جوامع برابر و متوازن شهروندان شادتری می‌آفرینند

از شادترین کشورهای جهان چه درس‌هایی می‌توانیم بگیریم؟

مبلغ/ «گزارش رضایت جهانی»، هر سال، به اکثر مردم جهان یادآوری می‌کند که بعضی ملت‌ها به‌طرز قابل‌توجهی از آن‌ها شادترند. وقتی سازمان ملل گزارش‌ها را منتشر می‌کند، هیچ‌کس نمی‌پرسد کدام کشور در صدر این رتبه‌بندی قرار گرفته است. بلکه می‌پرسند امسال کدام کشور اروپای شمالی در صدر قرار گرفته است. تقلید از شادترین مردمان جهان خواستی منطقی است، ولی از اصلی‌ترین پیام این گزارش دورمان می‌کند: اینکه جوامع برابر و متوازن شهروندان شادتری می‌آفریند. در این مسیر، سندی که پشتوانۀ قویِ پژوهشی دارد و مبتنی بر سیاست است، به‌واسطۀ هیاهوهای رسانه‌ای، با مجموعه‌ای از توصیه‌های خودیاری اشتباه گرفته می‌شود.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ترجمان، جو پینسکِر، آتلانتیک — از سال ۲۰۱۲، تقریباً‌ هر سال، به اکثر مردم جهان یادآوری شده است که بعضی ملت‌ها به‌طرز قابل‌توجهی از آن‌ها شادترند. نامِ این اعلانِ سالانۀ امیدبخشْ گزارش رضایت جهانی۱ است.

وقتی شبکۀ راه‌حل‌های توسعۀ پایدار سازمان ملل گزارش‌ها را منتشر می‌کند، هیچ‌کس نمی‌پرسد کدام کشور در صدر این رتبه‌بندی قرار گرفته است. بلکه می‌پرسند امسال کدام کشور اروپای شمالی در صدر قرار گرفته است. فنلاند چهار سال است که پشت سر هم شادترین کشور جهان است و بقیۀ سال‌ها (جز سال ۲۰۱۵ که سوئیس صدرنشین بود) دانمارک و نروژ شادترین کشورها بوده‌اند.

برای آمریکایی‌ها این رتبه‌بندی‌ها به‌حق ناامیدکننده است، چون تاکنون نتوانسته‌اند جزء دَه کشور شاد جهان قرار بگیرند. آمریکایی‌ها صرفاً در طبقۀ متوسط به بالای شادی هستند.‌ بد نیست، ولی برای کشوری با این‌همه ثروت و خودبینی رضایت‌بخش نیست.

الان، در دوران رواج خودبهینه‌سازی، رتبه‌بندیِ شادی به‌صورتی ضمنی باعث بروز اضطراب در آمریکایی‌ها شده است: جایی کسانی دارند کارهایی می‌کنند که باعث شده شادتر از ما باشند، مثل وقتی که شوروی ماهوارۀ اسپوتنیک را در سال ۱۹۵۷ به  فضا فرستاد و آمریکایی‌ها حس کردند که کشورشان در زمینۀ تکنولوژی دارد عقب می‌افتد یا زمانی که نتایج آزمون‌های استانداردشدۀ بین‌المللی در دهۀ اول قرن ۲۱ باعث شد حس کنند بچه‌هایشان دارند در امر تحصیل عقب می‌افتند.

این افکار نگران‌کننده موجب ظهور نوعی محتوای مربوط به سبک‌زندگی شده است که هدفش کمک به آمریکایی‌های ناشاد است تا از کارهای روزانه‌ و فلسفه‌های کشورهای شادتر پیروی کنند. فرقی هم نمی‌کند آن کار غوطه‌ورشدن داخل آب یخ باشد یا تبدیل اتاق نشیمن به جایی  بسیار راحت و دنج. تقلید از شادترین مردمان جهان خواستی منطقی است، ولی از اصلی‌ترین پیام رتبه‌بندی شادیِ کشورها دورمان می‌کند: اینکه جامعۀ برابر و متوازنْ شهروندان شادتری می‌آفریند. در این مسیر، سندی که پشتوانۀ قویِ پژوهشی دارد و مبتنی بر سیاست است، به‌واسطۀ یک تلفن‌بازیِ افتضاح جهانی۲، با مجموعه‌ای از توصیه‌های خودیاری اشتباه گرفته می‌شود.

