«الناس علی دین ملوکهم» در بیان علامه طباطبایی

مبلغ/ حجت‌الاسلام ناصر نقویان با اشاره به تأثیر رفتار حاکمان بر مردم و با بیان اینکه ایجاد عدالت و صداقت مهمترین انتظار از حاکمان جامعه اسلامی است، گفت: علامه طباطبایی در چند مورد به این شبه‌حدیث «الناس علی دین ملوکهم» استناد کرده است؛ او در بحث تعدد ازدواج در سوره نساء، نظر منتقدان را مبنی بر اشکال تعدد زوجات آورده و آن را تایید کرده و گفته است که این اشکالات به مسلمین وارد است نه اسلام.

به گزاش «مبلغ» به نقل از ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین ناصر نقویان، استاد دانشگاه شهید بهشتی در نشست علمی «تحلیل تاثیر اخلاق حاکمان در  توده مردم» با بیان روایتی از کتاب تحف‌العقول، گفت: این روایت از امام علی(ع) نقل شده است: «الناس بامرائهم اشبه من آبائهم»، مردم به حاکمانشان بیشتر شباهت دارند تا به پدرانشان که قطعا شباهت ژنتیکی مراد نیست و مراد شباهت اخلاقی و رفتاری است. همچنین تعبیری وجود دارد که روایت نیست، ولی بین مردم معروف شده است: «الناس علی دین ملوکهم». این شبه‌حدیث در بحارالانوار، کشف القمه و الغدیر علامه امینی، تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم و المیزان چند بار ذکر شده است.

وی افزود: علامه طباطبایی در چند مورد به این شبه‌حدیث استناد کرده است؛ او در بحث تعدد ازدواج در سوره نساء، نظر منتقدان را مبنی بر اشکال تعدد زوجات آورده و آن را تایید کرده و گفته است که این اشکالات به مسلمین وارد است نه اسلام؛ زیرا مسلمین چه زمانی به اسلام عمل کردند که بخواهیم اشکالات را گردن اسلام بیندازیم. از همان قرون اولیه مردم فاقد حکومت صالح شدند تا با آموزه‌های شریف اسلامی تربیت شوند، بلکه حاکمان و پادشاهان در نقض قوانین و ابطال حدود اسلامی بر مردم سبقت گرفتند و فرموده است: «الناس علی دین ملوکهم» اگر من بخواهم قصه حکومت‌ها و پادشاهان را بنویسم، کتاب مستقلی خواهد شد.

نقویان تصریح کرد: علامه در مورد دیگری در بحث ادیان آورده است که اهل کتاب و آنها که ملحق به اهل کتاب هستند آن روز در مناطق نامبرده زندگی می‌کردند و اجتماعاتشان بر مبنای قانون اداره نمی‌شد، بلکه بر محور خواسته‌های مستبدانه فردی دور می‌زد و پادشاه طبق نظر مستبدانه فردی خود عمل می‌کرد و اهل کتاب به دو طبقه حاکم و محکوم تقسیم می‌شدند؛ حاکمی که قدرت مطلقه داشت و با جان و مال و عرض مردم بازی می‌کرد و طبقه محکوم که مطابق میل حاکمان رفتار می‌کرد و آزادی و اراده از آنان گرفته شده بود و این طبقه حاکم علمای یهود و نصارا را هم با خود همراه کرده بودند (در دوره بنی‌امیه و بنی‌عباس هم همین وضع وجود داشت و مختص یهود و نصارا نبود). علامه در این فراز باز به همان شبه‌حدیث استناد کرده و در ادامه آورده است که طبقه محکوم هم به دو دسته تقسیم می‌شدند، طبقه مرد خانه و اهل خانه، زیرا مرد حاکم بود و به اهل خود ظلم می‌کرد، چون یاد گرفته بود.

