سواد رسانه‌ای از نان شب واجب‌تر است

مبلغ/ هنگام بحران، بازار اخبار جعلی و شایعات بسیار داغ است. سراغ منابع درست بروید و خودتان تحقیق کنید. تا وقتی صحت خبر برای‌تان مسجل نشده، آن را برای کسی نفرستید. در مقابل اخبار، ضمن تفکر و نگاه عقلانی، باید تعصب را کنار بگذاریم و حس و عاطفه‌ای را که در ما ایجاد می‌شود، کنترل کنیم تا واقعیت خبر را ببینیم. آن وقت واکنش نشان دادن راحت‌تر است و حتی می‌توان با برنامه‌ریزی این واکنش را بروز داد.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایرنا – رهبر معظم انقلاب، در دیدار با مردم قم (در تاریخ ۱۹ دی ۹۷) فرمودند: «دشمن در تلاش است با شایعه‌سازی و تهمت‌پراکنی، مردم را مضطرب کند و به جان یکدیگر بیندازد که البته نمی‌تواند، اما مردم باید با این شگردهای دشمن، مقابله کنند.». چقدر این بازی‌ها تکراری و خسته‌کننده شده. چرا ما از یک سوراخ چندین بار گزیده می‌شویم و با همان حربه‌های همیشگی دروغ و جعل، بارها و بارها بازی می‌خوریم؟ جواب این است: سواد رسانه‌ای.

وقتی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به بخشی از زندگی مردم تبدیل شده‌اند، سواد رسانه‌ای از نان شب برایمان واجب‌تر است. «علیرضا پورمسعود» کارشناس علوم سیاسی و مدرس سواد رسانه‌ای قرار است به چند پرسش ما دربارهٔ شایعه، خبر جعلی و سواد رسانه‌ای پاسخ دهد.

علیرضا پورمسعود، کارشناس علوم سیاسی و مدرس سواد رسانه‌ای

انسان در جست‌وجوی خبر!

اساساً انسان موجودی اجتماعی است و همیشه به دنبال کسب اطلاعات و خبر است. پور مسعود دربارهٔ تمایل طبیعی انسان به کسب خبر می‌گوید: «فرآیند مغز طوری طراحی شده که مدام به دنبال کسب اطلاعات از محیط پیرامون خودش و افرادی است که با آنها ارتباط دارد. این یک نیاز است. چون با کسب اطلاع و خبر، انسان می‌تواند واکنش نشان دهد و احساساتش درگیر شود.

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که شبکه‌های اجتماعی در آن حضور گسترده دارند و انتقال خبر و اطلاعات، و آگاهی از احوال دیگران را سرعت داده‌اند. یعنی اکوسیستم خبر و اطلاع در عصر گسترش شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جمعی، کاملاً تغییر کرده است. زمانی ۲۴ ساعت طول می‌کشید تا خبری منتشر شود و تحلیل‌هایش در روزنامه یا نشریه‌ای در کنار خبر قرار بگیرد. اما امروز بلافاصله که خبر منتشر می‌شود با صدا، تصویر و… تحلیل‌ها منتقل می‌شود. طبیعتاً مدیریت این فضا کار سختی است.».

هر خبر باعث ترشح هورمونی در مغز می‌شود

تا به حال به این مسأله فکر کرده‌اید که وقتی خبری را می‌خوانید یا اطلاعی را کسب می‌کنید، اثرش بر مغزتان چیست و اساساً واکنش یک انسان نسبت به آن خبر چه باید باشد؟

پورمسعود، مدرس سواد رسانه‌ای می‌گوید: «متن، صوت، تصویر و… همه بار روانی دارند. با دیدن این مجموعه اطلاعات، واکنش‌هایی در مغز ما پدید می‌آید که منجر به تصمیم‌گیری و بروز احساسات و عواطف نسبت به آن اطلاعات می‌شود. مثلاً وقتی فیلمی می‌بینید یا آهنگی را می‌شنوید، ممکن است شاد، غمگین یا هیجان‌زده شوید. این‌ها اثرات اطلاعاتی است که در مغز منجر به ترشح هورمون پاداش (دوپامین)، شادی (سروتونین)، افسردگی، آدرنالین، غم و غصه و… می‌شود. پس وقتی خبری را می‌خوانیم طبیعتاً در مغز ما یک اثر زیستی می‌گذارد. وقتی خبر بدی را می‌خوانیم ناراحت یا حتی عصبی می‌شویم. این ناراحت و عصبی شدن، یک تصویر هیجانی در مغز ما می‌سازد.».

