«رباعیات پسوا»؛ سند نفوذ خیام بر ادبیات جهانی

مبلغ/ نسخه دو زبانه (پرتغالی-فارسی) کتاب «رباعیات فرناندو پسوا» الهام گرفته از شاعر بزرگ ایرانی عمر خیام با پیش‌گفتار اختصاصی پروفسور فرناندو کابرال مارتینش منتشر شد.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایرنا، فرناندو آنتونیو نگورا د سیبرا پسوآ معروف به فرناندو پسوا (به پرتغالی: Fernando António Nogueira Pessoa) متولد ۱۳ ژوئن ۱۸۸۸ و درگذشته ۳۰ نوامبر ۱۹۳۵، شاعر، نویسنده، مترجم و منتقد پرتغالی بود. پسوا در لیسبون پرتغال به دنیا آمد که پس از مرگ پدرش در سال ۱۸۹۳ و ازدواج مادرش با مشاوری پرتغالی که در آفریقای جنوبی ساکن بود، به مدت ده سال در شهر دوربان آفریقای جنوبی زندگی کرد.

پسوا در سال ۱۹۰۷ به فکر پایه گذاری یک چاپخانه افتاد اما پس از چند ماه ورشکست شد. او یک سال بعد، نمایندگی شرکت های تجاری را پذیرفت و تا پایان زندگی همین پیشه را ادامه داد. منتقدان، او را تأثیرگذارترین نویسنده پرتغالی و از بنیان گذاران پست مدرنیسم می دانند. وی در سی‌ام نوامبر ۱۹۳۵ به سبب بیماری کبدی (گونه‌ای قولنج کبد) درگذشت. وی تا هنگام مرگ، کمابیش ناشناخته ماند. ادعا شده که پس از سال ۱۹۸۲، بسیاری از نویسندگان سبک‌شناس دنیا به گونه‌ای از پسوا تأثیرپذیر بوده‌اند.

پسوا در سال‌های پایانی عمرش توجه ویژه‌ای به رباعی داشت. در ایران رباعی بیش از هر چیز با نام خیام گره خورده است اما خیام یکی از چهره‌های ادبیات کلاسیک فارسی است که شهرتی جهانی دارد.

نسخه دو زبانه (پرتغالی-فارسی) کتاب رباعیات فرناندو پسوا، پیرو ابتکار عمل سفارت پرتغال در تهران و با حمایت موسسه فرهنگی همکاری و زبان‌های‎ کاموئش (Camões – Instituto da Cooperação e da Língua I.P) و با مشارکت انتشارات نگاه رونمایی و وارد بازار نشر شد.

این کتاب شامل ترجمه‌های فارسی رباعیات پسوآ از زبان پرتغالی، الهام گرفته از شاعر بزرگ ایرانی، عمر خیام شاعر بزرگ ایرانی قرن ۱۱ و با پیش‌گفتار اختصاصی پروفسور فرناندو کابرال مارتینش است.

مترجم رباعیات پسوآ، مدیر مرکز ایران‌شناسی دانشگاه لیسبون است و سفیر پرتغال در ایران، کارلوس موشتا نهوش، در انتشار این کتاب همکاری داشته است.

ناشر کتاب در بخشی از یادداشت خود در ابتدای کتاب، به این نکته اشاره کرده که ویرایش و تصحیح کتاب توسط سیدعلی صالحی صورت گرفته است.

علیرضا رئیس‌دانایی در بخشی از پیشگفتار کتاب، توجه نویسندگان و اندیشمندان غربی به خیام را نه نتیجه بخت و اقبال شاعر بلکه نتیجه جهان‌بینی خیام دانسته است. او درباره رباعی‌سرایی پسوآ نوشته: «تا جایی که می‌دانم اولین تجربه رباعی‌سرایی پسوآ در اواسط دهه ۱۹۲۰ در پرتغال بود. پیش از این پسوآ خیام را در آفریقای جنوبی و زمانی بین هشت سالگی و هفده‌سالگی‌اش کشف کرد، یعنی هنگامی که به سبب شغل ناپدری‌اش به آنجا رفت و تحصیل کرد. مصاحبت پسوآ با خیام تا آخر عمرش ادامه داشت. در کتابخانه او ترجمه چندین مترجم از خیام وجود داشت و او تا جایی که من می‌دانم ترجمه فیتزجرالد را ترجیح می‌داد. پسوآ با تأسی از خیام اشعار زیادی در قالب رباعی سرود که شاید بسیاری از آنها منتشر نشده باشد و امیدوارم روزی این آثار منتشر شود.