برای مقایسۀ فنلاندی‌ها با بقیۀ مردم جهان، شادتر واژۀ چندان درستی نیست. گزارش رضایت جهانی بیشتر دربارۀ رضایت است تا شادیِ همراه با لبخند و سرمستی. رتبۀ هر کشور بر اساس میانگین پاسخ‌های داده‌شده به چنین پرسش‌هایی است: نردبانی را تصور کنید که پله‌های آن از صفر تا ۱۰ نام‌گذاری شده‌اند، به‌صورتی که صفر بدترین زندگی‌ای است که شما می‌توانید داشته باشید و ۱۰ بهترینِ آن. در این صورت، شما اکنون در کدام پله قرار دارید؟ (برای اینکه بخواهید این سؤال را از ۱۰۰۰ نفر در حدود ۱۵۰ کشور بپرسید، باید منابع زیادی در اختیار داشته باشید. گالوپ داده‌های پیمایشیِ مربوط به این رتبه‌بندی را به‌عنوان بخشی از نظرسنجی جهانی گالوپ تهیه می‌کند. این شرکت هزینۀ جمع‌آوری این داده‌ها را به من نگفت، ولی اگر بخواهید می‌توانید با پرداخت سالی سی هزار دلار به این مجموعه‌داده‌های مفصل‌تر دسترسی پیدا کنید).

سازمان ملل متحد اولین بار ده سال پیش به این نردبان خیالی که تصویرگر سطح زندگی مردم بود توجه نشان داد. این اتفاق زمانی افتاد که جیگمی تینلی، نخست‌وزیر وقت بوتان، کشورهای عضو این سازمان را ترغیب کرد تا رفاه را هم در سنجش توسعۀ اجتماعی و اقتصادی بگنجانند. توصیۀ او باعث شد اولین گزارش رضایت جهانی در سال ۲۰۱۲ منتشر شود.

رتبه‌بندیِ شادی مانند نیرویی کارآمد در مقابل جهانی ایستاده‌ است که می‌خواهد تولید ناخالص داخلی (جی‌دی‌پی) را شاخصی برای موفقیت کشورها در نظر گیرد و به همین دلیل، در طول پنج سال گذشته، برخی از دولت‌ها برای افزایش رضایت  شهروندانشان از زندگی اقدامات ویژه‌ای انجام داده‌اند: بریتانیا وزیر تنهایی و امارات متحدۀ عربی وزیر شادمانی منصوب کرده است. نیوزیلند هم، بر اساس تأثیرات مخارج دولت بر رفاه مردم، بودجۀ ملی خود را بازبینی کرده است.

برای کسانی که در کار تعیین سیاست‌ و مدیریت کشورها هستند، درس‌های این گزارش اصلاً عجیب نیست: مردم زمانی رضایت بیشتری از زندگی دارند که استانداردهای زندگیِ راحت، شبکۀ اجتماعی حمایتگر، وضعیت سلامتی خوب، آزادی برای انتخاب مسیر زندگی، و دولت قابل‌اعتماد داشته باشند. شادترین کشورها مراقبت از سلامت همگانی، تعطیلات کافیِ باحقوق و مراقبتِ ارزان از کودکان هم دارند.

آموزۀ اصلیِ گزارش‌های رضایت در طول نُه سال این است که کشورهای ثروتمندتر لزوماً شادتر نیستند. جفری ساکس، اقتصاددان دانشگاه کلمبیا و یکی از ویراستاران این گزارش، به من گفت که در ایالات‌متحده «با فرسودگیِ شدید اعتماد اجتماعی، حس‌های بد، انواع اعتیاد و خیلی چیزهای دیگر مواجهیم، و با وجود این [مردم می‌گویند] ‘از من مالیات نگیرید’، ‘از ثروتمندان مالیات نگیرید’. این بخشی از سیاست‌ ماست که فکر می‌کنم کاملاً اشتباه است و همین امر باعث شده از کشورهایی عقب‌تر باشیم که به اندازۀ ایالات‌متحده ثروتمند نیستند ولی به نظر من در زندگی‌شان متعادل‌ترند».

