ماجرای خودداری حضرت عباس از گفتن عدد ۲ / حضرت عباس دانشمند درس‌نخوانده بود

مبلغ / حجت الاسلام سید علی کشفی با بیان روایتی از کودکی حضرت عباس می گوید: امیرالمومنین(ع) برای اینکه با حضرت عباس تمرین سخن گفتن کنند فرمودند: بگو یک. اباالفضل العباس گفت: یک. حضرت فرمود: بگو دو. نگفت و با اشاره فهماند با زبانی که یکی گفتم شرم دارم که دو بگویم.

حجت الاسلام والمسلمین سید علی کشفی از اساتید حوزه های علمیه و پژوهشگر سیره حضرت عباس(ع) به مناسبت ولادت حضرت عباس مصاحبه ای جالب با مبلغ انجام داده است و به بیان فضایل غلمی ایشان پرداخته است موضوعی که معمولاً در سایه نقش بی بدیل آن حضرت در قیام عاشورا کمتر مورد توجه قرار می گیرد و کمتر از آن سخن گفته می شود. این مصاحبه را که به صورت مکتوب انجام شده در در ادامه میخوانید:

مبلغ : غیر از ماجرای قیام حسینی و عاشورا که نقطه اوج زندگی حضرت عباس ع است، مهمترین نکاتی که از سیره ایشان در منابع بیان شده است به چه مواردی اشاره دارد؟

متأسفانه ما از زندگانی و سیره بزرگانی همچون حضرت عباس و حضرت علی اکبر و حضرت زینب و … گزارش و اطلاعات زیادی در دست نداریم آنچه از این حضرت بر جای مانده چند مطلب کلی است که از ولادت و ویژگی‌های آن حضرت نقل شده و این که همسر ایشان، دختر عبدالله ابن عباس بود؛ اما اینکه زندگی ایشان چگونه می‌گذشت و چه اموراتی داشتند اطلاعات دقیقی وجود ندارد. حتی درباره تعداد فرزندان حضرت اباالفضل نیز اختلاف نظر وجود دارد. و این معلول دو عامل است:
عامل اول: به سبب دشمنی ها و عداوتی که با اهل‌بیت وجود داشت و اینکه همیشه شیعه و پیروان اهل بیت در فشار، تعقیب و تقیه بودند؛ نتوانستند نکاتی ارزشمند از زوایای مختلف شخصیت‌های بزرگ خود ثبت و ضبط کنند و آنها را به یادگار بگذارند.
مخصوصا در دوران سیاه معاویه که به خاطر فشار و جوی که برعلیه اهلبیت بود حتی نسبت به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هم که نواده رسول خدا بودند، گزارش زیادی نقل نشده تا چه رسد به حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه.
عامل دوم: ولایت مداری و ادب شخصیت هایی همانند حضرت عباس اجازه نمی‌داد که ظهور و بروز و خودنمایی داشته باشند و همیشه خود را زیر سایه ائمه علیهم‌السلام قرار میگرفتند و پشت سر آنها قدم میزدند.

مبلغ:  در مورد مقام و شخصیت علمی ایشان کمتر سخن گفته شده است. اگر ممکن است در مورد جایگاه علمی ایشان بیشتر بفرمایید؟

حضرت عباس سلام الله علیه از نظر علم و معرفت در اوج بود.حضرت عباس تا ۱۴ سالگی همراه و زیر نظر پدرش امیرالمومنین بود لذا حضرت او را هم از جهات تربیتی و هم از جهت علمی به خوبی پرورش داده بود.روزی بر زانوی پدرش امیرالمؤمنین نشسته بود. حضرت برای اینکه با او تمرین سخن گفتن کنند فرمودند: بگو یک. اباالفضل العباس گفت: یک. حضرت فرمود: بگو دو. نگفت و با اشاره فهماند با زبانی که یکی گفتم شرم دارم که دو بگویم. و این حاکی از معرفت بالا و علم و اعتقاد عمیق به توحید در آن سنین کودکی است.