کتاب مقدمه‌ای نیز به قلم کابرال مارتینش دارد با عنوان «تصویر پارسی-ایرانی». او نیز در مقدمه‌اش به این نکته اشاره می‌کند که باب آشنایی پسوآ با خیام مرهون ترجمه انگلیسی فیتزجرالد بوده است. پسوآ رباعی را در اوایل دهه ۱۹۲۰ به عنوان قالب شعری جدیدی وارد زبان پرتغالی کرد. رباعی پرتغالی همچون رباعی فارسی شعری چهار سطری است که هریک ده هجایی بوده و همه ابیات با یکدیگر هم‌قافیه‌اند به جز بیت سوم.

مارتینش در این مقدمه نوشته است: رابطه فرناندو پسوآ با عمر خیام رابطه‌ای بسیار عمیق است که نه تنها به رباعیاتش محدود نمی‌شود و نوری تازه بر همه اشعار پسوآ می‌افکند، بلکه تمامی آثار و وجود او را دربرمی‌گیرد. این رابطه قبل از هر چیز رابطه تحسین و تقدیر از این شاعر و منجم پارسی است. در عین‌حال خیام برای او چهره‌ای منحصربه‌فرد است که هنر و علم را همگام به تجلی رسانده است. بدین‌ترتیب پسوآ این شاعر قرن بیست در برابر شاعر قرن دوازدهم سر تعظیم فرود می‌آورد و متأثر از او شکل تازه‌ای از شعر را در زبان پرتغالی خلق می‌کند.

بین ترجمه‌های فیتز جرالد و رباعیات اصلی فاصله زیادی وجود دارد اما آنچه درمورد تمام ترجمه‌های اروپایی از خیام حائز اهمیت است، این نکته است که خیام بدل به شخصیتی «روزآمد و برجسته» شده است؛ عمر خیام آن‌قدر مدرن است که شاعر هم‌عصر و هم‌زمان با پسوآ به نظر می‌رسد…فراتر از این قرابت، تأکید بر تضاد شدید بین دو شاعر مهم است و این تضادها است که به پسوآ اجازه می‌دهد تا بهتر روی کار خود متمرکز شود و تلاش کند. اول، توجه به هویت و تألیف برای او بسیار مهم است.

انتشار رباعیات پسوآ هم گامی دیگر در شناخت بهتر این شاعر پرتغالی است و هم نشان‌دهنده تأثیر خیام بر ادبیات جهانی است.

در بخشی از این کتاب می خوانیم: در پایان روزی طولانی، همه‌جا بی‌ثمر تاریک می‌شود. / حتی امیدی که در دل داری، / باری… زندگی گدای مستی است / که گاهی رو به سایۀ خویش دست دراز می‌کند.

ما با هستی می­خوابیم. این جرم عظیمی است، / آن هم در بی‌نظمی‌ای که ما را مقید می‌کند. / انسان تلاقی رویا و مستی است، / و پوچی که از این نسل به نسل بعد پیش می‌رود.

لذت به دنبال درد است و لذت به دنبال درد. / خوب است شرابی که می‌نوشیم، اینجا محفلی است، / خوب است شرابی که می‌نوشیم، اینجا درد است. / و همین است که از «شراب» چیزی نمی‌ماند…

این اثر توسط سپیده رادفر در ۱۶۰ صفحه ترجمه شده است.

از دیگر آثار ترجمه شده پسوا در ایران می توان به یکی از آثار مهم پسوآ، کتاب دلواپسی اشاره کرد که پیش‌تر با ترجمه جاهد جهانشاهی در نشر نگاه منتشر شده بود. پسوا، بیست سال از عمرش را صرف نوشتن کتاب دلواپسی کرده بود و نخستین قطعه‌های این اثر را در سال ١٩١٣ نوشت و آخرین آنها را در ١٩٣۴. این اثر اولین‌بار در سال ١٩٨٢، یعنی چهل و هفت سال پس از درگذشت نویسنده‌اش در لیسبون منتشر شد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.