هیجان در مغز، منطق می‌سازد

پورمسعود دربارهٔ اثر اخبار بر مردم می‌گوید: «در جدیدترین نظریات نوبل روانشناسی و نوبل اقتصادی آمده «هیجانات در مغز، تولید منطق می‌کند.». این نظریهٔ روانشناسی می‌گوید اطلاعات اولیه، تصویری را در مغز می‌سازد که در قسمت دیگری از مغز تبدیل به منطق می‌شود برای یک رفتار یا واکنش.

پس با اخبار می‌توان مردم را عصبانی، ناراحت یا شاد کرد. چه این خبر راست باشد یا دروغ. شایعه یا اخبار جعلی هم هر کدام به نوعی باعث واکنش مردم می‌شوند. پس رسانه‌ها می‌توانند برای خشمگین، ناراحت، آرام یا شاد کردن افکار عمومی، اخباری را طراحی کنند. با توجه به اینکه از چه کلمات و تصاویری استفاده کنند که باعث عصبانیت، غم، آرامش یا شادی یک جامعه شود یا حتی آنها را به سکوت وا دارد. اینجا عده‌ای دست به دامن شایعه و خبر جعلی می‌شوند.».

تفاوت شایعه با خبر جعلی

شایعه، خبر نادرستی است که بر سر زبان‌ها می‌افتد و به دلایل مختلف، به سرعت پخش می‌شود. کارکرد منفی آن، بیشتر و اثرگذارتر است، تا جایی که ممکن است امنیت ملی و مرزهای یک کشور را به خطر بیندازد. این کارشناس علوم سیاسی تفاوت شایعه و خبر جعلی را این‌طور توضیح می‌دهد: «متخصصان علوم ارتباطات، شایعه را حاصل ارتباطات شفاهی و صحبت کردن‌های وسیع مردم می‌دانند. یعنی ممکن است اتفاقی جایی افتاده باشد و با چرخیدن دهان به دهان، یک کلاغ چهل کلاغ شده و تبدیل به شایعه شود. اما خبر جعلی این طور نیست. خبر جعلی طراحی‌شده است و این خبر طراحی‌شده را با قاطعیت منتشر می‌کنند؛ یعنی به عنوان خبر درست به خورد مخاطب می‌دهند.

هستهٔ شایعه ممکن است واقعیت داشته باشد و در صحبت‌های مردم تغییر و تحول پیدا کند. ضمناً مردم در عنوان کردن آن تردید دارند. ولی خبر جعلی کاملاً سازمان‌یافته و طراحی‌شده است و با قاطعیت آن را منتشر می‌کنند.».

به هر حال اثر این دو موجود خطرناک را باید ابتدا با پیشگیری و در وهلهٔ بعد، با مقابله و درمان، خنثی کرد تا سلامت روانی جامعه، بازیچهٔ دست سودجویان نشود و رسانه‌های دشمن، از آب گل‌آلود، ماهی نگیرند. و در این میان، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، افزایش سطح سواد رسانه‌ای مردم است.

امان از دست این دل!

در وقایع اخیر اگر دقت کنیم ملغمه‌ای از شایعات و اخبار جعلی را بین حرف‌های مردم می‌بینیم. تصاویری که کاملاً جعلی هستند و با نرم‌افزارهای ویرایش عکس به سادگی می‌توان آنها را طراحی کرد، برای مردم تبدیل به یک موضوع مهم شده‌اند و تا زمانی که تکذیب یا رد شوند، کاملاً کنش و عصبانیت مردم را برانگیخته و درگیری ایجاد کرده‌اند.

