استاد ادبیات فارسی: برتری خاص پروین اعتصامی، زبان آراسته به عفاف و حیاست

مبلغ/ یک استاد ادبیات فارسی و پژوهشگر شعر کلاسیک بیان کرد: برتری خاص پروین اعتصامی به نظرم زبان کاملاً پاکیزه و آراسته به شرم، عفاف و حیاست و همواره یک حجب ذاتی و حیای انصافاً مثال‌زدنی در شخصیت پروین ملاحظه می‌کنید. زن شایسته و تأثیرگذار ایرانی را می‌توان در سیمای پروین دید.

به گزارش «مبلغ» – ۱۱۶ سال پیش در چنین روزی در تبریز و در خانه یوسف اعتصامی آشتیانی، ملقب به اعتصام‌الملک، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی، دختری به دنیا آمد که بعدها از او به‌ عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد می‌شود.

«پروین اعتصامی»، بانوی شاعری که گرچه طول عمر او به چهل سال هم نرسید اما روزگار شاعری‌اش عرض و عمق فراوان داشت و اشعار و دیوانی از خود به جای گذاشت که چنان که علامه قزوینی او را «رابعه دهر» و «ملکه‌النسا الشواعر» توصیف می‌کند و قصاید او را با قصاید ناصر خسرو برابر می‌داند.

محمدعلی جمال‌زاده، شعر او را از لحاظ استقلال و اصالت از حافظ و صائب تبریزی بهتر می‌داند و محمدعلی اسلامی ندوشن نیز پروین را بزرگ‌ترین شاعر زن در ادبیات فارسی می‌داند.

محمدرضا شفیعی‌کدکنی هم در کتاب «با چراغ و آئینه»، پروین را شاعری با شیوه خاص خود و «مستقل‌ترین شاعر دوره شعر فارسی پس از مشروطیت» می‌داند.

شفیعی‌کدکنی همچنین معنی و مضمون شعرهای پروین را دارای تازگی و شعر او را «شعر خرد و عاطفه» می‌داند.

به مناسبت صد و شانزدهمین زادروز این شاعر بلندپایه و گرانمایه با عبدالرضا مدرس‌زاده، استاد ادبیات و پژوهشگر ادبیات کلاسیک که گردآوری و مقدمه‌ای بر دیوان پروین اعتصامی را هم در کارنامه خود دارد، گفت‌وگویی داشتیم و نظر وی درباره جهان‌بینی، سبک، موضوع و ویژگی‌های منحصر به فرد شعر پروین را جویا شدیم که در ادامه می‌خوانید.

سوال: از آنجا که هر شاعری در کلیت شعر خود یک جهان‌بینی دارد که اگر برایند اشعار او را در نظر بگیریم معطوف به همین جهان‌بینی است. به نظر شما جهان‌بینی پروین اعتصامی معطوف به چه اهداف، مفاهیم و موضوعاتی بوده است؟

قطعاً پروین به عنوان یک شاعر تأثیرگذار که از فرهنگ و هنر پیش از خود به خوبی تأثیر پذیرفته است، دارای روش و منش ستوده هنری است که به او جهان‌بینی هنرمندانه و شاعرانه می‌گوییم.

به نظر می‌رسد که این جهان‌بینی هنرمندانه و شاعرانه پروین معطوف به برجسته کردن شأن و جایگاه انسان _مخصوصا زن و دختران جوان در ادبیات ما_ باشد. چیزی که در شعر پروین برای اولین بار در نوع خود رخ می‌دهد و کم‌سابقه است. قبل از پروین، ده‌ها شاعر زن در تاریخ ادبیات داریم ولی شعر زنانه که اثر انگشت ادبی یک زن پای آن باشد و صدای یک زن در آن شنیده شود، به آن شکل نداریم و پروین موفق می‌شود که امضای خود را پای هر شعر بگذارد.

