حضرت خديجه(س) نقشآفريني اجتماعي زنان درجامعه ديني را نشان دادند
مبلغ/ حضرت خديجه سلاماللهعليها يکي از چهار زن برتر دنيا، اولين و بهترين همسر رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم و مادر فاطمه زهرا(س) است. سخن از خديجه، سخن از يك دنيا عظمت و پايدارى و استقامت در راه هدفي مقدس است. به حق قلم فرسايى درباره كسى كه خداوند بر او سلام و درود فرستاد، بسى مشكل است، اما به مصداق «مالا يدرك كله لايترك كله» به بررسى گوشه هايى از شخصيت و زندگى اين بزرگ بانو مىتوان پرداخت.

نام: خدیجه (س)
پدر: خويلدبن عبدالغريبن قُصَيبن كلاب
مادر: فاطمه دختر زائدهبن أصَم
تولد: سال ۶۸ پيش از هجرت
لقب: طاهره
کنيه: ام هند
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و سه روز بعد از وفات ابوطالب است.
پيغمبر(ص) او را در حجون دفن كرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عامالاحزان (سال اندوهها) ناميده شده است و خديجه به هنگام وفات ۶۵ سال داشت.»
به گزارش «مبلغ»، حجتالاسلام محسن الويري، عضو هيات علمي دانشگاه امام صادق (ع)، در گفتوگو با خبرنگار خبرنگار دين و معارف اسلامي ايسنا تصريح كرد: نقشآفريني حضرت خديجه (س) كه به تعبير مورخان، او را به وزيري براي پيامبر تبديل كرده بود، در كانون خانواده و با محوريت خانواده صورت گرفت.
حجتالاسلام الويري به تحليل تاريخي از زندگي اين بزرگوار پرداخت و خاطر نشان كرد: حضرت خديجه قبل از تولد پيامبر به دنيا آمده بودند و گرچه اختلاف نظري درباره تفاوت سني ايشان با پيامبر اكرم وجود دارد، سن ايشان بيشتر از پيامبر (ص) بوده است.
الويري كه داراي دكتراي تاريخ و تمدن اسلامي است، اضافه كرد: اين بانوي بزرگوار پيش از بعثت از منزلت اجتماعي مناسب و خوبي برخوردار بوده و از خاندان بنياسد هستند كه نام مادرش فاطمه بوده كه بعدا اين نام را براي دختر خود حضرت فاطمه (س) گذاشتند.
وي با بيان اينكه حضرت خديجه (س) پيش از بعثت پيامبر با سرمايهاي كه در اختيار داشتند به تجارت مشغول بوده و از نظر شخصيتي صفت طاهره براي اين بانوي بزرگوار پيش از ازدواج با پيامبر (ص) رايج بوده، افزود: اين موضوع نشان ميدهد كه ايشان چه منزلت بلندي داشتند كه پيش از بعثت پيامبر در جامعهي شرك و فساد آن روزگار به صفت طاهره شناخته ميشدند.
الويري يادآور شد: حضرت خديجه (س) به دنبال همكاري تجاري كه با پيامبر (ص) داشتند با ايشان ازدواج كرده و پس از ۱۵ سال زندگي مشترك، پيامبر مبعوث شدند و بعثت پيامبر تحولي جديد در زندگي و در مسير زندگي حضرت خديجه (س) ايجاد كرد.
عضو هيات علمي دانشگاه امام صادق (ع) خاطر نشان كرد: حضرت خديجه (س) در سال دهم بعثت پيامبر سالي كه مسلمانان به تازگي شعب ابيطالب را ترك كرده بودند، از دنيا رفتند و رحلت ايشان نيز به فاصلهي اندك، پيش يا بر طبق برخي نقلها پس از رحلت حضرت ابوطالب واقع شد.
وي با بيان اينكه شدت اندوهي كه در اين سال بر پيامبر وارد شد به حدي بود كه مسلمانان عهد پيامبر سال دهم بعثت را به سال اندوه و حزن (عام الحزن) ناميدند، اظهار كرد: گرچه ديدگاه رايج ميان مسلمانان اين است كه ايشان پيش از ازدواج با پيامبر دو بار ازدواج كردهاند، اما ديدگاهها و تحقيقات برخي از پژوهشگران معاصر اين گفتهها را اثبات نميكند و اين اجازه را به ما ميدهد كه بگوييم حضرت خديجه پيش از ازدواج با پيامبر همسري برنگزيدند و فرزنداني كه نزد ايشان بودند، فرزندان خواهرشان بودند و در منابع تاريخي از اين دختران به ربيبه يعني بزرگ شده و پرورش يافته در دامن شخصي ديگر ياد شده است.