دیدگاه قرآن درباره نقش حاکمان

وی با اشاره به آیه ۶۷ احزاب اضافه کرد: وقتی در قیامت به توده مردم می‌گفتند که شما چرا بدی کردید می‌گویند ما از حاکمان و بزرگان خودمان تبعیت می‌کردیم؛ «وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا»؛ علامه فرموده است که «سادتنا» همان طبقه حاکمان و پادشاهان و بزرگان (علمی و ثروتمند و صاحب قدرت و…) هستند. پیامبر(ص) هم فرمودند که دو گروه از امت من هستند که اگر صالح باشند امت صالح و اگر فاسد باشند امت هم فاسد می‌شوند؛ هنوز سخن پیامبر(ص) تمام نشده بود که از ایشان پرسیدند این دو گروه چه کسانی هستند ایشان فرمودند: «الفقها و الامراء و طبق نقلی دیگر الامراء و القراء.» قراء هم به معنای قاریان امروزی نیست، زیرا در صدر اسلام فقها و قاریان تقریباً یکی بودند و فقها نه همانند فقهای امروزی بلکه مقداری با دین و قرائت قرآن و فهم قرآن آشنایی داشتند. اگر اینها به سمت فرار از قانون و فساد و دیکتاتوری و دروغ و فریب بروند، مردم هم به دنبال آنان خواهند رفت.

نقویان بیان کرد: مرحوم رضاقلی که اخیراً فوت کرده است کتابی را با عنوان «جامعه‌شناسی خودکامگی» نوشته و به کلمات جامعه‌شناسان بزرگ مانند ژورژگورویچ و اریک فروم استناد کرده است که آنها هم این را قبول دارند که مردم بر دین حاکمانشان هستند. البته آقای رضاقلی در این کتاب قصد دارد ثابت کند که مردم حاکمان را روی کار می‌آورند و به آنان اجازه حکومت می‌دهند و از کسانی مانند مارتین لوتر مطالبی را نقل کرده است. حاکمان مانند سلسله عروق که در همه بدن جاری است در تمام جامعه اثر دارند؛ بنی‌عباس وقتی می‌خواستند جامعه را به سمت جبرگرایی ببرند می‌گفتند که خدا خواسته است که ما حاکم باشیم و آیات قرآن و روایات را به نفع خود تفسیر می‌کردند و پول می‌دادند تا کسانی احادیث را جعل کنند.

دلایل گرایش مردم به حاکمانشان

نقویان با اشاره به دلایل گرایش مردم به سمت اخلاق حاکمان اظهار کرد: همانطور که علامه گفته است اولین عامل، زور و تهدید است؛ علامه فرموده که مردم از هیچ آزادی برخوردار نبودند و نمی‌توانستند چیزی بخواهند مگر اینکه حاکمانشان اجازه دهند و طبقه حاکم علما را جلب و طرفدار خود می‌کردند و با زور و قدرت با مخالفان برخورد می‌کردند. در زمان شاه کسی جرئت نداشت درون خانه خود علیه استبدادش حرف بزند.

وی با اشاره به عامل دوم یعنی تزویر، گفت: نقل است که خلیفه سوم کیسه‌ای از طلا خدمت ابوذر فرستاد و گفت که این هدیه خلیفه به شما صحابی پاک پیامبر(ص) و جانباز جنگ‌های صدر اسلام است. ابوذر فرمود که این کیسه از تقسیم بیت‌المال است یا فقط برای من فرستاده شده است؟ این رشوه و حق سکوت بود و ابوذر قبول نکرد و تاریخ نقل کرده که شبی که ابوذر تحفه خلیفه را پس فرستاد از شدت فقر گرسنه خوابید. ابوذر می‌توانست اینطور مقاومت کند ولی توده مردم اینطور نیستند و رشوه و دشنه و عشوه و زر و زور و تزویر کار خود را می‌کند. تزویر هم فقط فریب نبود، بلکه عده‌ای را تطمیع می‌کردند.

وی اضافه کرد: برخی تصور می‌کنند چون مدتی به جنگ و جبهه رفته‌اند امروز هر چه می‌خواهند باید بگیرند، آن روزی که من و شما جبهه می‌رفتیم که انگیزه مادی نداشتیم و برای دفاع از ملت و دین و انقلاب و وطن می‌رفتیم و حالا که برگشته‌ایم، آیا باید اضافه‌خواهی و زیاده‌خواهی کنیم؟ در ماجرای خلافت یزید نقل شده که مغیره بن شعبه و همدستان وی تطمیع شدند و قرار شد وقتی معاویه در سخنرانی خود به بحث جانشین خلیفه اشاره کرد، آنان یزید را مطرح و از او حمایت کنند و چنین کردند. معاویه در جلسه خصوصی به این گروه گفته بود که دین خودتان را ارزان فروختید. امام علی(ع) فرمودند که قیمت شما بهشت است و آن را به کمتر از آن نفروشید؛ این هم دلیل دوم.

