زیر پوست کارخانه های چینی
دختران جوان؛ ۷۰ درصد کارگران چینی/ بی تفاوتی نسبت به نابرابری بین زن و مرد
به گزارش «مبلغ»- کتاب «دختران کارخانه؛ روایتهایی از بطن چین مدرن» نوشته لسلی تی. چانگ، ترجمه ندا غیور از انتشارات کتاب کوله پشتی می باشد.دکتر شهلا اعزازی، استاد دانشگاه و پژوهشگر مطالعات زنان در متن زیر به معرفی این کتاب پرداخته است:
کشور چین پس از تغییراتی که در سیاست و اقتصاد خود انجام داد به یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا تبدیل شد. بهرهوری بالا در تولید، نیروی کار ارزان و زیرساختهای نسبتاً مناسب عواملی هستند که چین را به تولیدکننده پیشرو دنیا تبدیل کردهاند.
لسلی تی. چانگ نویسنده چینی – آمریکایی به مدت دو سال با برخی از دخترانی که برای کار به مراکز تولیدی آمده بودند زندگی کرد و از نزدیک شاهد شکستها و موفقیتهای آنان بود. حاصل این کار کتاب «دختران کارخانه» و شرح زندگی این دختران جوان است که تقریبا هفتاد درصد کارگران چینی را شامل میشوند. کتاب شامل پانزده داستان کوتاه از زندگی دختران مهاجر در شهر و روستا است.
دختران کارخانه به صورت معمول بعد از شانزده سالگی برای یافتن کار به مراکز تولید انواع وسایل از لوازم الکترونیکی تا پوشاک و کفش رو میآوردند. آنان در مراکز کاری در اطاقهایی دوازده نفره روزانه از هشت صبح تا ساعات پایانی شب با احتساب دو ساعت وقت استراحت کار میکردند. تعهدی شش ماهه به کارفرما می دادند که در صورت ترک کار دو ماه حقوق آنان را به عنوان ضمانت نگاه میداشت. اکثر دختران دستمزد خود را به خانه میفرستادند.
پیدا کردن کار برای دختران جوان مهاجر و بدون تخصص مشکل بود. در نتیجه بسیاری از دختران پس از انجام کار روزانه به کلاسهای زبان انگلیسی یا کامپیوتر میرفتند تا بتوانند شغلی مناسبتر از خط تولید و مونتاژ پیدا کنند. گذشته از آموزشهای متداول و معمولی کلاسهایی با حضور اکثریت زنان برای آموزش آداب و رسوم زندگی غربی وجود داشت. در این کلاسها آداب چگونه در یک جمع بزرگ باید غذا خورد، چگونه روی صندلی نشست، چگونه لباس پوشید و… آموزش داده میشد.
کارفرمایان تمایل داشتند که کارمندانشان زن، زیبا و مجرد باشند. سن بالا نقطه ضعف بزرگی بود، محدودیت سنی از ۳۵ سالگی شروع میشد. قد یک وسواس فراگیر چینی بود، برای دختران سن ۱۸ تا ۲۵ و قد ۱۵۰ سانتیمتر و بیشتر و برای پسران قد ۱۷۰ سانتیمتر و بیشتر مدنظر بود. نقطه ضعف دیگر داشتن لهجه بود، دختران مهاجر از مناطق مختلف چین لهجههای متفاوتی داشتند که باعث تحقیر از طرف دیگران میشد. زبان تجارت، کانتونی بود و باید این زبان فراگرفته میشد.
یکی از مشخصههای جالب دختران کارخانه، عدم آگاهی آنان از مسایل اجتماعی و سیاسی بود. در مورد نابرابری میان زن و مرد هر چند که در خانه و در محیط کار با آن روبه رو بودند شکایتی نداشتند و حتی از شرایط دوران حکومت مائو نیز بیاطلاع بودند. برای آنان فقط زمان حال و چگونگی رسیدن به موقعیتی بالاتر مهم بود.