اين استاد تاريخ و تمدن اسلامي دربارهي اينكه چه عواملي در ناشناخته ماندن و كمتر پرداختن به ابعاد شخصيتي و زندگي حضرت خديجه (س) در منابع تاريخي و ديني موثر بوده است؟ گفت: سه عامل در اينباره موثر است كه عامل اول ناشناخته بودن اين شخصيتها و بزرگواران براي جامعهي بشري و بخصوص براي جامعهاي كه در آن زندگي ميكردند مربوط ميشود؛ چرا كه آنها نميدانستند كه اين بزرگواران از چه جايگاهي در تاريخ برخوردار خواهند بود و آن اعتناي لازم را به سبك و مباحث ريز زندگي آنها نداشتند كه اين موضوع حتي در دوران زندگي پيامبر هم تا حدي صدق ميكند.
الويري در عين حال معتقد است: با اين حال ميزان آگاهي ما از زندگي افراد و بهويژه حضرت خديجه (س) در مقايسه با ديگر شخصيتهاي تاريخي در ديگر كشورها كه حدود ۱۴ قرن پيش ميزيستهاند، آگاهي قابل توجه و درخوري است كه اين كمبود دادههاي اوليه تاريخي در شناخت ابعاد زندگي و شخصيتي بزرگان موثر است.
وي عامل دوم را مساله گزينش شخصيتهاي تاريخي و ديني از سوي مبلغان و مورخان عنوان كرد و گفت: در بررسيهاي تاريخي مبلغان و مورخان بخشهايي از زندگي يك شخصيت را كه برايشان جاذبه دارد برميگزينند و اين بخشهاي انتخاب شده در تاريخ تكرار ميشود و شدت تكرار آنها به حدي است كه معمولا موجب غفلت از ديگر ابعاد شخصيتي و زندگي اين افراد تاريخي ميشود.
اين استاد دانشگاه تاكيد كرد: اين بحث را در دانشهاي ديني نيز داريم كه گاه يك بحث و يك محور به اندازهاي مورد توجه قرار ميگيرد كه حجم انبوهي كتاب و رساله دربارهي آن تاليف ميشود و جنبههاي ديگر آنگونه كه بايد و شايد مورد اعتنا قرار نميگيرند كه اين داوري انتقادي را دربارهي شاخههاي مختلف علمي نيز شاهد هستيم كه از متورم شدن برخي از شاخههاي علوم و نحيف ماندن شاخههاي ديگر سخن به ميان آوردهاند. بنابراين مبلغان ديني به استناد مشاهدات عيني، تنها چند نكته از زندگي اين بزرگوار را مدنظر قرار دادهاند و در منابع جز اينها چيز ديگري گفته نميشود كه اين نوعي يكسويهنگري و پرهيز از همهجانبهنگري را ايجاد ميكند.
الويري با بيان اينكه عامل سوم در اين ارتباط، نوعي بهرهبرداريهاي خام و فرصتطلبانهي سياسي از برخي شخصيتهاي تاريخي است، افزود: اين كار گاه با نيت خير و گاه با نيت سوء انجام ميگيرد و تنها در پي تطبيق بخشهايي از شخصيتهاي تاريخي با مسائل سياسي زودگذر است كه اين نكته نيز باعث يكسونگري شده و مانع از اين ميشود كه همه ابعاد وجودي يك شخصيت آنگونه كه بايسته است مورد عنايت قرار گيرد.
اين استاد تاريخ و تمدن اسلامي تاكيد كرد: اين نگاه هم درباره شخصيتهاي مثبت و هم منفي تاريخي صدق ميكند و گاه برخي از بزرگان را كه در تعداد ياران و همراهان ائمه و پيامبر (ص) بودهاند تنها به لحاظ يك وجه شباهت با يكي از نيازهاي امروز فقط روي آن تمركز ميشود و ديگر ابعاد مورد غفلت قرار ميگيرند و از سوي ديگر يك وجه آن به گونهاي برجسته ميشود كه ديگر جنبهها آنگونه كه بايد و شايد شناخته نميشوند.
وي با بيان اينكه در ارتباط با زندگاني حضرت خديجه (س) نيز اين عامل موثر بوده و صرفا روي همراهي ايشان با پيامبر در مقطعي تكيه شده است، متذكر شد: البته اين نكته هم به خوبي بارز نشده و ديگر ابعاد زندگي اين بزرگوار به صورت طبيعي مورد غفلت قرار گرفته است.
عضو هيات علمي دانشگاه امام صادق (ع) دربارهي اينكه چه مولفهها و ويژگيهايي از زندگي و شخصيت حضرت خديجه (س) ميتواند الگويي براي امروز جامعه باشد، اظهار كرد: بايد ديد كه چه درك و فهمي از جايگاه اجتماعي و تاريخي حضرت خديجه داريم. شخصيتهاي بزرگي چون حضرت خديجه (س) و بالاتر از آن شخصيتهاي معصوم(ع) از جامعيتي برخوردار هستند كه اگر با يك نگاه روشمند به آنها نگاه كنيم، ميتوانيم از ابعاد شخصيتي آنها براي زندگي امروزمان درس بگيريم.
