موحد در ادامه با تأکید به آیه‌ای از قرآن مجید گفت: آنچه درباره من گفته‌اند طبق گفته قرآن، هر فرد خودش را بهتر از افراد دیگر می‌شناسد. در این دست‌وپایی که به عنوان انسانی ناتوان زدم، بهتر می‌دانم که کجاها گیر و لنگ دارم. وقتی بزرگان ابراز لطف می‌کنند و این‌گونه سخن می‌گویند برای من لبریز از معنی و معنی آن ورای تعارفات معمول است.

وی ادامه داد: بعداز صد سال هنوز در حال تلاش هستم و این مسیر ادامه دارد. این حرف‌ها برای دل‌داری و تسلی خاطر من است. این پیرنوازی‌ها برای ‌آن‌ است که به من قوت قلب بدهند. پیری همین است. باید تحمل کرد. مثل آدمی که عزیزی را از دست داده است و برای تسلیتش می‌روند. با این رفتن، دل‌داری دادن و تسلی دادن؛ مرده زنده نمی‌شود، اما به آن مصیبت‌زده قوت قلب می‌دهد که آستانه تحملش را بالا ببرد.

نویسنده کتاب «خُمی از شراب ربانی: گزیده مقالات شمس» یادآور شد: انسان این‌گونه خلق شده و به این دست از رفتارها و به تقویت‌های روحیه احتیاج دارد. بزرگانی که این‌جا حضور پیدا کردند و این سخنان را درباره من گفته‌اند دلیلش آن بود تا من کمی آرام بگیرم. از جایی‌که نشسته بودم و بخواهم این‌جا بیایم مشکل داشتم. دست و پایم درد می‌کرد، اما این‌ها قوت قلبی است که من را به این‌جا کشاند. با رسیدن به پیری تمام توان‌های عقل، هوش، جسم و دست ‌و پا از انسان کسر می‌شود. مگر از دست دادن این‌ها کم چیزی است؟

وی تصریح کرد: آدم در مقابل این‌ها قرار بگیرد و ببیند که در حال کاسته شدن از توانایی‌اش است ناراحت می‌شود؛ اما این مجلس و با دیدن این الطاف احساس می‌کنم که من مستحق این دست از دل‌داری‌ها و قوت‌قلب دادن‌ها هستم. بزرگان درباره من کم نگذاشته‌اند و سنگ تمام گذاشتند.

ما انسان‌ها موجودات وابسته به دیگران هستیم

استاد موحد با اشاره به اینکه عیادت از بیمار شاید برای ما امری عادی در حوزه رفتار اجتماعی بدل شده ‌است، اما در بطن آن حکمتی وجود دارد بیان کرد: حال که از من بیمار این‌چنین عیادت کرده و قوت قلب دادید در آن نیز حکمتی بزرگ نهفته است. آن حکمت همان قوت قلب دادن است و این در بیمار مؤثر می‌افتد.

نویسنده کتاب «اصطرلاب حق: گزیده فیه ما فیه مولوی» در پایان اظهار کرد: ما انسان‌ها موجودات وابسته به دیگران هستیم و وقتی دیگران را در کنار خود می‌بینیم حتی اگر کاری انجام ندهند اما از نظر روحی تقویت می‌شویم. اگر این جمله را باور نمی‌کنید من را نگاه کنید که از روی صندلی به‌زور و به‌زحمت بلند شدم و این‌جا آمده‌ام. این همان حکمت و قوت قلبی است که از شما و اساتید حاضر در این مراسم گرفتم.

سعادت داشتم که توانستم از همه این دریای زیبای معرفت استفاده کنم

شهرام ناظری در ابتدای سخنان خود با ذکر اسامی از بزرگان حوزه فرهنگ و ادب چون استاد موحد، استاد شفیعی‌کدکنی، دکتر انوری، دکتر ایرج افشار، اخوان ثالث و عبدالحسین زرین‌کوب گفت: سعادت داشتم در دوره‌ای متولد شدم و زندگی کردم که توانستم از همه این دریای زیبای معرفت استفاده کنم.