نتیجه‌گیری تک‌تک افراد از لیستِ شادترین کشورهای جهان این‌قدر آشکار نیست، هرچند آن‌ها می‌توانند بینشی انتزاعی از زندگی خوب به دست آورند: ساکس معتقد است این لیست به افراد یادآوری می‌کند که وقتی از نظر مادی شرایط مناسبی دارید، میانه‌روی نگرش سالم‌تری است نسبت به دویدن دنبال پول و دارایی‌های بیشتر.

ویلیام دیویس -نویسندۀ کتاب صنعت شادی: چطور دولت و کسب‌وکارِ بزرگ رفاه را به ما فروخت۳- به من گفت این لیست دربردارندۀ «درکی اجتماعی از شادی است، یعنی چیزی که بین مردم اتفاق می‌افتد»، و جایگزینی مطلوب برای این مفروضۀ جاافتاده است که افراد مسئول بدبختی خودشان‌اند. او بر این عقیده هم است که این لیست می‌تواند به مردم نشان دهد اگر می‌خواهند جامعه‌شان را به‌سمت شادیِ بیشتر هدایت کنند، به کدام سیاست‌ها رأی دهند.

این رتبه‌بندی دربارۀ اینکه مردم چه کارهای متفاوتی می‌توانند در زندگی‌شان انجام دهند حرف چندانی برای گفتن ندارد. داده‌های گزارش رضایت جهانی نشان می‌دهد نقل مکان کردن به کشوری که در رتبه‌های بالاتری قرار دارد باعث می‌شود افراد شادتر شوند. ولی من، شخصاً، از وطنم جدا نمی‌شوم و به جایی نمی‌روم که از بیشترِ افرادی که دوستشان دارم هزاران مایل فاصله داشته باشم.

این خلأ در اطلاعاتی کاربردی با پوششی رسانه‌ای جبران شده است که پیشنهاد می‌کند، با تقلید بعضی جنبه‌های فرهنگ‌های دیگر، بخشی از شادی آن‌ها را به دست آورید. بدترین نمونه‌های این پوشش رسانه‌ای مقالاتی هستند که «رازهای» شادی کشورهای مختلف‌ را بر ملا می‌کنند و خواننده‌ها نیز می‌توانند آن‌ها را به کار گیرند. این رازها شامل چیزهایی است مثل دوش آب سرد در اول صبح یا پختن کلوچه‌های دارچینی. حتی گزارش‌های دقیق می‌توانند این برداشت را ایجاد کنند که برخی عادات عجیب‌وغریب محلی برای راضی‌بودن افراد از زندگی ضروری است. نویسندگانِ نیویورک تایمز و بی‌بی‌سی از استخر‌های آب گرم همگانی ایسلند (دارای رتبۀ چهارم در آخرین رتبه‌بندی منتشرشده در ماه مارس) شگفت‌زده شدند و گمان کردند که این‌ها می‌توانند «کلید» شادی این کشور  باشند.

یک پدیدۀ رسانه‌ای که از بقیه موفق‌تر شد هوگه۴ بود، واژه‌ای دانمارکی به معنای گرمی و راحتی که تلویحاً ادعا می‌شود کل کشور را از زمستان‌های سختِ اروپای شمالی عبور داده و به صدر جدول رتبه‌بندی شادی رسانده است. در اواسط دهۀ ۲۰۱۰، بعد از اینکه دانمارک در گزارش رضایت جهانی سه سال از چهار سال را صدرنشین بود، سیل عظیمی از کتاب‌ها با تِم هوگه منتشر شدند. مثلاً کتاب کوچک هوگه: رازهای زندگی شاد در دانمارک و چگونه هوگه کنیم: رازهای زندگی شاد در اروپای شمالی از این دست بودند. بازاریاب‌ها از عبارت هوگه در نوشته‌های روی پلیور، پتو و شمع استفاده کردند. یک بار هم فایننشال تایمز از آن انتقاد کرد، چون به افزایش قیمت ادویه‌های آرام‌بخش مانند دارچین و هل دامن زده بود.

