اینکه ادعیه «قرآن صاعد است» به چه معناست؟

به گزارش «مبلغ» به نقل از خبرآنلاین، حجت الاسلام والمسلمین سید عباس حسینی قائم‌مقامی درباره شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی در یادداشت زیر به این پرسش پاسخ داده است که: ادعیه «قرآن صاعد است» چه معنا و مفهومی دارد؟

مناجات، دعای ابوحمزه ثمالی و دعای سحر بسیار ویژه هستند که حالا بعداً خود مراتب ادعیه را هم خواهیم گفت. اینجاست که کلام آن بزرگوار حضرت امام (ره) که به نقل از استاد بزرگوارش مرحوم آقای شاه آبادی نقل می‌کردند و شیخ استاد ما هم مرحوم آیت الله حق شناس (ره) ایشان هم از مرحوم آیت الله شاه آبادی آن را نقل می‌کردند بعضی کلمات واقعاً کلمات حدیث واره است. از این حکماء و این بزرگان که صادر می‌شود اینها را چون بر اساس تجربه‌های شهودی شأن است، ادراکات انفسی شأن است لذا این را جایی پیدا نمی‌توانید بکنید اینها حرف‌های لفاظی نیستند. وقتی می‌گوید که دعا، قرآن صاعد است.

قرآن صاعد است یعنی چه؟ یعنی قرآن نازل که مخاطب آن انسان است از طرف پروردگار نازل شده است و انسان جواب می‌خواهد به این خطاب بدهد از کجا باید بدهد؟ چون اگر این خطاب، خطاب کاملی است مظهر اسم شریف الله است یعنی همه کمالات در این خطاب است پس چیزی بیرون از این خطاب نیست که بخواهد پاسخش قرار بدهد.

پس پاسخ این خطاب پاسخ این قرآن که خطاب الهی است، خطاب ربانی است، پاسخش را باید بر اساس فهم از خود همین خطاب داده بشود. چیزی بیرون از این نیست لذا در واقع این‌جوری است خطاب می‌آید می‌رود در فاهمه انسان کامل، انسان کامل یک فهم کاملی از این می‌کند نتیجه فهمش را منعکس می‌کند. اسمش می‌شود دعا. چیزی بیرون از او نیست. از خود او می‌گیرد و به خود او پس می‌دهد منتهی از فاهمه خودش گذشته است. بشری اش می‌کند. لذا اسمش می‌شود قرآن صاعد. آن قرآن نازل از بالا به پایین آمده این قرآنی است که از پایین می‌خواهد بالا برود.

قرآن صاعد، صعود کننده بین اینها توازن است. این فهم این و تأمل در همین عبارت و تعبیر بسیار بلند واقعاً اگر حضرت امام (ره) نبود ما اصلاً هیچ نگاه معرفتی به ادعیه در سطح عموم نداشتیم یک چیزهای خاصی بین خواص بود. اما این تلقی معرفتی و نگاه به ادعیه به مثابه یک منبع معرفتی را بدون تردید تلقی عامش مرهون آموزه‌های بزرگوار و برکت وجودی امام راحل (ره) هستیم.

بنابراین دعا در توازن با قرآن است و یکی از کارکردهای آن می‌تواند تفسیر قرآن باشد. یعنی متناسب با درکی که انسان از خطاب الهی دارد.

یک مثلاً ساده‌تر بزنم خیلی هم انتزاعی نشود. من در دعاهایم می گویم خدایا به من خانه بده! خدایا همسر خوب بده! خدایا در کنکور موفقم کن! شغل بده! همه اینها دعا است مخاطب دارد شکل می‌گیرد اما اینها در حد چی است؟ بیانگر این است که من درکی که خطاب الهی دارم در حد همین امور است. مراتب انسان مختلف است دیگر از پایین از سطح شروع می‌شود تا برسد به اوج که مقام عندالهی است، مقام مع الهی است. مقام عندالهی انسان به مقام باقی می‌رسد انسان به مقام بقا در مقام عندالهی می‌رسد. یکی بالاتر می‌گوید خدایا اخلاقمان را خوب کن! یکی بالاتر و بالاتر است تا به اینجا می‌رسد می‌گوید خدایا این چیزی که در ادعیه است، این است که در مطیع اوجش می‌شود.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.