فضای مجازی؛ فرصت و ظرفیت عادلانه نقادی
مبلغ/ یک کارشناس حوزه ارتباطات با بیان اینکه فضای مجازی بهترین بستر برای انعکاس دیدگاهها و نقدهای مردم و بازتاب افکار عمومی است، گفت: عدالت در فضای مجازی رعایت شده است زیرا به تعداد افرادی که موبایل در دست دارند امکان دسترسی به تولید محتوا وجود دارد.
به گزارش «مبلغ»، پیشرفت فردی و اجتماعی در سایه شناخت نقاط قوت و ضعف و تلاش برای زدودن نواقص و کاستیها امکانپذیر است. از جمله عواملی که به تحقق این مهم کمک میکند انتقادپذیری و شنیدن نظرات سازنده سایرین است.
امروزه فضای مجازی بستری را فراهم کرده تا هرکس با اتصال به این فضا امکان اظهارنظر و عقیده داشته باشد. این بستر مانند هر موضوع دیگری فرصتها و تهدیدات خاصی را به همراه دارد و استفاده بهینه از آن مستلزم شناخت فضا و متعلقات آن است.
ایکنا برای بررسی نقد سازنده و استفاده از ابزار فضای مجازی به عنوان بستری برای نقد و نقادی گفتوگویی با حمید ضیاییپرور، استاد دانشگاه، کارشناس ارتباطات و پژوهشگر فضای مجازی انجام داده است که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
نقد سازنده باید دارای چه مشخصاتی باشد؟
فرهنگ نقد و نقدپذیری زیرساخت فرهنگ توسعه در هر کشوری محسوب میشود. نقد به معنای گفتوگوی آگاهانه و هوشمند در رابطه با نقاط ضعف و قوتِ یک فرد، موضوع و پدیده است. نقد آداب و چهارچوبهایی دارد که آن را از سایر رفتار و گفتارهای فردی و اجتماعی تفکیک میکند از جمله اینکه نقد در فضایی صورت میگیرد که تحمل و پذیرش وجود داشته باشد. نقد کردن در محیطی که نقدپذیری وجود نداشته باشد، آب در هاون کوبیدن خواهد بود، زیرا هر میزان نقدی که از سوی مردم، صاحب نظران و مسئولان صورت بگیرد، شنیده نخواهد شد و تأثیری در فرایندها نخواهد داشت. بنابراین لازمه عمل کردن به نقدها وجود ظرفیت، تحمل پذیرش و اجرای نقدهاست.
نکته دوم آداب نقد کردن است که باید از هرگونه توهین، پرخاش، عصبانیت، شخصی کردن موضوعات و وارد شدن در بحثهای سفسطه آمیز پرهیز شود. به نظر میرسد در ایران به دلایل تاریخی در کمتر دورهای زمینه و ظرفیت نقد و نقدپذیری در بین مسئولان و مردم وجود داشته است.
ما تصور میکنیم نقد کردن فقط مربوط به مسئولان است، در صورتی که بخش بسیاری از این موضوع در چهارچوب آموزههای اسلامی مانند امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرد و آموزههای متعددی داریم که تأکید میکند نقد کردن مسئولین جزو حقوق مردم است. همچنین در حوزه نقدِ رفتارهای اجتماعی و فرهنگ عمومی نیز این آموزهها را داریم.
ما از جمله کشورهایی هستیم که در زمینه محیط زیست، رانندگی، توجه به حقوق یکدیگر، رعایت حقوق عامه و… بیتوجه هستیم. در تمام کشورهای پیشرفته این موضوعات را حاکمیت اصلاح نمیکند بلکه خود مردم با نقد یکدیگر، رفتارهای اجتماعی را اصلاح میکنند.