بعضی از کشورها هم برای جذب توریست موقعیت خود را ارتقا می‌بخشند. سخنگوی وب‌سایت از فنلاند بازدید کنید، ساری هی، گفته «ما بر این باوریم که چون یکی از شادترین کشورهای جهان هستیم مسافران کنجکاوند که خودشان بیایند و ببینند چه چیزهایی باعث شادی ما فنلاندی‌ها شده». نمایندگان هیئت‌های گردشگری دانمارک و نروژ هم در گفت‌وگو با من گفتند از اعتباری که در زمینۀ شادی کسب کرده‌اند در فعالیت‌های بازاریابی‌شان هم استفاده می‌کنند. وب‌سایت از فنلاند بازدید کنید می‌گوید که شادیِ این کشور «با عادات روزانۀ افراد ارتباط تنگاتنگی دارد: پیاده‌روی کوتاه در جنگل، شنا در آب یخ یا امتحان‌کردن چیزهای تازۀ طبیعی».

ساکس -‌ویراستار گزارش رضایت جهانی- فکر می‌کند توجه به عاداتِ شادترین کشورها خیلی هم بیجا نیست. او در گفت‌وگو با من گفت که دانمارک و بقیۀ کشورهای شاد «نوع متفاوتی از رفاه دارند، یعنی رفاهی برابرتر و مشترک. به نظر من چیزهایی مانند هوگه انعکاسِ چنین هنجاری هستند. من فکر می‌کنم برخی چیزها در سطح فردی قابل تقلیدند و برخی در سطح سیاسی قابل ارائه هستند».

پیاده‌روی در جنگل و گشتن دنبال توت به‌ نظر لذت‌بخش می‌آید، ولی تمرکز روی فعالیت‌ها و عاداتِ یک کشور کل فرهنگ آن را به سبک زندگی افراد تقلیل می‌دهد و نیروهای ساختاری‌ای را نادیده می‌گیرد که باعث می‌شوند افراد از زندگی‌شان راضی باشند. زندگی در جامعه‌ای نابرابر با تورهای ایمنی اجتماعیِ ضعیف را هیچ میزانی از پتو و شمع نمی‌تواند جبران کند. بی‌خردی پشتِ تمرکز بر عادات منطقه‌ای وقتی خود را بیشتر نشان می‌دهد که به فقر و خشونت رایج در کشورهای انتهای این رتبه‌بندی توجه می‌کنید: هیچ وبلاگ‌نویسی در زمینۀ سبک زندگی نیست که افغانستان (آخرین کشور شاد در رتبه‌بندی امسال) را مطالعه کند، و به خوانندگان توصیه کند که از فعالیت‌ها و عادات آن‌ها مانند بادبادک هوا کردن یا رفتن به حمام‌های عمومی دوری کنند.

از یک استاد روان‌شناسی در دانشگاه بریتیش کلمبیا به نام الیزابت دان، که دربارۀ شادی تحقیق می‌کند، پرسیدم اگر هوگه را در زندگی‌ام پیاده کنم چقدر شادتر خواهم بود. او پاسخ داد «شاید اصلاً شادتر نشوید». او گفت راه بهتر در مواجهه با شادترین کشورها این است که فهرستی از چیزهایی که می‌توانند برخی افراد را شادتر کنند تهیه کنید، یعنی لیستی از فرضیات جدید

درست کنید و آن‌ها را در زندگی‌تان امتحان کنید و ببینید کدام را دوست دارید. البته که نمی‌توانید جنبه‌های ساختاری کشورهای دیگر را روی خودتان اعمال کنید، ولی مسلماً تجربه‌‌کردنِ عادات و فعالیت‌های جدید آسیبی به شما نخواهد زد.