با وجود اینکه از کسانی مانند ناصرخسرو و ابن‌یمین و سعدی تأثیر پذیرفته، اما امضای پروین به نوعی پای همه شعرهایش است. پروین می‌کوشد در جهان‌بینی که به آن اعتقاد دارد، انسان مفید و سالم و تأثیرگذار را با تأکید بر زن‌ها و بانوان برکشد و به جامعه معرفی کند؛ فکر می‌کنم همین یک مطلب اگر یک مطلب اصلی شخصیت پروین و جهان‌بینی او باشد، برای مهم قلمداد شدن پروین اعتصامی کافی خواهد بود.

در شعر پروین درخت بی‌ثمر و بدون میوه مانند سرو و صنوبر ستوده نیست. چون او معتقد است که انسان باید سودمند باشد و هدف و فایده داشته باشد. این جزء چیزهایی است که در شعر پروین اعتصامی به زیبایی آمده است و می‌شود گفت جهان‌بینی پروین اعتصامی معطوف به تعریف تازه‌ای از انسان و نقش و جایگاه ارزشمند انسان معاصر است.

با توجه به گرفتاری‌هایی که در دوره قاجار و مشروطیت داشته‌ایم که دوره مشروطیت با همه محاسنی که دارد، بلای روشنفکرنماهایی که در آن دوره بودند، جامعه ایران را مقداری تحت تأثیر خود قرار دادند و پروین کوشش می‌کند که با این‌ موارد مبارزه کند.

سوال:  در اشعار شاعران تقریباً هم‌زمان پروین، با توجه به اوضاع اجتماعی وقت، زمستان پربسامد است اما در شعر پروین بهار و بهاریه‌ها پررنگ‌تر است، این مسئله هم جزو جهان‌بینی پروین است؟

یک علت اینکه «بهار» در شعر پروین است و شاعران آن دوره به زمستان بیشتر توجه داشته‌اند، می‌تواند این باشد که پروین دنبال شکفتگی و تازگی است. وقتی حرف اصلی و اساسی او این است که همیشه دختر امروز مادر فردا است؛ «ز مادر میسر است بزرگی پسران» این شخص نمی‌تواند با زمستان سروکار داشته باشد. او دنبال بهار و رویش و به ثمر نشستن است. پس انتخاب پروین درست بوده است. با اینکه پروین زندگی کاملاً سرد و بی‌روحی داشته، در زندگی شخصی شکست می‌خورد و در ازدواج کارش به جدایی می‌کشد و می‌توان گفت زمستانی بر زندگی شخصی او حاکم است ولی اجازه نمی‌دهد سرما، برف و یخ این زمستان، زندگی و جهان‌بینی و فکر او را تحت تأثیر قرار دهد. لذا اگر پروین شاعر فصل بهار است، به اندیشه و منش او برمی‌گردد که دنبال سرسبزی و شکفتن و رویش و به بار نشستن است.

سوال:  با توجه به اینکه شعر شاعر ابزار بیان نظر و عقاید و آئینه بازنمای اوضاع جامعه است، شعر پروین چقدر در این مسیر حرکت کرده؟ به عبارت دیگر درد، مسائل اجتماعی و جامعه چقدر در شعر پروین حضور و نمود داشته است؟

اتفاقاً شعر پروین آیینه تمام‌نمای تحولات سیاسی روزگار خودش است. درست است که به صراحت اسمی از پادشاهی یا صدراعظم و وزیری نیاورده، اما شعر پروین، مخصوصا شعرهای انتقادی او که با استفاده نمادین از نام‌های تأثیرگذار تاریخ ایران سروده، نشان می‌دهد که کاملاً حواسش هست که باید چه کند.

«روز شکار، پیر زنی با قباد گفت/ که از آتش فساد تو جز دود آه نیست

روزی بیا به کلبه ما از ره شکار/ تحقیق حال گوشه‌نشینان گناه نیست»

این شعر می‌تواند برای هر پادشاه ستمگری که مردم را دوست نمی‌دارد و با مردم محبت نمی‌کند، مصداق داشته باشد. می‌تواند ناصرالدین‌شاه باشد یا پهلوی یا هر کسی در هر دوره تاریخ ایران و پروین این را در دیوان خودش ثبت کرده است.