وی ادامه داد: در مورد دکتر موحد باید دوستانی که شایستگی بیشتری از من دارند صحبت کنند. با کسب اجازه از ایشان و بزرگان، چند بیت از مولانا را با سه‌تار خود برای استاد می‌خوانم و به ایشان تقدیم می‌کنم.

ناظری در ادامه غزلی از مولوی با مطلع «کاشکی هستی زبانی داشتی/ تا ز اسرار پرده برمی‌داشتی» را با نواختن سه‌تار برای حضار اجرا کرد که با تشویق ممتد حاضران جمع همراه شد.

دکتر موحد به نسلی تعلق دارد که ویژگی‌های آن نسل رو به کسر شدن است

مصطفی ملکیان دیگر سخنران این مراسم در ابتدای سخنان خود با بیان آنکه از بخت شکر دارم و از روزگار پر سعادتم است که در محفلی حضور پیدا کرده‌ام که فخری از مفاخر ملی کشورم در صد ساله اخیر به صد سالگی رسیده است گفت: ما در بزرگداشت این مرد بزرگ با عرض ارادت به محضر ایشان گردهم آمده‌ایم تا به تعبیر مو مولانا نشان می‌دهیم که «مادح خورشید مداح خودست». قدردانی از امثال دکتر موحد اشاره به این نکته است که ما هم از فهم و درایتی برخورداریم؛ والا این بزرگان چنان عظمتی دارند که به تعظیم امثال من نیازمند نیستند.

وی با اشاره به این‌که در طول سال‌ها تلمذ در محضر استاد با چشمان کوچک‌بین خود بزرگی ایشان را به کرات و مرات و به صور مختلف دیده‌ام، اظهار کرد: در دو نوشته و دو سخنرانی در این حوزه آن‌چه از عظمت شخصی ایشان، از بزرگی‌های اخلاقی و رفتاری ایشان بوده، انعکاس داده‌ام و در اینجا بر مدار تکرار آن گفته‌های قبلی نیستم. امروز سروران را به نکته جدیدی تذکر می‌دهم که دکتر موحد غیر از ویژگی‌های شخصی‌ای که دارند که بارها و بارها همه ما به چشم دیده و مشاهده کردیم، تعلق به نسلی دارند که آن نسل دارای ویژگی‌هایی بود که روزبه‌روز آن ویژگی‌ها در حوزه اجتماعی و فرهنگی ما کمتر به چشم می‌خورد و در حال اضمحلال است.

شش ویژگی نسل استاد موحد که کمتر نشانی از آنها وجود دارد!

ملکیان با اشاره به آنکه امروز ویژگی‌های آن نسل را که بزرگ‌ترین، شاخص‌ترین و بارزترین آن نسل؛ استاد موحد است بازگو می‌کنم. آن نسل دارای شش ویژگی است و این ویژگی‌ها روزبه‌روز در حال فرو مُردن، فرو پژمردن و کمیاب شدن است، افزود: ویژگی اول این است که آن نسل بسیار سختکوش و جدی و از پشتکاری فوق تصور من و امثال من برخوردار بودند.

وی ادامه داد: آنها هم زندگی را به جد می‌گرفتند و هم کار علمی و تحقیقی خود را با کمال اهمیت پیگیری می‌کردند. کاری که می‌کردند جزو تجملات زندگی نبود، جزو ضروریات آن بود. کاری جدی و سختکوشانه که همه زندگی در گرو آن است. کار آنها وسیله‌ای برای رسیدن به هدف دیگری نبود. آنها نمی‌خواستند کار و عمل‌شان را تبدیل به نردبان کنند و از طریق آن نردبان به ثروت، شهرت، قدرت، اعتبار، آبرو، محبوبیت یا مدرک دانشگاهی برسند. خود فعلیت کار برای آنها ارزشمند است و مطلوبیت ذاتی داشت. این ویژگی را در ناصیه این نسل می‌بینیم.

