دو روایت از امام رضا(ع) درباره رعایت حقوق انسانی
مبلغ/ به سیره امام رضا (ع) که نگاه میکنیم توجه به حقوق افراد در تعاملات اجتماعی را بسیار پر رنگ می بینیم، تا آنجا که در مواردی برخوردهای بسیار آتشینی را از آن حضرت در مورد مراعات حدود حقوق مشاهده میکنیم.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایسنا، زندگی جمعی و حیات گروهی لاجرم حقوقی را بر عهده افراد جامعه میگذارد؛ چرا که اگر قرار باشد تا هیچ حقی بر گردن هم نداشته باشیم زندگی جمعی به جنگلی تبدیل میشود که حتی از قوانین غریزی حیوانات هم پیروی نمیکند، از این رو و به خاطر همین است که امام سجاد (ع) در رساله حقوق خود به بیان حقوق بیش از ۵۰ صنف از موجودات عالم اعم از انسان و غیر انسان پرداخته است.
مسئله رعایت حقوق
به عنوان نمونه روزی امام رضا (ع) به همراه سلیمان جعفری وارد منزل شد و مردی رنگین پوست را دید که در بنایی بخشی از منزل به سایرین کمک میکند، امام از خدمتکاران منزل سوال فرمودند که این فرد کیست؟ آنها در پاسخ عرضه داشتند مردی است که در کارها به ما کمک میکند و مزدش را میدهیم. امام فرمودند آیا مزد او را طی کردهاید؟ آنها گفتند مرد قانعی است هرچه بدهیم رضایت میدهد! امام به شدت خشمگین شده و فرمودند بارها شما را از اینکه کسی را بدون تعیین مزد به کار بگیرید نهی کردهام!
امام و حقوق غیر همکیشان
همچنین نکته قابل توجهی که در سیره امامان شیعه به خصوص امام رضا (علیه السلام) دیده میشود توجه آن حضرت به حقوق اقلیتهای دینی و افراد غیر هم کیش است. امام که انسان را به عنوان مخلوقی از مخلوقات خدا ارج مینهد و این بینش خود را محور تعاملات اجتماعی قرار داده است تلاش می کند تا حق هیچکس حتی کسی که از منظر امام گمراه است ضایع نشود. یکی از داستانهای زیبایی که در این مورد وجود دارد عبارت است از اینکه مردی زردشتی از اهل نیشابور دار فانی را وداع گفت و مبلغ قابل توجهی از میراث خود را برای تقسیم بین فقیران وصیت کرد؛ حاکم نیشابور آن مبلغ را بین فقرای مسلمان پخش نمود و خبر آن را برای مامون عباسی فرستاد؛ مامون که در محضر امام رضا (علیه السلام) نشسته بود از حضرت سوال کرد نظر شما در مورد کار حاکم نیشابور چیست؟ حضرت خطاب به او فرمودند مسلم است که مرد زردشتی برای فقرای هم کیش خود وصیت میکند! به حاکم نیشابور بگو از بیتالمال مسلمین به همان مبلغ بردارد و بین فقرای زردشتی تقسیم کند تا حقی از آن متوفی ضایع نگردد.
منابع:
– کافی، ج ۵، ص ۲۸۸
– عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۸۴