عارف حقیقی نسبت به ظلم در جامعه سکوت نمیکند
مبلغ/ حجتالاسلام سروش محلاتی با بیان اینکه عدالت و امام عادل؛ نور و ظلم و امام کفر؛ ظلمت هستند، تاکید کرد: عارف حقیقی کسی نیست که فقط به فکر کسب نور در عالم والا باشد و بی تفاوت نسبت به ظلم در جامعه، زیرا نمیتوان مدعی عرفان شد ولی نسبت به تضییع حقوق دیگران بی تفاوت باشیم.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی، استاد حوزه و دانشگاه، در ادامه شرح دعای سحر به توضیح درباره فراز «اللهم انی اسئلک من نورک بانوره …» پرداخت که گزیده سخنان وی به شرح زیر است:
در روایات مختلفی به بحث نور الهی اشاره شده است؛ از جمله روایتی از حضرت زهرا(س) با طلیعه «بسم الله النور…». تعبیری که در دعای سحر هست با همه دعاها تفاوت دارد و آن این است که خدا را به کل نورش سوگند میدهیم که با تعبیر «کله» مشهود است و این واژه فقط در همین دعا وجود دارد. چرا تعبیر کل اضافه شده و چه معنا و مفادی دارد. آمدن این تعبیر به این حقیقت اشاره میکند که نور الهی قلمرو بسیار وسیعی دارد و این نور را در همه اشیاء و موجودات میتوان دید.
البته واژه «کله» معنای دیگری هم دارد. برای بیان این معنا توضیحی لازم است. ما انسانها که به دنبال نور هستیم متفاویم؛ برخی از ما این نور را در مراتب عالی و بالای هستی میجوییم و به تعبیری در آسمانها به دنبال نور هستیم و برخی دیگر در روی زمین در جستوجوی نورند و بین این دو فرق وجود دارد. کسانی در وادی عرفانی و نوری فراتری هستند و باید آنها را فرزندان مناجات شعبانیه بدانیم، زیرا در آنجا مسئله این است که از همه نورها حتی نورهای آسمانی عبور کند و به معدن عظمت برسد؛ در مناجات شعبانیه میخوانیم: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک». خدایا دیدگان ما را در قلب ما روشن کن تا در پرتو نور به تو نظر داشته باشند؛ حال نورانیت قلب چه هدفی را دنبال میکند؟ هدف این است که دیدگان ما بتواند از حجابهای نورانی هم عبور کند و آنها را کنار بزند «حتی تخرق … و تصل الی معدن العظمه». مناجات شعبانیه مناجات همه ائمه(ع) در ماه شعبان است.
مقصود از حجاب نورانی
حجب نور چیست؟ حجب دو دسته است؛ یکی نورانی و دیگری ظلمانی، ولی مگر ممکن است حجابی از نور هم داشته باشیم. برای تبیین این موضوع به سخنانی از امام خمینی(ره) اشاره میکنم، زیرا ایشان خیلی به این فراز علاقه داشتند و کمتر تعبیری هست که اینقدر ایشان را تحت تأثیر قرار داده باشد. در رساله کوچک جهاد اکبر تفسیری دارند و فرمودهاند که حجاب در برابر حق تعالی دو قسم است؛ حجاب ظلمانی و نورانی؛ حجاب ظلمانی انسان را از رسیدن به خدا بازمیدارد و آن عبارت از توجه به دنیا با غفلت از حق تعالی است. مثلاً انسان به دلیل نخوت و تکبر و آلودگیهای درونی و تعلق به مال و مقام و ریاست دنیا از عالم آخرت و بالاتر غافل است، ولی همین توجه به دنیا به شکل دیگری هم هست و آن اینکه انسان از طریق دنیا و به وسیله توجه به دنیا، به خدا و عالم آخرت هم توجه کند و اینها را نشانه بداند و غور در این آیات موجب غفلت او نباشد. اینجا توجه به دنیاست و توجه به دنیایی که انسان را از حق غافل نمیکند ولی از منظر امام، حجاب است زیرا توجه به غیر حق در آن هست.
در مناجات شعبانیه انسان از این حجب نورانی هم عبور میکند و به این میرسد که هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن؛ در این مناجات میگوییم که حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور حتی تصل …؛ در واقع برای رسیدن به معدن عظمت و بزرگی، حجب نور هم باید کنار زده و پاره شود.
وقتی این نگاه تام است که انسان بتواند با عبور از این حجب نورانی، آن نور را بر روی زمین و برای انسانها مشاهده کند و آن دوئیت و ثنویتی که وجود دارد رخت بربندد؛ گاهی اوقات اشخاصی فقط آن نور را در عالم بالا دنبال میکنند و ذکر و وردشان فقط مناجات شعبانیه است، ولی برخی روی زمین به دنبال آن هستند.