مطالب مرتبط:برای وحدتِ غیر عددی، نمیتوان ۲ ای را تصور کرد! / عباس طارمی

لذا امیرالمؤمنین فرمودند «انّ ولدی العباس زقّ العلم زقّاً
به راستی فرزندم عباس در کودکی علم را مکیده و چشیده است.»
جالب است که بدانید که این تعبیر در روایات در رابطه با امامان معصوم از جمله امیرمؤمنان علی علیه السلام به کار رفته است. امیرالمؤمنین در روایتی میفرمایند هذا ما زقّنی رسول اللّه زقّاً
این علمی است که رسول خدا به من چشانده است.»
زقّ در لغت به کبوتر که آب و غذا را مستقیم به دهان جوجه اش منتقل میکند میگویند و این نشان از آن دارد که فراگیری علم عباس از پدر بزرگوارش در مواردی به طریق عادّی و مدرسه ای نبوده است. گویا علی(ع) به صورت مستقیم علوم را به او آموخته است. به همین جهت مرحوم علامه محمد باقر بيرجندى نیز مى نويسد:
ان العباس من اكابر الفقها و افاضل اهل البيت، بل انه عالم غير متعلم و ليس فى ذلك منافاه لتعلم ابيه اياه.
همانا عباس(ع) از فقهاى بزرگ و از برجستگان خاندان نبوت بود، بلكه او دانشمند درس نخوانده بود و اين مطلب منافاتى با علم آموزى پدرش امیرالمومنین به او ندارد. و نتیجه این علم و معرفت آن بصیرتی است که امام صادق علیه‌السلام میفرمایند: کان عمّنا العباس نافذ البصیرة صلب الایمان… عمویم عباس دائماً دارای بینش نافذ و عمیق بود. و ایمانی محکم و پایدار.
ایشان حوادث را فقط از چهره ظاهر آنها نمی دید با آگاهی عمیقی که داشت عمق و ژرفا و پشت پرده و پشت صحنه حوادث را تا عمق ممکنش می‌خواند.

مبلغ: در مورد ولادت حضرت اگر نقلی هست بفرمایید.

قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس، روز چهارم شعبان سال ۲۶ ه.ق در مدینه منورّه دیده به جهان گشود . امیرمؤمنان از برادرش عقیل خواست که از خانواده شجاع و با اصالت همسر شایسته برای او انتخاب کند. عقیل با شناختی که از طوائف عرب داشت، فاطمه ام البنین را انتخاب نمود. وقتی عباس از این بانوی با کرامت به دنیا آمد، حضرت قنداقه او را به دست گرفت و نام او را عباس یعنی شیر بیشه شجاعت و عبوس و خشمگین در برابر باطل گذارد.

ثمّ اذّن فی اذنه الیمنی و اقام فی الیسری ثمّ قبل یدیه و استعبر و بکی
سپس در گوش راست اذان و در گوش چپ اقامه گفت، آنگاه دستهایش را بوسید و گریه کرد. و در جواب پرسش ام البنین که چرا گریه می کنی؟ فرمود: گویا می بینم که این دست یوم الطف در کنار شریعه فرات در یاری برادرش حسین از بدن جدا خواهد شد.

پنج امامی که تو را دیده اند
دست علم گیر تو بوسیده اند

چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشک زچشمش چکید

قمر منیر بنی هاشم دارای فضایل و جایگاه بسیار رفیعی است که امام حسین علیه‌السلام روز عاشورا خطاب به او میفرمایند بنفسی انت یعنی جان من به قربانت و این حاکی از عظمت اباالفضل العباس است
امام سجّاد عليه السلام می‌فرمایند:
أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللَّهِ مَنزِلَةٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهداءِ يَومَ القيامَة
عبّاس را نزد خداوند منزلتی است‌كه در روز قيامت همه‌ شهيدان بر آن رشك‌ می‌برند.

نکته مهم و اساسی این است که بدانیم ایشان چه کردند و چه ویژگی هایی داشتند که به این مقام نائل آمدند.
وقتی در سیره و ویژگی های حضرت عباس دقت می‌کنیم می‌بینیم از مهمترین خصوصیات آن‌حضرت این است که مطیع و تسلیم محض امام و دینش بود.در زیارت نامه آنحضرت که انشاء امام صادق علیه‌السلام است میخوانیم
الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ
و همچنین در جای دیگرش داریم:
أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَل
یکی ارکان مهم ایمان، تسلیم محض بودن نسبت به امام و رسول و خدا است که مومن واقعی امر امام را بر همه چیز مقدم می‌کند و سلیقه امام و دین را بر علاقه و سلیقه خودش ترجیح می‌دهد و حضرت عباس اینگونه بود و در این راه از همه چیزش گذشت و در راه امامش شهید شد. امروز و در دوران سخت غیبت اگر می‌خواهیم اهل نجات باشیم باید از این ویژگی اباالفضل العباس درس بگیریم و تلاش کنیم نسبت به امام و آموزه های دین همانگونه باشیم که حضرت عباس بود. امام صادق علیه‌السلام درباره دوران غیبت می‌فرمایند: نجی المسلّمون
کسانی اهل نجات اند که اهل تسلیم اند.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