وی افزود: دلیل سوم گرایش مردم به حاکمان، جهل است؛ فرعون برای اینکه بتواند از مردم استفاده کند آنها را به گروه‌های مختلف تقسیم کرد. امروز هم استعمار با شعار تفرقه بینداز و حکومت کن همین رفتار فرعونی را دنبال می‌کند. امیرکبیر برای ترویج واکسن می‌گفت که ما مسئول جان و جهل مردم هستیم و باید آنها را از جهل بیرون بیاوریم و امروز رسانه‌ها و وعاظ و سازمان‌ها و نهادها متکفل آگاهی‌بخشی هستند و در این زمینه وظیفه دارند. زر و زور و جهل کم‌کم در جامعه نهادینه خواهد شد.

آیا دروغ بگویم؟

وی در ادامه با نقل ماجرایی گفت: یکی از دوستان نقل کرد که من با شریک آلمانی خودم یک شرکت تولید وسائل فنی داریم و خریداری آمد و مقداری چانه زد و من گفتم ما کلا ۲۰ درصد سود می‌کنیم. شما بیش از این چانه نزنید. شریک آلمانی بنده از اینکه من گفتم ۲۰ درصد سود می‌کنیم برافروخته شد و وقتی علت را پرسیدم گفت که ما ۳۰ درصد سود می‌کنیم، چرا دروغ گفتی و در نهایت مجبور شدم به خریدار زنگ بزنم و مقداری تخفیف دادیم یا یک مستاجر ایرانی در آلمان نقل می‌کرد که دیدم صاحبخانه بنده ناراحت است و وقتی علت را پرسیدم گفت با همسرش اختلاف پیدا و او را تهدید کرده که اگر با من بدرفتاری کنی، با چاقو تو را می‌زنم و حالا او علیه من شکایت کرده و من فردا باید به دادگاه بروم. من طبق عادت ایرانی خودم گفتم تو انکار کن. او که صدای تو را ضبط نکرده؛ تا این جمله را گفتم آنچنان عصبانی شد و گفت یعنی دروغ بگویم؟ در جامعه ما چند نفر این‌گونه هستند؟ نمی‌گویم چنین افرادی نیستند ولی به قول مولوی: دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر/ کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.

چرا امام علی(ع) نتوانست؟

نقویان بیان کرد: ممکن است کسی بپرسد که امام علی(ع) هم نزدیک به ۵ سال حاکم بودند ولی چرا مردم اصلاح نشدند؟ اول اینکه فرهنگ با ۴ یا ۵ سال درست نمی‌شود و در این مدت هم درگیر سه جنگ بزرگ شدند که هر کدام می‌توانست یک حکومت را از پا درآورد. امام علی(ع) خلافت را نمی‌پذیرفتند، چون می‌دانستند حاکمان کاری کرده‌اند که نمی‌توان به این زودی مردم را به مسیر درست هدایت کرد. از منظر دین اسلام، حکومت برای کسب قدرت نیست، بلکه برای تربیت مردم و کم شدن دروغ و فریب و تزویر و خیانت است.

وی با بیان اینکه گاهی مردم هم مقصرند که حاکمان نادرست را می‌پذیرند یا به آنها قدرت می‌دهند، افزود: مردم نباید زیر بار زور و جهل و دروغ بروند؛ قرآن کریم فرموده است که پیامبر(ص) آمد تا مردم را از غل و زنجیرهای جهل و اسارت نجات دهد. «وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ». مهمترین وظیفه حاکمان این است که در برابر قانون همانند همه مردم باشند و هیچ امتیازی برای خود و اطرافیانش قائل نشوند و بین فقیر و غنی و صاحب قدرت و بدون قدرت هیچ فرقی نگذارند. البته طبق فرمایش نهج‌البلاغه، عدالت باید همراه با محبت و دوستی باشد و از امتیازات شیعه این است که عدالت را با محبت توأم می‌کند و چنین حاکمی شایسته تصدی حکومت است.

نقویان با تاکید بر اینکه اخلاق سیستمی بر اخلاق فردی حاکمان اولویت دارد، بیان کرد: طبق نقل قولی از امام رضا(ع)، آنچه از حاکم توقع می‌رود، وعده راست و عدالت است، وگرنه اگر حاکمان غذای خوب بخورند و ماشین خوب سوار شوند، به شرط آنکه از درآمد خودشان باشد، اشکالی ندارد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.