چرا آینده نظم جهانی به میدان اوکراین بستگی دارد؟

اگر جامعه جهانی به روسیه اجازه سلطه بر اوکراین را بدهد باید منتظر ظهور امپراطوری ها و انقراض کشورهای بیشتری باشیم. جهان باید از هنجاری که مسکو آن را به چالش کشیده است، دفاع کند و از تحریم ها و دادگاه های بین المللی برای تحمیل هزینه بر مسکو استفاده کند. 

به گزارش «مبلغ» به نقل از دیپلماسی ایرانی، تهاجم روسیه در نوع خود تکان دهنده بود. برای چندین دهه، این شیوه از تسخیر به تاریخ پیوسته بود. بیش از سی سال از آخرین بار که یک کشور تلاش کرد به این شیوه کشور دیگری را تسخیر کند (حمله عراق به کویت) می گذرد. در این مدت اگرچه پیروی دولت ها از هنجارهای حکومتی، چندان افتخارآمیز نبوده است اما دولت ها سعی کردند مرزها را محترم بدانند.

اگر جامعه جهانی به روسیه اجازه سلطه بر اوکراین را بدهد باید منتظر ظهور امپراطوری ها و انقراض کشورهای بیشتری باشیم. جهان باید از هنجاری که مسکو آن را به چالش کشیده است، دفاع کند و از تحریم ها و دادگاه های بین المللی برای تحمیل هزینه بر مسکو استفاده کند.

از سال ۱۸۱۶ تا ۱۹۴۵ به طور متوسط هر سه سال یک بار، یک مرگ کشوری رخ می داد و کشوری از نقشه جهان ناپدید می شد. لهستان بیش از یک قرن به طور کامل از نقشه اروپا ناپدید شد. پاراگوئه نیز در سال ۱۸۷۰ سرنوشت مشابهی پیدا کرد. در اوایل قرن بیستم ژاپن کره را ضمیمه خاک خود کرد.

به آرامی برخی رهبران شروع به عقب نشینی از کشورگشایی کردند. در اوایل قرن بیستم، رئیس جمهوری وقت ایالات متحده، وودور ویلسون، از تمامیت ارضی سخن گفت. هرچند درخواست او صرفا محدود به کشورهای اروپایی از جمله لهستان می شد نه مثلا استقلال مصر و هند.

پس از پایان جنگ جهانی دوم، عصر جدیدی آغاز شد. در دهه های بعدی تسخیر سرزمینی به طور کامل منقرض نشد اما تلاش کشورها برای تسلط بر سایرین با دخالت در امور آنها و نه حمله مستقیم برای تصرف ادامه داشت.

چرا پس از جنگ جهانی دوم، توقفی ناگهانی در رویکرد تسخیر سرزمینی رخ داد؟ پاسخ را می توان در یک نیروی قدرتمند روابط بین الملل یافت: هنجارها. همانطور که دانشمندان علوم سیاسی می گویند: هنجار، معیار رفتار مناسب برای بازیگرانی با هویت معین است. چرا کشورها باید به هنجارها احترام بگذارند؟ برخی جاه طلبی های سرزمینی ندارند. برخی آن قدر آن را عمیقا درونی کرده اند که نقض آن را غیر قابل تصور می دانند. برخی نیز می دانند که اختلافات سرزمینی عامل اصلی جنگ ها بوده و ثبات در نظام بین الملل را به نفع خود می دانند.

وحشت از درگیری ها و ظهور عصر هسته ای، قدرت های بزرگ را تشویق کرد تا از جنگ های آینده دوری کنند. جهانی شدن نیز انگیزه تسخیر سرزمینی را کاهش داد. افزایش تجارت به این معناست که کشورها می توانند بدون توسل به زور به منابع سایر کشورها دسترسی داشته باشند.

اگر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه موفق شود یک دولت دست نشانده را در اوکراین مستقر کند به خودی خودی هنجار تسخیر سرزمینی در هم نمی شکند. به همین ترتیب اگر پوتین کریمه، دونتسک و لوهانسک را ضمیمه روسیه کند هنجار حفاظت از تمامیت ارضی را نقض می کند. حتی در این صورت هم پذیرش همان نقض محدود می تواند در دراز مدت  آسیب زیادی وارد کند. همان طور که واکنش ضعیف غرب نسبت به الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ پوتین را جسور کرد.

البته که دلیلی برای هراس وجود دارد. چه بسا پوتین نقشه ای فراتر از اینها دارد. شاید او در فکر ترسیم دوباره نقشه اروپا و بازگشت به امپراطوری روسیه است. به این ترتیب، سرنوشت این هنجار به واکنش بقیه جهان بستگی دارد.

خوشبختانه بسیاری از واکنش های جهان به تهاجم روسیه منفی بوده است و این مساله نشان می دهد که کشورها در عزم خود برای محافظت از این هنجار متحد هستند.  برای حفظ این هنجار، جامعه جهانی باید به فشار بر روسیه ادامه دهد. ائتلاف غربی نباید به طور کامل تحریم های روسیه را لغو کند مگر این که روسیه مرزهای قبل از سال ۲۰۱۴ اوکراین را به رسمیت بشناسد.

اگر جامعه جهانی نتواند از هنجار تمامیت ارضی دفاع کند کشورهای همسایه قدرت های بزرگ با بالاترین خطر انقراض روبه رو خواهند بود. حتی اگر جامعه جهانی در تلاش خود ناکام بماند امید به اوکراین از بین نخواهد رفت. حدود نیمی از تمام دولت هایی که از سال ۱۸۱۶ از نقشه ناپدید شدند بعدا دوباره زنده شدند. مقاومت ملی گرایان یک عامل مهم است. مقاومت گسترده و پیچیده اوکراین نشان می دهد که روسیه سلطه بر اوکراین را تقریبا غیر ممکن خواهد یافت.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.