10 نظرات
  1. کاوه می‌گوید

    “گفت: یک. حضرت فرمود: بگو دو. نگفت و با اشاره فهماند با زبانی که یکی گفتم شرم دارم که دو بگویم.”
    فقط دوست دارم قیافه نیوتن و دکارت و فیثاغورث و انیشتین رو بعد خوندن این مطلب تجسم کنم

  2. مریم می‌گوید

    بدون قصد جسارت ، نگفتن عدد ۲ بعد از یک نشان از چه ویژگی خاصی است ؟ یا چه اعجاز یا معصومیتی در آن نهفته هست ؟ من واقعا نفهمیدم ممنون میشم برام توضیح دهید ، در صورتیکه از هر پیامبر یا امامی در دوران کودکی یا حتی نوزادی و بدون دریافت تربیت خاصی معجزه ای مشاهده شود فقط میتوان گفت چنین چیزی فقط از خدا بر میاد و این قدرت را خدا داده پس اولا از بقیه بندگان خدا چنین چیزی ممکن نیست و ثانیا خدا اگر به همه نظر میکرد پس همه میتوانستند ، جای شکرش باقیه که خدا به بندگانش به اندازه ادراک و توان آنها از آنها توقع دارد و در قسمت آخر که فرمودید کسی رستگار است که اهل تسلیم باشد و باید از حضرت عباس درس بیاموزیم ، میخوام حواستون به این مسئله باشه که من وقتی احساس کنم که تسلیم خدا هستم احساسم فرق داره با زمانی که احساس کنم بزور بنده خدا حجاب شرعی داشته باشم ، آیا امام حسین حضرت عباس را بزور دنبال خود کشاند ؟؟؟افتادددد ؟؟؟؟

    1. علی می‌گوید

      چرا می فرمایید «بدون قصد جسارت» عزیزم. این صحبت این بنده خدا غیر از دروغ، جسارت و توهین بود؟!!!
      خدا در قرآن از اعداد اسم نبرده؟
      بعد خود امام علی (که حتما شأن و مرتبه ی بسیار بالاتر و والاتری از عباس داره) میگه ۲ ولی فرزندش نمیگه و با اشاره حالی میکنه که شرم دارم؟؟؟؟
      این یعنی چی آخه؟!!!
      بعضی ها توی شأن تراشیدن های غیرضروری شون اونقدر عجول و بی فکرن که حواسشون نیست همزمان با تقدیس یکی از معاریف دینی، یکی دیگه رو تخریب می کنن!!!

  3. حمید می‌گوید

    واقعا اسلام اگر چنین مبلغان و دوستانی داشته باشد هیچ نیازی به دشمن ندارد به قول شهید مطهری ضربه‌ای که اسلام در طول تاریخ از جاهلان و متحجران خورده است از کفار نخورده است

  4. ساتراپ می‌گوید

    واقعا خواننده ها را چی فرض می کنید ؟ اطلاعاتی از وضع زندگی این ندارید ، بعد داستان یک و دو تعریف می کنید ؟ شاید با خجالت فهمانده که بلد نیست بعد از یک چه عددی می آید. این یارو ( قاعدتا نباید گفت ولی این واقعا یاروست ) ذهن یک نفر را بعد از هزار و چهارصد سال خوانده که منظورش توحید بوده ؟ یعنی هر کس گفت دو به توحید اعتقاد ندارد ؟ البته لذت بردم از خواندن مطلب ، چرا ؟ چون راه آتئیست ها را هموار می کند . خانوادگی هم که از تعریف و تمجید برای یکدیگر کم نگذاشته اند ، عمویش برایش زیارت نامه نوشته ؟ چه تاییدی بزرگتر از این ؟ عالی است ادامه بدهید . از چهل و پنج سال پیش با تمام امکانات انحصاری تبلیغاتی دین و ایمان مردم را طوری سست کردید که شوروی بعد از هفتاد سال حکومت ضد خدایی موفق به آن نشد . به عنوان یک معتقد به لائیسیته و سکولاریسم از همه علما که راه تفکر نسل جدید را باز کردند سپاسگذارم . بهترین آتئیست های جهان با بهترین امکانات هم نمی توانستند اینگونه عمل کنند. واقعا عالی است .