عدالت نور و ظلم تاریکی است
حال نور روی زمین چیست و چه سنخیتی بین عالم طبیعت و نورانیت وجود دارد؛ قرآن کریم و روایات ما را به عالم دیگری از نور که مربوط به عالم انسانی است وارد میکنند. اساسا طبیعت از مخلوقات الهی است و ما نباید آنجا را تاریک ببینیم و نور الهی در طبیعت و بالاتر از آن هم هست و ظلمتی نیست؛ «و بنور وجهک الذی اضاء له کل شیء». ظلمت و تاریکی در عالم انسانی هست و انسانها و جامعه انسانی تاریک میشوند. چه زمانی این اتفاق رخ میدهد؟ ظلمات با ظلم قرین همدیگرند و هر جا ظلم هست آنجا ظلمت است و هر جا که ظلمت است ظلمی وجود دارد.
این ادبیات که ما را به نور فرامیخواند ظلمستیزانه است و باید ظلم را از بین ببریم و به جای آن، نور یعنی عدالت را فراگیر کنیم. خداوند در سوره زمر فرموده است: «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ.» مقصود نور حسی نیست. چگونه ممکن است نور بر زندگی انسان و حیات بشری بتابد؟ فیض کاشانی مطرح کرده است که اشراق نور بر زمین وقتی است که در زمین اقامه عدل شود و خداوند عدالت را نور نامیده است و وقتی شهرها با عدالت آذینبندی شود و حقوق دیگران در بین مردم اعتبار داشته باشد، جوامع هم نورانی میشوند؛ کمااینکه ظلم تاریکی است.
عرفان بیپایه
برخی در درون خودشان فرو رفتهاند و به عنوان زندگی زندگی عرفانی، به اطراف خود و ظلمت و تاریکی و تضییع حقوق انسانها و آه و ناله و فریاد مستضعفان پی نمیبرند و مدعی عبور از حجب نور هم هستند، این با تعالیم اسلامی درتضاد است، مگر انسان مسلمان میتواند ظلمت اطراف خود را، که ناشی از بیداد و ظلمت و ضایع شدن حقوق دیگران است، نبیند و مدعی طلب نور در آسمانها باشد؟ چطور ممکن است؟ یک پیام این فراز دعای سحر این است که خدایا ما را از آنها قرار نده که فقط به دنبال نور در عالم والا هستند و از ظلمت و تاریکی بین انسانها غافل باشند و برعکس خدایا ما را از آنها قرار نده که فقط دغدغه زندگی دنیوی دارند و در برابر عالم آخرت غافل هستند. تأکیدی روی «کل» وجود دارد، یعنی نور در آسمانها و زمین و کسانی که فقط دنبال نور در آسمان هستند جزئینگرند.
این مطلب را زمخشری هم در کشاف مورد توجه قرار داده و نکتهای را که فیض کاشانی به آن توجه کرده زمخشری به روشنی درباره آن بحث کرده است؛ یعنی اگر در آیه سخن از نورانیت زمین در روز قیامت است، این نور عدالت است که در همه جا فراگیر خواهد شد. دغدغه رسیدن به نور و رهایی از ظلمت دغدغهای است که همه لایههای حیات را دربرمیگیرد؛ چه لایههای آشکار زندگی دنیوی و چه لایههای دیگر. مهم این است که آیات شریفه قرآن دست انسان را میگیرد و گام به گام همراه حرکت انسانی موضوع نور را مطرح میکند و انسان در چه مسیری باید نور را به دست آورد.
ائمه(ع) نورالله هستند
در جلد اول اصول کافی بابی با عنوان «ان الائمه(ع) نورالله» وجود دارد و اگر بخواهیم نور در دعای سحر را بفهمیم، باید بدانیم که ائمه(ع) نوری هستند که ما را به خدا میرسانند. ابوخالد کابلی از امام باقر(ع) درباره آیه ۱۵۷ اعراف «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» از نور نازلشده پرسید و امام فرمودند: «والله النور ائمه من آل محمد(ص) الی یوم القیامه و الله نورالله انزل الذی …». در سوره قصص هم مراد از نور، امام علی(ع) و فرزندان ایشان دانسته شده است.
در آیه «وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ …»؛ خدا نوری قرار داده تا در پرتو روشنایی آن حرکت کنیم و امام باقر(ع) ذیل این آیه فرمودند که منظور از نور، امام و پیشوایی است که مردم از او اطاعت میکنند و رهبری او را میپذیرند و به سعادت میرسند. اینکه این نوع مناجات و ادعیه سبب شود تا انسان در خودش فرو برود و از جامعه غفلت کند، اشتباه است و اگر همین ادعیه خوب فهمیده شود، انسان را به جامعیتی از سنخ جامعیت امیرالمؤمنین(ع) میرساند؛ سخن از نور سخن از امام عادل و عدالت و سخن از ظلم سخن از بیعدالتی و ائمه کفر است. چگونه برخی افراد دائماً دعای سحر میخوانند و خدا را به همه نورش سوگند میدهند، ولی همه ظلمتها را میبینند و چشمپوشی میکنند و کسی که این کار را میکند چگونه میتواند مدعی دسترسی به نور الهی باشد.