ملکیان تصریح کرد: ویژگی دوم قناعت است. آنها در زندگی شخصی، نوعی گریز از ثرو‌ طلبی، گریز از اینکه روزبه‌روز بر کالاهای مادی و بر داشته‌ها و بر پس‌اندازهای مادی خود بیفزایند داشتند. این نسل ثروت‌اندوز نبود. نسلی بود که هرچه ما و نسل من برای ثروت از آن قائل هستیم همه آن را به پای علم ریخته بودند و ارزش برای آن‌ها ارزش علم بود نه ارزش ثروت! قانع بودند؛ به آن‌چه داشتند اکتفا می‌کردند و آرزوی آن‌چه را نداشتند کم‌تر داشته یا اصلاً نداشتند. حتی در برخی از چهره‌های این نسل شما علاقه به ثروت را مطلقاً نمی‌بینید و نوعی ثروت گریزی را شاهد هستید.

وی یادآور شد: ویژگی سومی که این نسل داشته‌اند به این مهم باز می‌گردد مه آنها در محیطی زندگی می‌کرده‌اند که حتی اگر انسان اهل فخرفروشی بود می‌توانست به علم خود فخر بفروشد. نیازی نداشت که علم خودش را به قدرت اضافه کند، به شهرت اضافه کند، به ثروت اضافه کند و مایه فخر او باشد. خود علم مایه فخر آن‌ها بود. بنابراین اگر اهل فخرفروشی بودند که نبودند؛ می‌توانستند علم خود را برای آن کافی بدانند.

نویسنده کتاب «حدیث آرزومندی: جستارهایی در عقلانیت و معنویت» گفت: ویژگی چهارم این نسل آن است که آنها اهل علم بودند نه اهل اطلاعات و نه اهل داده! این نسل متوجه می‌شد که علم و معرفت چیزی است و اطلاعات چیز دیگری است و هیچ‌وقت علم را به کسب اطلاعات صرف و جمع‌آوری داده‌ها نمی‌فروختند. شکی نیست که آن نسل در زمان انفجار اطلاعات نمی‌زیست، ولی با این ‌همه همان مقدار اطلاعات و داده‌ها مورد عنایت این نسل نبود.

وی ادامه داد: می‌دانستند که تبدیل داده به اطلاعات؛ اطلاعات به علم و تبدیل علم به فهم دارای اهمیت است و فقط دنبال علم بود. آنها نسلی بودند که یک کتاب را ۳۰۰ بار می‌خواندند. اما امروز ما به نسلی رسیدیم که یک کتاب را یک‌بار می‌خوانیم. فقط به‌دنبال کسب اطلاعات هستیم. به‌دنبال معرفت و فهم نیستیم.

ملکیان درباره دیگر ویژگی آن نسل گفت: نسل استاد موجد نسلی بود که به سنت خود پشت نکرد و سنت خود را خوب می‌شناخت. حتی مخالفان سنت در این نسل نیز سنت را می‌شناختند. نمی‌توان این نسل را به دلیل بی‌خبری از سنت مورد نقد قرار داد و گفت چون آن‌ها از سنت پیشینیان خود بی‌خبر بودند به رد آن می‌کوشیدند. اگر از میان افراد این نسل فردی را می‌توان پیدا کرد که سنت قبل را نقد می‌کرد برای این رَد کردن دلایل متعددی داشت، چراکه زیر تا بم آن سنت را به شکل کامل می‌شناخت و به آن سنت احاطه و اشراف علمی داشت.

ملکیان تصریح کرد: ویژگی ششم ارتباطی به این نسل ندارد و در میان اساتید خودم چه در حوزه و چه در دانشگاه نمونه و نظیری برای آن ندیدم و آن تواضع، خشوع و خضوع استاد موحد است که امری بی‌نظیر و بی‌بدیل است. بارها گفته‌ام که دکتر موحد از کسانی است که وقتی در حضورشان هستید و بعد از محضر او بیرون می‌روید و به خود می‌آیید به خودتان می‌گویید این شخص نویسنده، مترجم، مصحح، تعلیق نویس آن کتاب‌هاست. او شخصیتی است که این خدمات را به فرهنگ و وطن خود کرده‌ است، اما هیچ‌کدام از این موارد را در حضورشان احساس نمی‌کنید.

نویسنده کتاب «تقدیر ما تدبیر ما» در پایان گفت: درحالی‌که اکثر ما این‌گونه هستیم که وقتی کسی به سراغمان می‌آید، وجوه، زبان گفتار و کردارمان به مخاطب می‌گوید که حواست باشد در محضر چه استادی هستی!

