چه کنیم که متعصب نباشیم؟

مبلغ/ بررسی و نقد آنچه بدان معتقدیم و از سالیان دور باورش کرده‌ایم، یکی از راهکار‌هایی است که به ما کمک می‌کند بعضاً عقاید سست و بی‌دلیلمان را دور بیندازیم و یا آن‌ها را بازسازی کنیم.

به گزارش «مبلغ» به نقل از فارس، بررسی بدان معتقدیم و باورش داریم، یکی از راهکار‌هایی است که به ما کمک می‌کند بعضاً عقاید سست و بی‌دلیلمان را دور بیندازیم و یا آن‌ها را بازسازی کنیم. بخش‌هایی از کتاب «حقیقت و مدارا» نوشته محمد اسفندیاری در همین زمینه است.

عشق اول سخت‌تر است

بسیاری از انسان‌ها نخست چیزی را می‌پذیرند و سپس آن را جزء هویت خود می‌شمارند و هرگز از آن بر نمی‌گردند. در سراسر عمرشان به دنبال دلایل و شواهدی می‌روند که باور نخستشان‌ را تایید و تقویت کند و آنچه را در نقض و بطلان آن است نادیده می‌گیرند. این وضع را «افسون باور اول» می‌توان نامید یعنی مسحور باور نخست خود شدن.

باورهای نخست ما لزوماً درست نیست بلکه احتمال و نادرست بودنش بیشتر است و بنابراین باید بیشتر در آنها تردید. کنیم ولی اغلب مردم برعکس این رفتار می‌کنند، یعنی به شدت به باورهای نخست خود می‌چسبند و شخصیت شان را با آن تعریف می‌کنند هرچه هم از عمر باورهای آن می‌گذرد بیشتر دل بسته می‌شوند و احتمال خطا بودنش را نادیده می‌گیرند زیرا آن باورها را سرمایه خود و حاصل عمر خود و هویت و شخصیت خود می‌شمارند و عدول از آن را خودکشی می پندارند. به همین علت است که پیران به ندرت از عقاید جوانی خود دست می‌کشند. بنابراین دفاع ما از برخی باورهایمان دفاع از خودمان است؛ دفاع از خودی که سال‌ها با آن باورها زیسته و بدان خو کرده است. چه بسا اگر خلاف آن باورها پذیرفته بودیم با همین شدت روی آنها تعصب می ورزیدیم.

آموخته‌های جوانان اندک است و تجربه‌شان اندک‌تر

نیروی عادت نه فقط بر رفتار ما بلکه بر باور ما نیز تاثیر می‌گذارد. هنگامی که انسان به اندیشه‌هایی خو گیرد و مدتی طولانی از آن بگذرد در برابر تغییر آن مقاومت می‌کند و از انتخاب اندیشه‌های جدید خودداری می‌ورزد. برخی از باورهای ما به دوره خردسالی و جوانیمان تعلق دارد دوره‌ای که چشم و گوش بسته بودیم اما ذهنمان پذیرای هر اندیشه‌ای بود. بسیاری از چیزها را نخوانده و ندیده و نشنیده بودیم و به همین علت زود می‌پذیرفتیم. این که باورهای جوانیمان درست است یا نه فقط به این بستگی دارد که در کدام محیط می‌زیستیم و منابع علمی ما چه بود.

آموخته‌های جوانان اندک است و تجربه‌شان اندکتر و به همین علت زود باورند. چیزهایی را بر می‌گزینند و می پذیرند که اگر در میانسالی به آنها عرضه شود پس می‌زنند. اگر آثار کانت را بخوانند کانتی می شوند و اگر آثار هایدگر را بخوانند هایدگری. چنانچه با تصوف مواجه شوند دلبسته آن می شوند و چنانچه با ضد تصوف روبه‌رو  شوند تصوف ستیز. از امیرالمومنین نقل کرده‌اند: قلب خردسال مانند زمینی بایر است که هرچه در آن افکنده شود می‌پذیرد.

از آنچه که گذشت دو نتیجه خواهم گرفت: یکی اینکه در جوانی تا می‌توانیم دایره باورهایمان را محدود کنیم. ناگهان به یک مکتب با همه اصول و فروع و فروعِ فروغ و تاریخش کردن ننهیم؛ بلکه پا به اندازه گلیم خود دراز کنیم. باورهایمان باید به اندازه دانسته‌هایمان باشد و اعتقاداتمان به اندازه اطلاعاتمان. آنچه را نمی‌دانیم نه قبول کنیم و نه رد، بلکه توقف علمی کنیم. این نه علامت سست اعتقادی، بلکه نشانه درست اعتقادی است. اگر باورهای ما بیش از دانسته هایمان باشد دچار زود باوری شده‌ایم، یعنی چیزهایی را پذیرفته‌ایم که به لحاظ منطقی نباید می‌پذیرفتیم.

باز نگری عقاید جوانی

نتیجه دیگر که خواهم گرفت، ضرورت تجدید نظر در باورهای جوانی است. چون از مرز جوانی گذشتیم باید به عقب بنگریم و یکسره به باورهای نخستمان اعتماد نکنیم. در میانسالی و پیری که دانسته‌ها و تجربه‌ها بیشتر شد، بار دیگر باید باور‌های جوانی مان را وزن‌کشی کنیم. چند بار خانه تکانی ذهنی لازم است تا معلوم شود کدام یک از باورهایمان دور ریختنی است و کدام یک نگه‌داشتنی و آنچه هم باید بر جا بماند چه جایگاهی دارد و چقدر باید شست ـ رفته شود. افسون بار اول شدن به دوره جوانی اختصاص ندارد و پس از آن نیز مفتون و زندانی باور های نخست خودیم و به ندرت می‌توانیم از بند آن و رهایی یابیم. چون چیزی را باور کنیم، همواره به جست‌وجوی شواهد و قرائنی می‌گردیم که باور نخستمان را تایید و تقویت کند و از آنچه خلاف آن است اعتراض می‌کنیم.

پاسدار حق باید بود

برای اینکه زندانی باورهای خود نشویم یک راه این است که با عقایدمان عقد موقت ببندیم، به هر عقیده‌ای که می‌گرویم در علم و دین و جامعه و سیاست و هر چیز دیگر، مادامی پایبند باشیم که دلایلی علیه‌ آن اقامه نشود. از عقایدمان نخواهیم به هر قیمتی پاسداری کنیم بلکه پاسدار حقیقت باشیم هدفمان همان باشد که گذشتگان می‌گفتند:«نحن‌ ابنا‌الدلیل نمیل حیث یمیل»

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.