پورمسعود دلیل این مسأله را این‌گونه تشریح می‌کند: «وقتی چنین اتفاقاتی در کشور ما می‌افتد مردم به خاطر غلیان عواطف (یعنی تصویر اولیه‌ای که دریافت می‌کنند و هورمون‌هایی در مغزشان ترشح می‌شود) عاطفی می‌شوند و هم‌ذات‌پنداری می‌کنند. مثلاً با خودشان می‌گویند «شاید این اتفاق برای دختر یا خواهر خودم افتاده بود!». این همذات‌پنداری منجر به بروز واکنش در قالب خشم، ناراحتی، بی‌اعتمادی و… می‌شود.».

چرا شایعه و خبر جعلی؟

شایعه و خبر جعلی را درباره‌ی مسائل مهمی می‌سازند که احساس عمومی به آن اهمیت می‌دهد؛ دهان به دهان می‌چرخد و زود بین مردم پخش می‌شود.

ممکن است بتوان با یک جست‌وجوی ساده، از تمام ابعاد آن سر درآورد؛ در این صورت، دلیل ساخته شدنش را باید در اتفاقات جاری یا پیش روی جامعه یافت که عده‌ای، لازمه‌ی جهت‌دهی خاص به آنها را، تحریف سریع افکار عمومی دانسته‌اند.

اما غالباً شایعه را در مورد مسائلی می‌سازند که بخشی از آن، برای عموم، مبهم یا محرمانه است و به سادگی نمی‌توان دروغ بودنش را اثبات کرد. شایعه‌های قوی به سرعت و در سطح گسترده پخش می‌شوند. اما تکذیبیه‌ای آنها به ندرت به اندازه‌ی خودشان دست به دست می‌شود و این، به دلیل ضعف در رسانه‌ها و کاربران جبهه‌ی قربانی است.

جذابیت شایعه در این است که درباره‌ مسائلی مطرح می‌شود که مردم اطلاعات کمی در موردش دارند. در این زمان، عقب ماندن رسانه‌های دلسوز و خودی، فضا را برای سوءاستفاده‌ی رسانه‌های مغرض باز می‌کند.

ویژگی‌هایی برای مقبول افتادن!

اخبار جعلی و ساختگی، برای باورپذیری بین مردم، باید چند ویژگی داشته باشند:

اول) دروغ هرچه بزرگ‌تر، باورپذیرتر؛ دروغ، باید آن‌قدر بزرگ باشد که کسی نتواند باور نکند.

دوم) دروغ بزرگ، با ذکر جزئیات ساختگی ریز؛ جزئیات موهوم و ساختگی، باورپذیری دروغ را چند برابر می‌کند.

سوم) ارائه‌ی سند برای تثبیت و ماندگاری خبر جعلی؛ حتی سند ساختگی یا مربوط به رویداد دیگر! مهم این است که مخاطب بگوید «خودم دیدم!».

اعتبار حرفه‌ای فدای خبر دروغ

این فعال رسانه‌ای و مدرس سواد رسانه‌ای با بیان اینکه وقتی عواطف و هیجانات در جامعه در سطح بالایی است و بروز خشم، ناآرامی و بی‌اعتمادی وجود دارد، انتشار خبر جعلی در این فضا، به این موارد دامن می‌زند، می‌گوید: «الان شبکه‌های ماهواره‌ای و ضدایرانی دارند مجموعه‌ای از اخبار جعلی را منتشر می‌کنند. شما می‌بینید نیویورک‌تایمز با آن اعتبار رسانه‌ای و سابقهٔ کار در حوزهٔ ژورنالیسم و خبر، خبر فوت رهبر انقلاب را کامل و با قاطعیت منتشر می‌کند. یعنی حاضر است اعتبار ژورنالیستی خودش را از بین ببرد، اما این خبر را منتشر کند. در واقع اعتبارش را فدای این کار می‌کند. شبکه‌ها، رسانه‌ها و افراد دیگری هم مشابه این کار را کردند.»