استاد موحد با خدا همکاری خوبی داشته است

مقصود فراست‌خواه به عنوان سخنران بعدی صحبت‌های خود را این‌گونه آغاز کرد که استاد موحد با خدا همکاری خوبی داشته است و گفت: خداوند از انسان دعوت کرده که لطفاً بیایید و یاریگر من در بهبود این جهان باشید. جهان خوب از کار درنیامده، شرارت‌های زیادی در این جهان وجود دارد. این جهان طرح ناتمامی است مگراین‌که با انسان‌های خردمند تمام شود. همین جهان و ایران‌مان را ببینید که از آغاز تا به امروز چقدر کاستی‌ها، ناراستی‌ها و کژی‌ها دیده و در این میان مدام فردوسی و بیهقی؛ خیام و بیرونی؛ مولوی و حافظ تلاش کردند تا تمام آن را از زیر آوار عالم بیرون آورند.

وی افزود: بزرگان فرهنگ و تمدن این سامان در برابر نارضایتی‌های هستی‌شناختی انباشته کوشیدند حیات درهم‌ریخته ایرانی را سامان دهند. مطابق معمول، جهان ما هم‌زمان با ساخته شدن صدای فروریختنش نیز شنیده می‌شود.

نویسنده کتاب «سرآغاز نواندیشی معاصر» با بیان آنکه استاد موحد ۳۰ ساله بود که بعد از ملی شدن نفت به سرعت شاهد سقوط دولت ملی بود، اظهار کرد: بسیاری در آن زمان به زندگی روزمره، کافه‌نشینی و حل جدول پناه بردند. کنشگرانی که انتظار پیروزی داشتند تا در میدان‌هایی مخیر بازی کنند سرخورده شدند؛ اما محمدعلی ۳۰ ساله، این استاد بزرگ ما ایستاد تا جهان را به‌قدر همت خویش معنا کند و پاسخی به بودن خویش بدهد.

نویسنده کتاب «زبان قرآن» تصریح کرد: پاسخ موحد به زندگی را تماشا کنید. این استاد در ویرایش جهان ایرانی ما و جهان بشری ما خود را به اشتراک گذاشت. پاسخ موحد به زندگی این است. مؤثرترین نخبگان مولد فکر، دانش، فرهنگ و هنر ایران در دهه‌های بعد از دهه سی از میان جوانان همین دوره شاهد سرکوب شدید بعد از مرداد ۱۳۳۲ سربرآوردند و این برای من کمترین مسئله‌ای مهم است؛ یعنی پیدایی زندگی بعد از مرگ.

فراست‌خواه در پایان تأکید کرد: به ذکر مختصر دو اکتشاف استاد موحد از میان اکتشافات معنایی بسنده می‌کنم. اکتشاف موحد از میوه‌های گم‌شده تمدن ما کشف تجربه‌ای در آفاق بود. با ابن بطوطه و دیگری کشف مجدد تجربه‌ای در انفس و با آثار شمس و مولانا بود. این به سال‌ها دود چراغ نیاز و فعالیت شخصی به‌معنای اسپینوزایی داشت. یک ترجمه و یک تألیف درخشان بر ابن بطوطه و بیش‌از ۱۰ اثر فاخر به‌صورت تحقیق، تألیف، ترجمه، تصحیح و تعلیق در شمس و مولانا. آن منبع هیجانی که فروزانفر و همایی را؛ معین و نفیسی را؛ یاسمی و مینوی را؛ خانلری و شفیعی کدکنی را به کار وامی‌داشت شوری نیز در سر موحد انداخت. جریانی از ذخایر هیجان ایرانی که در حافظه تمدنی و فرهنگ ما در این سرزمین محبوس‌شده از پشت دیوار وجود این استاد عزیز جاری شد و او را به تحقیق و تدبر شبانه‌روزی گسیل داشت.

در حاشیه این مراسم پیام کاظم موسوی‌بجنوردی، بنيانگذار مرکز دايرة المعارف بزرگ اسلامی، برای استاد محمدعلی موحد به عنوان یکی از اعضای شورای عالی علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی قرائت شد.

همچنین در فصلی دیگر از این برنامه از کتاب «آثارشناسی توصیفی شمس تبریزی» به قلم محمد رنجبر رونمایی شد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.