فرهنگ نقد و نقدپذیری در فضای مجازی تا چه میزان نهادینه شده است و آیا این فضا بستر مناسبی برای نقد است؟
شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی یکی از بسترهای به روز و مدرن نقد کردن هستند. شبکههای اجتماعی فضایی برای گفتوگو، طرح نظرات مردم و دیدگاههای عمومی و انتقال اندیشهها در رابطه با موضوعات مختلف است. هرچه این فضا گستردهتر باشد، امکان نقد کردن بیشتر فراهم است. البته چون این محیط باز است، درصد پرخاشگریها و توهینها و خارج از اصول حرف زدنها خود را بیشتر نشان میدهد. این فضا در دسترس همه است و میتوان انواع محتواها را با سرعت مشاهده کرد. بنابراین ایجاد فضای باز برای گفتوگو و نقد منجر به فعال شدن صاحبان فکر و اندیشه میشود و به همین جهت میتوان به توسعه فرهنگ کمک کرد.
از نظر من فضای مجازی برای نقادی مناسب است؛ به این دلیل که امروز فضای مجازی جایگزین رسانههای سنتی شده و سپهر همگانی و حوزه عمومی همان فضای مجازی است. فضای عمومی جایی است که در آن مردم بلند حرف میزنند و بلند فکر میکنند. عدالت در فضای مجازی رعایت شده است زیرا به تعداد افرادی که موبایل در دست دارند امکان دسترسی به تولید محتوا وجود دارد. این در صورتی است که در رسانههای سنتی تنها یک طیف خاص حضور دارند و ضریب نفوذ آنها اندک است اما فضای مجازی اینطور نیست.
یک شهروند به راحتی میتواند حرف یک مقام مسئول را در فضای مجازی نقد کند؛ اینکه آن مقام مسئول این نقدها را میبیند یا میخواند موضوع دیگری است که هر مسئولی میتواند با استفاده از ابزارهای رصد و دادهکاوی ببیند مردم در رابطه با او چه میگویند.
امروز فضای مجازی بهترین بستر برای انعکاس دیدگاهها و نقدهای مردم و بازتاب افکار عمومی است. البته درصدی از این فضا ممکن است به توهین و پرخاش، کلاهبرداری، جرم و بزهکاری و عملیات روانی بیگانگان اختصاص پیدا کرده باشد اما کلیت آن اینگونه نیست. کسانی که دنبال محدود کردن و بستن این فضا هستند فقط به درصد امنیتی و خلاف اخلاق آن نگاه میکنند و به کلیت آن نمینگرند که میتواند به نفع جامعه باشد.
امروز جایگزینی برای فضای مجازی وجود ندارد و نمیتوانیم این فضا را به دلیل مشکلاتی که وجود دارد ببندیم. زیرا بخش وسیعی از فعالیتهای مردم در فضای مجازی رخ میدهد و با اتفاقاتی که این روزها افتاده تقریباً کارهای همه از جمله سیستمهای دولتی را مختل کرده و مراودات، مکاتبات و رصد بخشهای دولتی دچار اختلال شده است.
با مسدود شدن فضای مجازی، مردم ساکت هستند و سکوت آنها به این معناست که نمیدانیم در بین آنها چه میگذرد. وقتی مردم در فضای مجازی صحبت میکنند با دادهکاوی و فضای رصد، میتوان فهمید که مردم به چه موضوعی فکر میکنند و میتوان پیشبینی و رفع مشکل کرد اما وقتی سکوت حاکم است، نمیدانیم که در ذهن آنها چه میگذرد و آن زمان باید رفت در کف خیابان آنها را جمع کرد. این اتفاق معضلات سیاسی، امنیتی، اجتماعی و مباحث گفتمانی و حکمرانی را تشدید میکند.
آیا نقد جدی در فضای مجازی رخ خواهد داد؟
دیدگاهها بسیار متفاوت است. بسیاری از صاحبنظران معتقد هستند که این فضا مناسب این کار نیست و به همین دلیل نتیجه میگیرند آن را محدود کنند اما من معتقدم که در این فضا ظرفیت طرح و بررسی دیدگاههای عمومی وجود دارد. حتی آن فردی که نقد خورد را در قالب فحاشی در این شبکهها مینویسد نیز دست پرورده همین سیستم آموزشی کشور است. یعنی آن فرد را اگر در محیط عادی ببینیم احتمالاً کلام و رفتار او نیز به همین گونه است. پس بخشی از جامعه ما همین شکل هستند و نمیشود که آنها را نادیده گرفت. باید توجه داشت که همه مردم جامعه، افراد فرهیختهای نیستند که انتظار داشته باشیم چهارچوبها را رعایت کنند.