مغز، تکراری‌ها را دوست دارد

آیا رسانه‌ها عامدانه این کار را می‌کنند؟ پورمسعود در پاسخ می‌گوید: «نه لزوماً. روانشناسان پژوهشی انجام دادند به این شکل که هر روز کلمات نامفهومی (به زبانی دیگر) را در یک ستون روزنامه چاپ می‌کردند. این ستون باعث کنجکاوی مخاطبان شده بود. هر روز عده‌ای با روزنامه تماس می‌گرفتند و درباره‌اش می‌پرسیدند. از بین این افراد گروهی را آوردند و به آنها گفتند «بین این عباراتی که برایتان نامفهوم است، هم کلمات خوب وجود دارد، هم کلمات بد. به نظر شما کدامشان خوب است؟». عموم افراد کلماتی را که بیشتر تکرار شده بودند، کلمات خوبی تلقی می‌کردند و می‌گفتند حس خوبی به آنها دارند. در حالی که دقیقاً همان کلمات محتوای بدی داشتند. نتیجه‌ای که از این پژوهش گرفتند این بود که هر چیزی که برای مغز بیشتر تکرار شود، محبوب‌تر است.

خبر جعلی وقتی بارها و بارها تکرار می‌شود، برای مردم محبوب‌تر و باورپذیرتر می‌شود. برای همین پروژه‌های کشته‌سازی را دنبال می‌کنند. در همین اتفاقات اخیر شاهد بودیم و هستیم که به دروغ خبر کشته شدن کسی را منتشر می‌کنند و او در شبکه‌های اجتماعی اعلام می‌کند زنده است. یا مرگ کسانی را که به دلایل دیگری فوت کرده‌اند، به اغتشاشات ربط می‌دهند. و مدام این خبرسازی‌های جعلی تکرار می‌شود.».

چرا سلبریتی‌ها مهم‌اند؟

بسیاری از مردم می‌دانند که سلبریتی‌ها سواد و تخصص اظهارنظر درباره‌ی مسائل مختلف را ندارند. اما باز هم ناخودآگاه آنها را دنبال می‌کنند و برای نظراتشان ارزش قائل می‌شوند.

پورمسعود دلیل این پدیده را این‌طور شرح می‌دهد: «تکرار خبرها زمانی اثرگذار است که فردی که دارد این اخبار را می‌خواند، ارتباط عاطفی مثبتی با نقل‌کنندهٔ خبر داشته باشد. در اینجا سلبریتی‌ها نقش مهمی را ایفا می‌کنند. بازیگری که در فیلمی نقش خوبی را بازی کرده‌اند و مخاطب با او ارتباط عاطفی گرفته، یا فوتبالیستی که برای مردم خاطره‌سازی کرده، وقتی خبری را منتشر می‌کنند، مخاطب ناخودآگاه به خاطر آن محبوبیت و حس عاطفی مثبت، خبر را در دُز و غلظت بالاتر ازشان می‌پذیرد و برایش محبوب‌تر است.

به خاطر روند تخریب و نیز بی‌اعتمادی که وجود داشته، اگر رسانه‌هایی بخواهند فضا را باز کنند یا به‌اصطلاح تنویر افکار عمومی کنند، مخاطب نمی‌پذیرد. البته موضوع خبر اول یا روایت اول از همه چیز مهم‌تر است. اما متأسفانه ما عموماً واکنشی عمل می‌کنیم، به جای کنشی.».

چرا به سراغ شایعات می‌رویم؟

مردم، به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات واقعی و دقیق، به شایعه پناه می‌برند. پس اولین راه خنثی‌سازی اثر شایعه، پیشگیری از ایجاد آن است. یعنی قبل از اینکه خلأ خبری، مردم را به سمت شایعات و پذیرش اخبار رسانه‌های بیگانه بکشاند، تا حد امکان آنها را با اطلاعات دقیق و درست سیراب کنیم.

اگر این اتفاق نیفتد و رسانه‌های مقابل، فضای خبری را به دست بگیرند، باید وارد فاز مقابله شویم. عمل از موضع انفعال، البته آنچنان اثربخش نخواهد بود. اما خالی از فایده هم نیست. می‌توان با روشن کردن تناقضات، افشای اطلاعات واقعی همراه با مستندات کافی، بی‌اعتبار کردن منابع شایعه و… با شایعات مقابله کرد. اما همیشه، پیشگیری بهتر از درمان است!

