درباره عباس جراری، روشنفکر مراکشی / محمد مسجدجامعی

مبلغ/ زندگی و فعالیت‌های آقای جراری به نوعی بیان کننده تاریخ و ویژگی‌های مراکش کنونی است که او خود در شکل‌دهی بدان نقشی داشت. او ریشه‌های قدیمی تشیع در کشورش و به طور کلی در شمال آفریقا را می‌شناخت و اینکه چگونه فرهنگ و مناسک شیعی در این منطقه ادامه یافته است. در اینجا تلاش می‌شود به این نکات تا آنجا که قابل توضیح است، اشاره شود.

به گزارش «مبلغ» – محمد مسجدجامعی در یادداشتی به مناسبت درگذشت آقای جراری ادیب مراکشی نوشت: چند روزی از درگذشت ادیب و روشنفکر مراکشی، آقای عباس جراری می‌گذرد. ایشان از مشاوران نزدیک پادشاه کنونی و نیز ملک حسن بود و نفوذ اجتماعی و دینی قابل توجهی داشت. از ابتدای ماموریتم در مراکش با ایشان آشنا و از نزدیک مرتبط بودم. فردی بود دانشمند و تاریخ و فرهنگ کشورش را به خوبی می‌شناخت و علیرغم آنکه پدرش از عالمان سلفی مسلک بود، به فقه و کلام و روش تفسیری شیعه علاقه فراوانی داشت و عموماً در این موارد سؤال می‌کرد. به مرحوم شیخ محمدحسین کاشف الغطاء بسیار علاقمند بود و خصوصاً به شاهکارش یعنی کتاب «تحریر المجله». با زحمت توانستم یک دوره پنج جلدی آن را برایش تهیه کنم که پیوسته سپاسگزاری می‌کرد.

عباس جراری در بین معاصران به آیت الله سبحانی ارادت داشت. در ابتدای مأموریت از معظم له جهت القای چند سخنرانی علمی، دعوت کردم. اولین سخنرانی در آکادمی علوم مراکش بود که شخصیت‌های درجه اول علمی و دینی و دانشگاهی این کشور، شرکت داشتند. سخنرانی ایشان درباره اجتهاد بود. پس از سخنرانی سؤالات متعدد و مختلفی مطرح شد. آقای جراری در این جلسه و نیز در مهمانی مفصلی که به افتخار حضور ایشان در اقامتگاه برگزار شد، حضور داشت. در این مهمانی مباحث گوناگونی مطرح شد و در کنار آن آثار متعدد ایشان به نمایش گذاشته شد. چنین بود دلیل ارادت آقای جراری. کتاب مفاهیم القرآن و معجم الفقهاء آیت الله سبحانی مورد توجه خاص وی قرار گرفت.

ریشه‌های قدیمی تشیع در کشورش و به طور کلی در شمال آفریقا را می‌شناخت و اینکه چگونه فرهنگ و مناسک شیعی در این منطقه ادامه یافته است. این ادامه تا چند دهه گذشته کاملاً قابل تشخیص و پیگیری بود و از آن پس این جریان تضعیف و در نهایت قطع شد و تحت تأثیر شرائط جدید سیاسی و فکری و دینی قرار گرفت.

زندگی و فعالیت‌های آقای جراری به نوعی بیان کننده تاریخ و ویژگی‌های مراکش کنونی است که او خود در شکل‌دهی بدان نقشی داشت. در اینجا تلاش می‌شود به این نکات تا آنجا که قابل توضیح است، اشاره شود. متأسفانه به دلیل قطع رابطه و دلائلی دیگر، نمی‌توان به همه آنها پرداخت؛ علیرغم آنکه شناختِ از درون برآمده این کشور و فرهنگ و سیاستش به مثابه یک تجربه زنده، می‌تواند بسیار مفید باشد.

سرزمین مراکش، نزدیک‌ترین بخش قاره افریقا به قاره اروپا است. مضافاً که سواحل مدیترانه‌ای و نیز سواحل اطلسی آن حاصل‌خیز و خوش آب و هوا است. بدین علت از دوران‌های قدیم و خاصه از دوران رومیان مورد توجه بوده است و برخی از انبارهای غله رومیان در این سرزمین قرار داشت. پس از اسلام این ارتباط به مراتب بیشتر و عمیق‌تر شد. عموم قدرت بدستان مسلمان در شبه جزیره ایبریا و مناطق جنوبی ایتالیا، مورد حمایت پادشاهان این کشور بودند.

اصولاً یکی از دلائل سقوط امارت‌های اسلامی موجود در اسپانیا و اندلس به دلیل همین پشتیبانی‌ها بود. حضور آنان و توان‌شان در دفع قدرت‌های مسیحی مجاور، عمدتاً به دلیل حمایت پادشاهان مغرب بود و هنگامی که اینان به ضعف گرائیدند و این پشتیبانی‌ها کمرنگ و بی‌رنگ شد، امارت‌های یاد شده نتوانستند در برابر رقبای مسیحی تاب آورند و به کلی ناپدید شدند. مضافاً که رابطه فرهنگی و دینی و ادبی مداومی بین دو سواحل شمالی و جنوبی مدیترانه وجود داشت که یکی از مهمترین پایگاه‌هایش، مراکش بود.

از این زاویه شبه جزیره ایبریا و خصوصاً اسپانیا ادامه مراکش است و مراکش نیز ادامه جنوب اروپا است. به جز این، مراکش به دلائلی تاریخی و دینی ارتباطی مداوم با افریقای سیاه و خاصه غرب آن داشت و کسان فراوانی از این منطقه به این کشور آمدند و با مردمان بومی مخلوط شدند. البته این ارتباط‌ها پیوسته به یکسان نبود و شدت و ضعف یافته و بعضاً قطع شده است. بخش قابل توجهی از مغربیان نتیجه ازدواج‌های مختلط بومیان و سیاه‌پوستان افریقایی هستند.

به جز این مراکش بیش از سایر کشورهای شمال افریقا تحت تأثیر مهاجرت مسلمانان و یهودیانی که در سال ۱۴۹۲ از اسپانیا اخراج شدند، قرار گرفت و بسیاری از اخراج شدگان به این کشور آمدند و در آن متوطن شدند. برخی در نقاط ساحلی و برخی به عمق کشور راه یافتند و به نوعی در تحرک علمی و صنعتی و دینی محیط خود، مؤثر بودند. صرف نظر از این همه، بخش مهمی از مراکشیان بربر هستند که اینان خود به سه گروه مختلف که گویش‌های متفاوتی دارند، تقسیم می‌شوند.

نکته دیگر رابطه این سرزمین است با شرق آن، یعنی جهان مسلمان. مراکش در منتهی الیه غرب اسلامی قرار دارد و مرکزیت اسلام از حرمین شریفین گرفته و تا حوزه‌های دینی و تمدنی آن، عمدتاً در شرق قرار دارد. این ارتباط و این نفوذ پیوسته وجود داشته و دارد و احتمالاً در مقایسه با قلمروهای یاد شده در مجموع بیشترین سهم را در شکل‌دهی به تاریخ و هویت آن داشته است.

 

منبع: مسلمنا

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.