به خاطر داشته باشید که شادی فقط در کشورهایی که رتبۀ بالایی دارند وجود ندارد. سفرنامه‌نویسِ مستقل، سباستین موداک، به من گفت وقتی‌که در سال ۲۰۱۹ به‌عنوان گردشگر از سوی نیویورک تایمز به دیدن ۵۲ نقطه از جهان رفت، مردمانی را در جاهای مختلف می‌دید که واقعاً شاد به نظر می‌رسیدند و عادت‌هایی داشتند که برایشان لذت به ارمغان می‌آورد. «هر جایی آداب و رسومی داشت که برای من قابل فهم بود. در سیبری با مردی آشنا شدم که هر شب مقدار زیادی ودکا می‌خورد و نصف پاکت سیگار می‌کشید، و به نظر هم خیلی شاد بود. آیا راز شادی همین است؟».

اگر به ورای این خانه‌های راحت و پیاده‌روی‌های طبیعیِ مُدشده نظر کنیم، شاید دیدِ عمیق‌تری به دست آوریم. حتی کشورهای اروپای شمالی هم الگوهای فرهنگی‌ای دارند که کمتر شناخته‌شده هستند، ولی احتمالاً شادی مطمئن‌تری نسبت به هوگه فراهم می‌کنند. یوکا ساوُلاینِن، جامعه‌شناس فنلاندی‌آمریکایی در دانشگاه ایالتی وین در میشیگان، در مجلۀ اسلیت در این مورد صحبت کرده است. او معتقد است لاگوم بهترین واژه‌ای است که ذاتِ شادی در وطن او را نشان می‌دهد، واژه‌ای سوئدی و نروژی به معنای «درست به‌اندازه بودن».

ساولاینن حتی این‌گونه استدلال می‌کند که همین تمایل به اعتدال باعث شده است افراد به سؤال اصلی رتبه‌بندی شادی چنین پاسخ‌هایی دهند. او می‌نویسد «همۀ کشورهای اروپای شمالی با آغوش باز پذیرفته‌اند که انتظار زیادی از بهترین زندگی ممکن نداشته باشند. در این جوامع، نردبان ۱۰پله‌ایِ خیالی خیلی هم بلند نیست».

احتمالاً انتظارات کمتر باعث شود شادتر باشید. وقتی سال بعد دهمین گزارش رضایت جهانی منتشر می‌شود، این راهکار حداقل برای آمریکایی‌ها مفید خواهد بود.

 

پی‌نوشت‌ها:

  • این مطلب را جو پینسکِر نوشته و در تاریخ ۲۷ ژوئن ۲۰۲۱ با عنوان«We’re Learning the Wrong Lessons From the World’s Happiest Countries» در وب‌سایت آتلانتیک منتشر شده است. و برای نخستین‌بار با عنوان «از شادترین کشورهای جهان چه درس‌هایی می‌توانیم بگیریم؟» در بیست‌ویکمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی با ترجمۀ زهرا عاملی منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۱با همان عنوان منتشر کرده است.
  • • جو پینسکر (Joe Pinsker) عضو تحریریۀ مجلۀ آتلانتیک است و عموماً دربارۀ روابط انسانی و خانواده می‌نویسد.
  • •• آنچه خواندید در شمارهٔ ۲۱ فصلنامهٔ ترجمان منتشر شده است. برای خواندن مطالبی مشابه می‌توانید شمارۀ بیست‌ویکمین فصلنامهٔ ترجمان را از فروشگاه اینترنتی ترجمان به نشانی www.tarjomaan.shop بخرید. همچنین برای بهره‌مندی از تخفیف و مزایای دیگر و حمایت از ما می‌توانید اشتراک فصلنامهٔ ترجمان را با تخفیف از فروشگاه اینترنتی ترجمان خریداری کنید.

[۱]  World Happiness Report

[۲]   اشاره به بازی‌ای است که در آن عده‌ای دور هم می‌نشینند، اولین نفر جمله‌ای را در گوش نفر بعدی می‌گوید و نفر بعدی هم این کار را ادامه می‌دهد تا جمله به آخرین نفر گروه گفته شود. معمولاً آنچه آخرین نفر شنیده تفاوت زیادی با جملۀ اصلیِ نفر اول دارد [مترجم].

[۳]  The Happiness Industry: How the Government and Big Business Sold Us Well-Being

[۴]   hygge

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.