یا از قول آن پیرزن به قباد ساسانی می‌گوید:

«سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق/ در کیفر فلک غلط و اشتباه نیست

تقویم عمر ماست جهان هرچه می‌کنیم/ بیرون ز دفتر کهن، سال و ماه نیست»

بنابراین در شعر پروین اتفاقات سیاسی و حوادث اجتماعی بدون ذکر نام و اشاره تقویمی و مصداقی آمده است. مانند آن شعر معروف «روزی گذشت پادشهی از گذرگهی/ فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خواست»

آن پیرزن به سوال کننده که می‌گوید:«کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟»

پاسخ می‌دهد:

«بر قطره سرشک یتیمان نظاره کن/ تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست

ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است/ این گرگ سالهاست که با گله آشناست»

این‌ها شعرهای سیاسی مهم و تأثیرگذاری است. حتی وقتی پروین ناگهان فوت کرد، عده‌ای شایعه کردند پروین هم مانند فرمانفرما یا شهید مدرس یا فرخی یزدی، به دست پهلوی اول کشته و سر به نیست شده است که البته استناد تاریخی ندارد.

یعنی پروین به‌گونه‌ای شعر سیاسی سروده است که وقتی ناگهان فوت کرد، به اعتبار همین زبان تندی که در شعرهای سیاسی خودش دارد، عده‌ای این شایعه را مطرح کردند و پذیرفتنی می‌نمود.

سوال:  یک بحث بسیار مهم هم که درباره شعر پروین مطرح است، حضور کمرنگ «عشق» در شعر پروین است. آیا می‌توان گفت به دلیل اینکه عشق زمینی آنچنان در زندگی او نقش زیادی نداشته، این مفهوم آنچنان که باید به شعر پروین ورود نکرده است؟

در دیوان پروین اعتصامی تقریباً هیچ صحبتی از عشق نشده، مگر عشق مادر و فرزند و این عشق‌های خانوادگی، اما عشق به معنی عاشق و معشوق و مسائلی که در ادبیات احساسی و غنایی ما وجود دارد در دیوان پروین اعتصامی نیست.

یکی از دلایل آن این است که پروین اعتصامی تحت تأثیر تربیت پدری بسیار جدی، دانشمند و تأثیرگذار است و این فضای جدی تربیتی مقداری برای او حیا و شرم حضور رقم می‌زند که از عشق صحبت کند.

نکته دوم تلخی زندگی شخصی پروین است. شکست تلخی که در زندگی شخصی می‌خورد اجازه نمی‌دهد به محبت و عشق و انس میان آدم‌ها فکر کند.

سوم اینکه قرار نیست همه موضوعات مبتلا به بشری، در همه دیوان‌ها باشد؛ مثلاً در شعر معاصر در سهراب سپهری، عشق را آن اندازه که دیگران دارند -به نسبت فریدون مشیری- و اخوان ثالث هم عشق را به نوعی نمی‌بینید. پس در دیوان پروین هم به عنوان یک موضوع شاعرانه جدا از عواملی که گفتیم، عشق وجود ندارد و او در این زمینه احساس وظیفه‌ای نمی‌کرده است.

شاید هم تشخیص درست و ترجیح او این بوده که به موضوعات مهم‌تری مانند تربیتی، اخلاقی، انتقادی و عرفانی بپردازد و از کنار عشق گذشته و نیاز ندیده که در آن دوره به عشق توجه شود. ضمن این که از نظر سیاسی هم پروین تقریبا در دوره انتقال قدرت از قاجار به پهلوی اول و یک دوره سیاسی و گذار است و کسی خیلی دل و دماغ پرداخت به عشق هم ندارد.

در دیوان ایرج میرزا هم که عشق را می‌بینید، بیشتر عشق به مادر و فرزند و پدر و استاد و این چیزها است.

در دیوان عارف قزوینی و حتی در دیوان ملک‌الشعرای بهار در مقطعی که همزمان با زندگی پروین اعتصامی است در دیوان بهار عشق حضور چندانی ندارد.

بنابراین علاوه بر تربیت خاص نزد پدر و زندگی شخصی و شکست در زندگی و سوم اعتقادی که به مسائل تربیتی و اخلاقی دارد، نکته چهارم این است که روزگاری نیست که خیلی از عشق حرف زدن خریداری ندارد و مورد پسند نیست.