    1. محمد عابدی می‌گوید

      ۲

  5. ثریا می‌گوید

    بنظر میرسد امثال ایشان به این نتیجه رسیده اند که شیوه غلات تنها راه حفظ هواداران است – متاسفم برای هواداران –

  6. خالد می‌گوید

    خوب الحمدلله مشکلات کشور وجهان وجنگ ودزدی مسولین و…با این یک ودو حل شدوحاکمان دادگر وعادل شدند وکشور ومردم سعادتمندپس پاشسم بریم استراحت کنیم تا بهشت

  7. حجت می‌گوید

    شنونده باید عاقل باشد……این همه نظرات درهم و برهم که گفتید نشان از عدم علم و فهم یک مطلب عرفانی دارد…..حضرت ابوالفضل(ع) در کودکی میخواسته به اطرافیان بگوید که توحید را فهمیده است و حتی ورای آن را شرم می‌کند که بر زبان بیاورد …آیا در طول زندگی ایشان هیچوقت کلمه دو را بکار نبرده است؟ اگر بگویید نه که عجیب است! آیا هیچوقت نگفته است دو نفر؟ دو شی؟ و دو…..بعضی گفته اند که شغل ایشان بنایی بوده، آیا هیچوقت نگفته دو تا دیوار؟ دو تا آجر؟! به نظرم از فهم ناقص بعضی از نظریه دهندگان است که یک مطلب عرفانی و دلی را رها کرده و به ظاهر جملات بسنده کرده اند و عقده های سیاسی و عقیدتی خودشان را نثار این متن کرده اند….باز هم میگویم شنونده باید عاقل باشد

  8. رضا می‌گوید

    مسلما”قیافه فیثاغورث واینشتاین و..درصورت شنیدن این روایت باقیافه حضرتعالی خیلی فرق میکندزیرا آنهاعادت داشتند به هرچیزی باپرسشگری وسعی دربررسی وفهم آن نگاه کنندنه مثل نگاه بعضی هاابلهانه هرچیزی راکه نمی فهمیدند به سخره بگیرندیابی معنی وغلط حساب کنند.نیوتن روی افتادن یک سیب ازدرخت هم تحقیق میکردچه برسدبه رفتار وگفتاربزرگان تابرسدبآنکه امام است.
    اینکه چه اعجازی دراین کلام هست برمیگرددبه درجات فهم ومقامات علمی گویندهءآن.اول بروامام علی.ع.رابشناس،ازقمربنی هاشم بیشترازآنچه که فقط درروضه هاشنیدهءی آگاهی بدست بیاوراگرعقل کوچک توجاءی داشت آنوقت شایدبتوانی شایدبفهمی که افرادشاخص مذاهب بزرگ چه موسی.ع.چه عیسی.ع.چه محمد.ص.چه علی.ع.سخنانشان غیرازسخنان عادی بوده ودرعین سادگی ظاهری پرازبار ومفاهیم غامض وپیچیده است.مطمءن باش بعضیهاحرفهای انیشتن ونیوتن هم برایشان غیرقابل فهم است فقط بعنوان پُزاسم آنهاراعَلَم میکنندچه برسدبه امام علی.ع.که صاحب علم اولین وآخرین است.شماازاین گفتارفقط ظاهرعدد۱و۲رادرک میکنیدچرافکرمیکنیدهمهءپیچیدگیهادرعالم رااگرشمانفهمیدیدغلط است؟.
    بله،خدادرقرآن ازاعداداسم برده ولی جدا”برروی یکتاءی و وحدانیت خداوندوعدم وجود دوءی تاءکیدنکرده است؟آیااصلا”ازوحدت غیرعددی درفلسفه علم چیزی میدانی؟.اینجا دراین ماجراصحبت ازهرکسی نیست که دوبگوید یانگوید.آن پدرخاص خودش میداندبه فرزندخاص خودش چه داردمیگویدوآن فرزندمیداندچه جواب میدهد،لطفا”آنهاراباننه وبابای خودت ودوران کودکی وآموزش خودت مقایسه نکن!وآن خاندان راباعمو وعمه وخاله هایت!.
    اغلب واگرنگوءیم همه غیرازاستثناءهاءی اکثردانشمندان جهان خداباورهستند. آتءیست وقتی۲روزهءعمرتوهم مثل همهءمابه پایان رسیدخواهی دیدکه خداوجهان دیگری وجودداردیانه!!..《.روزی که بعض آیات قهروغضب خدای توبرآنهابرسدالبته آنروزهیچکس راایمان سودی نبخشداگرپیش ازآن ایمان نیاورده یادرایمان خودکسب خیرنکرده باشدبگوشمادرانتظارباشید،ماهمدرانتظارصبرمیکنیم》(ترجمه مضمون آیه۱۵۸ ،س انعام.قرآن کریم).