فضای مجازی تنها شبکههای اجتماعی نیست بلکه تمام وبسایتها، انواع و اقسام سرویسها و برنامهها و فضاهایی که امکان نشر دیدگاه افراد وجود دارد را مجموعاً شامل میشود. این فضا یک آئینه اجتماعی است که همه میتوانند در این آئینه تصویر خود را ببینند؛ بستن این فضا در حقیقت کدر کردن و شکستن این آینه است تا این تصویر منعکس نشود.
اتفاقاتی که این روزها افتاده این است که ما نه نقدی میبینیم و نه اظهار نظری میشنویم یعنی سکوت گورستانی بر آن حاکم است. سکوتی که تصور میکنیم چون هیچ صدایی نیست و هیچ مخالفت، نقد و نظری رد و بدل نمیشود پس فضا بسیار خوب و آرام است در صورتی که این آرامش گورستانی است. آرامشی که حرف نزدن افراد ناشی از مرگ آدمهاست و این اتفاقات خطرات بسیار زیادی را حتی بیشتر از آنچه در ذهن میآید میتواند داشته باشد.
برای روشمند ساختن و منطقی شدن نقدها در فضای مجازی چه کار میتوان انجام داد؟
بخشهایی از جامعه مانند اندیشکدهها و دستگاههای متولی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اساتید دانشگاه و نخبگان فرهنگی کشور باید فرهنگ نقد و گفتوگو را میان مردم نهادینه کنند. اینکه چون موضوعی مطابق میل ما نیست حمله کنیم به آن صفحه و فحاشی کنیم روش درستی برای اظهار نظر نیست.
توسعه فرهنگ گفتوگو و نقد نیاز به فرهنگسازی دارد که آن را آموزش ندیدهایم یعنی در سیستم مدرسه و آموزشوپرورش، همچنین موضوعی حاکم نیست. این موضوع باید از سطوح خرد تا کلان آموزش داده شود. امروز گفتوگو و نقد، مدلی برای حل مسائل است. جلسات نقد و گفتوگو لازمه روشنگری در همه سطوح فعالیتهای علمی است. این موضوع در ایران کمتر آموزش داده شده است و هر کسی بیشتر حق را به خود میدهد و سعی میکند دیدگاه خود را با بلند کردن صدای خود حاکم کند.
ایکنا- آیا مناظرات هم میتواند کمک کننده فرهنگ نقد باشد؟
مناظره نوع تشدید شده و قله نقد و گفتوگو است. ما مناظره را به ایام انتخابات اختصاص دادیم آن هم بین کاندیدهای ریاست جمهوری و چند نفر اعضای ستاد آنها در صورتی که در همه موضوعات فکری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما به مناظره نیاز داریم. اینکه چرا مناظره برگزار نمیشود به فرهنگ فضای گفتمانی، علمی و رسانهای ما بازمیگردد.
اساساً صداوسیما مناظره را برنمیتابد و هنگامی که یک مناظره میخواهد برگزار کند تمام طرفداران طیفهای مختلف فکری در یک حوزه را جمع نمیکند و بیخطرترین فرد را میآورد که دچار مشکل نشود. با چنین وضعیتی هیچگاه استقبالی از سوی جامعه نخواهد شد.
برای ارتقای فرهنگ نقدپذیری چه باید کرد؟
این فرهنگ آموختنی است؛ باید از دستگاههای آموزشی شروع به آموزش کرد. نقد کردن آسان و نقد شنیدن و نقدپذیری سخت است؛ در نتیجه کسانی که نقد میشوند باید آستانه تحمل خود را بالا ببرند. مسئولان در ردههای مختلف باید بیاموزند که نقدپذیر باشند و به محض اینکه نقدی از او شد، اتهامات را به سمت نقاد راهی نکنند. تحملها باید افزایش پیدا کند تا سعه صدر به وجود بیاید. مسئولان باید بپذیرند که از سوی افراد مختلف فکری و رسانهای و جناحی نقد شوند. هیچ جامعهای بدون نقد توسعه و رشد را تجربه نخواهد کرد.