چطور خودمان را نجات دهیم؟

پورمسعود، مدرس سواد رسانه‌ای معتقد است بهترین راه‌حل برای اینکه درگیر چنین بازی‌هایی نشویم سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی است. او می‌گوید: «وقتی خبری به دستتان می‌رسد به جای اینکه در مسیر دومینووار انتشار خبر قرار بگیرید، کمی تأمل کنید. درباره‌اش فکر کنید. ببینید سند خبر کجاست؟ واقعاً خبر با چه انگیزه‌ای منتشر شده و چرا دارد به صورت گسترده دست به دست می‌شود؟

خصوصاً در هنگام بحران، بازار اخبار جعلی و شایعات بسیار داغ است. بهترین راهکار این است که سراغ منابع درست بروید و خودتان تحقیق کنید. و تا وقتی که صحت خبر برایتان اثبات نشده، آن را برای کسی نفرستید.

در مقابل اخبار، ضمن تفکر و نگاه عقلانی، باید تعصب را کنار بگذاریم و حس و عاطفه‌ای را که در ما ایجاد می‌شود، کنترل کنیم. وقتی احساس را کنترل کنیم، می‌توانیم واقعیت خبر را ببینیم. وقتی واقعیت خبر مشخص شد، واکنش نشان دادن راحت‌تر است و حتی می‌توان با برنامه‌ریزی این واکنش را بروز داد.

اما الان درگیر اخبار جعلی هستیم. خصوصاً در این بحران که کاملاً طراحی‌شدهٔ رسانه‌های جمعی بر روی مباحث نورو سایکولوژی و عصب‌شناسی است.».

شکل جدید و عجیبِ جنگ

یوسی مِلمَن (Yossi Melman) در مصاحبه‌ای قریب به مضمون می‌گوید «ما هوش مصنوعی را برای خود هوش مصنوعی نمی‌خواهیم. ما هوش مصنوعی را برای جنگ می‌خواهیم.». پورمسعود با اشاره به این گفته می‌افزاید: «ما وارد عصر درگیری موتوروبات‌ها شده‌ایم. یعنی جنگجوهای ناشناخته در جنگ‌های ناشناخته. یعنی می‌بینیم یک فضای کاملاً روباتیک فراهم می‌شود و اکانت‌های مختلفی که به بحران دامن می‌زنند و اخبار جعلی را منتشر می‌کنند و به شایعات دامن می‌زنند، مطالبشان با فیو و ریتوییت زیاد منتشر می‌شود. این دقیقاً بر مبنای همان نظریه است که مغز چیزی را که بیشتر تکرار شود، محبوب‌تر می‌بیند.».

سواد رسانه‌ای، واجب‌تر از نان شب

پورمسعود که سال‌ها سواد رسانه‌ای تدریس کرده معتقد است: «ما اول باید سواد فنی و رسانه‌ای مردم را بالا ببریم که اساساً روبات چیست، فرق این اکانت‌ها با هم چیست، الزامات زیست در شبکه‌های اجتماعی مثل توییتر و اینستاگرام چیست و… تا درگیر و اسیر فضاسازی‌ها، اخبار جعلی و شایعات منتشره در این فضاها نشوند. بهترین حالت این است که مردم خودشان به خودشان کمک کنند. یعنی اطلاعات خودشان را بالا ببرند.».

مخاطب شایعه و خبر جعلی، مردم هستند؛ خودشان هم باید باورش کنند و منتشرکننده‌اش باشند. بنابراین افزایش سواد رسانه‌ای مردم، از نان شب هم واجب‌تر است. هر چه را که شنیدید، خواندید یا حتی دیدید، باور نکنید؛ حتی اگر در انتهای خبر، منبعی در قالب عکس، فیلم، کتاب و… معرفی شده باشد. دوره و زمانه طوری شده که به چشم خودمان هم نمی‌توانیم اعتماد کنیم؛ از این نظر که بارها ساختگی بودن فیلم‌هایی که به استناد گرفته بودند و عکس‌هایی که به مدد فتوشاپ و نرم‌افزارهای مشابه، ساخته بودند، افشا شده است.