سوال: مسئله مهم دیگری که معمولاً درباره پروین مطرح می‌شود، این است که بعضا پروین و شعر او را با بانوان شاعر چون فروغ فرخزاد مقایسه می‌کنند و دیگران را بر او برتری می‌دهند، نظر شما درباره چنین قیاس‌هایی چیست؟

مقایسه پروین با فروغ مانند سوالی است که بعضا در محافل ادبی در دانشگاه‌ها می‌پرسند که: «سعدی بهتر است یا حافظ؟»

مشخص است که هم سعدی و هم حافظ خوب هستند و لطفی ندارد که یکی را بر دیگری ترجیح دهیم؛ لذا اولاً مقایسه پروین با فروغ مع‌الفارغ است. علت این است که پروین کاملاً سنتی شعر می‌گوید و فروغ کاملاً جسورانه تقریباً با شعر سنتی خداحافظی می‌کند و به سمت شعر نیمایی می‌رود.

دیگر اینکه از نظر روحیه شخصی و اخلاق زنانه پروین کاملاً ماخوذ به حیا و شرمگین است و فروغ آنگونه که در دوره جوانی شکل خاصی از شخصیت خود را بروز می‌دهد که از نامگذاری کتاب‌هایش هم می‌شود فهمید و بعدها حتی به توبه و اظهار ندامت او منجر می‌شود.

فروغ می‌گوید: «تمام روز در آئینه گریه می‌کردم/ تنم به پیله تنهایی‌ام نمی‌گنجید»

اما این ندامت را در پروین نمی‌بینید.

هر دو شاعر بزرگ و هر دو تأثیرگذار و ماندگار هستند ولی نمی‌توانیم بگوییم کدام بهتر است. در دو زمینه متفاوت کارهایی انجام داده‌اند که ادبیات و علاقه‌مندان به ادبیات ما به هر دوی این‌ها -هم به فروغ و هم به پروین- نیاز دارند و قابل انکار نیستند.

سوال:  در پایان اگر بخواهید یک تعریف و ویژگی برای شعر پروین ارائه دهید که او را از دیگر شاعران متمایز می‌کند یا در آن از دیگر شاعران سرآمد است، آن ویژگی و تعریف چیست؟

برتری خاص پروین به نظرم زبان کاملاً پاکیزه و آراسته به شرم و عفاف و حیاست و همواره یک حجب ذاتی و حیای انصافاً مثال‌زدنی در شخصیت پروین ملاحظه می‌کنید.

نگران است، ناراحت است، منتقد است، کاستی‌ها، گرفتاری‌ها و ضعف‌های جامعه را به چشم می‌بیند و به زبان هنری خودش بیان می‌کند. این‌ها خیلی مهم است. دوستدار نسل جوان و نگران آینده این نسل است. به نظر می‌رسد که پروین آرمانگرایی است در قالب یک زن. می‌شود زن درست ایرانی و شایسته ایرانی و تأثیرگذار ایرانی را در سیمای پروین دید.

پروین در ۳۵ سالگی فوت می‌کند. تصور کنید اگر این شخصیت مانند سیمین بهبهانی ۸۰ سال عمر می‌کرد، چقدر می‌توانست تأثیرگذار و تنوع آثار داشته باشد.

شاید اگر تا ۸۰ سالگی پیش می‌آمد، شعر نیمایی را تمرین می‌کرد و از خود به یادگار می‌گذاشت؛ اما ولی برتری پروین در این است که اصالت شخصیت و صداقت گفتار دارد. به هدفی که پیش رو دارد، مطمئن است و به کاری که می‌کند اعتقاد دارد. با خواننده شعر خودش راست، درست و صمیمی رفتار می‌کند و برای او نقش بازی نمی‌کند. آنچه که به زبان جاری می‌کند، به هنگام، ستوده، ارزشمند و قابل اعتناست. اگر بعد از ۸۰-۹۰ سال هنوز شعر پروین به دل می‌نشیند و همچنان سخنش تازگی دارد، به دلیل همین صداقت، عفاف، پاکدامنی، پاک‌گویی و درست‌کرداری او است.

منبع: ایکنا

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.