نیروی کار ارزان در چین و تغییرات سیاسی و اقتصادی کشور برای تولید بسیاری از کالاهای غربی و مد مناسب بود. بعد از اعتراضاتی که در غرب به خاطر شرایط دشوار کار در چین رخ داد، برخی از برندهای مشهور مانند نایک و آدیداس کارخانهها را مجبور کردند با کارگران رفتار بهتری داشته باشند، همزمان آنان را وادار به کاهش هزینهها میکنند. با وجود تمام مشکلاتی که در کارخانهها وجود دارد دختران کارخانه معتقد هستند که کار در برندهای خارجی بهترین شرایط کاری را به آنان میدهد و بدترین شرکتها متعلق به چینیها است.
روابط اجتماعی بر اساس عدم اعتماد شکل گرفته است. گذشته از جا به جاییهایی که به علت تغییر شغل به وجود میآید دختران به یکدیگر اعتمادی ندارند، حتی آنانی که با یکدیگر روابط دوستانه یا خویشاوندی دارند به علت دوری کارخانهها از یکدیگر و تغییرات دایمی مکان زندگی و همچنین گم کردن موبایل از یکدیگر بیخبر هستند. تنها امید به موفقیت و پیشرفت با استفاده از هر امکانی حتی از طریق دروغگویی در مورد سن، تحصیلات و تجربه کاری به ماندن آنان کمک میکند.
کتاب «دختران کارخانه» با تاکید بر روی زندگی دختران چینی نشان میدهد که نابرابری در کشورها ابعاد مختلفی دارد و حتی میتوان گفت که کمبودهای زندگی و امید برای بهبود مشکلات از ایجاد آگاهی جنسیتی در میان فرودستان جامعه جلوگیری میکند.
منبع: کانال رسمی گروه علمی مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی
ایران
آنها بعد از چهل سال به آنجا رسیدند ولی ما چهارصد سال عقب رفتیم .یه روز چینی ها و ژاپنی ها برای کار به ایران می آمدند اما امروز ایرانی حتی پول رفتن به چین را هم برای کارگری کردن نداره.معلومه که در چین هر چه کارگر با پول کم کار کرده ،دولت برای سرمایه بیشتر پس انداز کرده ولی در ایران این پولها برای زیر ساختها که معلوم نیست زیر میزی و رشوه و رانت خواری بحساب میاد یا فرودگاههای زیر زمینی و پهباد و موشکهای متنوع ،خرج میشه .
جامعه بشری از ابتدای خلقت پیشرفت را مدیون بی عدالتی و ظلم و ستم بوده وهست و البته رکن اصلی پیشرفت کار است اما بدون ظلم و ستم این عملا امکان پذیر نبوده و نیست خاطرات مستند سینوهه بیانگر این است ظلم و ستم همراه بشر متولد و با آن بزرگ شده است وفقط اعتقادی واهی به منجی که خواهد آمد دلخوش کننده مظلومان است حالا فرض کن چنین منجی بود و آمد آن دهها میلیاردی که مظلوم زیستند و مظلوم تر عمرشان به پایان رسید تکلفشان چیست ؟ اجرشان را در آخرت می بینند ؟ چه فایده ای برایشان دارد؟؟
درک درست از هرچیزی ، زمانی حاصل می شود که آن مجموعه را کامل بنگریم. مثلا اگر تصور من از ماشین فقط اتاق آن باشد و هیچ اطلاعی از موتور و…. آن نداشته باشم؛ آگاهی من با واقعیت همخوانی نخواهد داشت.
_ اولا : اعتقاد به منجی بخشی از تعالیم دینی است نه تمام آن. نکوهش و ممنوعیت استثمار و بهره کشی ظالمانه از دیگران هم بخش دیگری از آموزه های دینی است.
_ ثانیا : روی دیگر سکه منجی باوری ،ظلم ستیزی می باشد. گسترش این باور، کار فرمایان و صاحبان صنایع را به رعایت عدالت و انصاف ترغیب می کند.