منابع کتابی را هم که حتی با نوبت چاپ، نام انتشارات، شماره صفحه و… به خورد مخاطب می‌دهند، کمتر کسی چک می‌کند تا بداند اساساً چنین کتابی وجود دارد یا نه. اما ذکر این جزئیات، این تصور را در مخاطب ایجاد می‌کند که مو لای درز موضوع ادعا شده نمی‌رود!

از تعصب و اعتماد کامل به رسانه‌ها دوری کنید

منابع خبری موثق خود را بدون تعصب، دنبال کنید؛ اگر از منبعی، خبر دروغ یا اشتباه شنیدید، با اخبار و اطلاعات بعدی که منتشر می‌کند، با احتیاط بیشتری مواجه شوید. اعتبار یک خبرگزاری، به میزان دقت و صداقت آن است؛ اعتماد به رسانه‌های دروغ‌گو  یا افرادی که چند باری دروغ‌شان لو رفته، چندان عاقلانه نیست.

وقتی از طریق رسانه‌های مورداعتماد، از تکذیب شایعه‌ای آگاه می‌شوید، تا حد امکان، تکذیبیه را منتشر کنید و به اطرافیان خود اطلاع دهید. همان‌طور که اساس گسترش شایعه، نقل دهان به‌دهان است، تکذیبیه‌اش را هم باید دهان به دهان پخش کرد.

اعتماد بیش از حد و تعصب بی‌جا، عاقبت خوشی ندارد. اینکه به هر گوینده‌ای اعتماد کنید و اخبارش را بدون بررسی، باور کنید، نشانه‌ی خوبی نیست. نسبت به رسانه‌های خبری هم تعصب نداشته باشید؛ همه‌ی افراد و رسانه‌ها، ممکن‌الخطا هستند!

کاستی‌ها را رفع کنیم، مردم اعتماد می‌کنند

پورمسعود می‌گوید: «رسانه‌های دولتی باید وارد عمل شوند. الکن بودن و لکنت داشتن در ارائهٔ روایت و تحلیل رویدادها را رفع کنند. سرعت خود را در فضای خبری افزایش بدهند. و واکنش‌های هوشمندانه و نقطه‌زن طراحی کنند. باید روی این نظریات روانشناسی و عصب‌شناسی هم کار کنیم.

اگر این کاستی‌ها رفع شود و مردم و افکار عمومی، منطق و عقلانیت را ببینند و متوجه شوند که ما واقعیت را منتشر می‌کنیم، کاملاً می‌توانیم اخبار جعلی و شایعات را خنثی کنیم. با بحث کلامی و ترکیب کردن آنها با صدا و تصویر به عنوان آگاه‌سازی و باز کردن و تمایز قائل شدن بین خبر واقعی و خبر جعلی، ابهامات حل می‌شود.».

«مدیریت بحران در رسانه» کجاست؟

این کارشناس علوم سیاسی و مدرس رسانه معتقد است «ما در بحران‌ها، مدیریت بحران در رسانه و فضایی که در ذهن مردم ایجاد می‌شود، نداریم. این مشکل باید از یک سو از طرف دولت و رسانه‌هایش حل شود. از سوی دیگر باید سواد رسانه‌ای مردم را در این حوزه بالا ببریم؛ شامل آشنایی با اخبار جعلی، نظریات جدید روانشناسی در رسانه‌ها، نظریات جدید علوم ارتباطات، چگونگی تأثیر آنها بر مغز، چگونگی تغییر فضا برای دیگران و… اینها را باید به زبان بسیار ساده و همه‌فهم، به عامه‌ی مردم منتقل کنیم. بیان مسائل با زبان تخصصی و پیچیده، در حوصلهٔ مردم نمی‌گنجد. اصلاً یکی از نظریات روانشناسی این است که مغز بسیار تنبل است و به دنبال درک مسائل پیچیده نیست.

با این راهکارها می‌توانیم این دست مسائل و بحران‌ها را در رسانه‌ها و افکار عمومی مدیریت کنیم و از سطح خشم و واکنش‌های احساسی جامعه بکاهیم تا عقلانیت در فضا جاری شود.».

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.