الويري ادامه داد: يكي از منظرهايي كه ميتوانيم به جايگاه ايشان نگاه كنيم اين است كه ببينيم نقشآفريني مثبت حضرت خديجه (س) در زندگي پيامبر چه بوده كه پيامبر همواره با يك نوع دلباختگي نسبت به ايشان نگاه ميكردند تا ببينيم، آيا آن وجهه را ميتوان به جامعهي امروز تعميم و تطبيق داد؟
وي با اشاره به اينكه پيامبر (ص) تا وقتي كه حضرت خديجه (س) در قيد حيات بودند همسر ديگري برنگزيدند و بعد از رحلت ايشان آنگونه از آن حضرت ياد ميكردند كه حتي ديگر همسران پيامبر زبان به اعتراض ميگشودند، افزود: در تاريخ است كه پيامبر (ص) هرگاه از منزل بيرون ميرفتند به نيكي از حضرت خديجه (س) ياد ميكردند و مدح و ستايش ايشان را به زبان ميآوردند؛ به طوري كه اين پرسش را يكي از همسران پيامبر مطرح كرد كه دليل اين كار چيست؟ پيامبر پاسخي دادند كه داراي چهار نكته در ارتباط با حضرت خديجه (س) بود.
اين تحليلگر مسائل تاريخي و ديني با اشاره به چهار نكتهاي كه پيامبر در ارتباط با حضرت خديجه (س) بيان كردند، گفت: پيامبر فرمودند؛ علت دلبستگي و دلباختگي من به خديجه (س) اين است كه اولا زماني كه همه به من كفر ورزيدند، او به من ايمان آورد و دوم زماني كه همه مرا تكذيب ميكردند او مرا تصديق و تاييد كرد. سوم اينكه وقتي مردم مرا از همه چيز محروم كردند، خديجه مرا در اموال خود شريك كرد و چهارم اينكه خداوند از طريق اين زن فرزندي به من عطا كرد و فرزنددار شدن از ديگران را براي من مقدر نفرمود.
الويري معتقد است: با در نظر گرفتن اين چهار نكته كه پيامبر (ص) در ارتباط با حضرت خديجه (س) مطرح كردند، فهم تعبيري كه برخي از مورخان نسبت به ايشان دارند كه حضرت خديجه (س) را وزير پيامبر دانستهاند راحتتر خواهد بود.
وي با بيان اينكه اكثر مورخاني كه به زندگي حضرت خديجه (س) پرداختهاند از تعبير زيباي وزير راستين براي پيامبر (ص) ياد كردهاند، تصريح كرد: اينكه اين تعبير را براي ايشان به كار بردهاند در چهار نكتهاي كه پيامبر (ص) ذكر كردهاند قابل درك است؛ چراكه نگاه پيامبر (ص) به زنان يك نگاه ابزاري نبود تا براي تثبيت قدرت اجتماعي خويش به زنان توجه كنند.
استاد دانشگاه باقرالعلوم قم تاكيد كرد: كاركرد و نقشآفريني حضرت خديجه (س) در جامعهي آن روزگار در اين چهار مولفهي ايمان آوردن، تاييد و تصديق كردن، مواسات در اموال و فرزند آوردن براي پيامبر در نهاد خانواده معني پيدا ميكند.
به اعتقاد الويري اين تعبير نشان ميدهد كه وزارت زن براي شخصيتي مانند پيامبر در تفكر ديني ما با محوريت كانون خانواده معنيدار است. لذا اينگونه نبود كه پيامبر براي فرار از پارهاي مشكلات اجتماعي و يا باز كردن جبههي جديدي براي پوشاندن برخي از موضوعات ديگر با نگاه ابزاري به زن اين عنايت را به خديجه (س) داشته باشد.
وي خاطرنشان كرد: يكي از مشكلات اين است كه غربيترين مفاهيم كه با بنيادهاي انديشهاي ما سازگاري ندارد بخواهد با پوشش دين به جامعه تزريق شده و مبناي عمل قرار گيرد.
حجتالاسلام الويري در ادامهي گفتوگوي خود تصريح كرد: مهمترين ويژگي و جنبهي زندگي حضرت خديجه (س) كه ميتواند براي زندگي امروز ما درسآموز باشد همين است كه چطور زن ميتواند به عنوان محور و ستون اصلي خيمه خانواده و از طريق آن به كماليافتگي و توسعهيافتگي يك جامعهي ديني كمك كند.
عضو هيات علمي دانشگاه امام صادق (ع) با بيان اينكه حضرت خديجه (س) در آن دوران عملا اين بار را بر دوش كشيدند، گفت: معناي وزارت براي پيامبر در قالب اين بود كه بتواند نشان دهد كه يك جامعهي ديني در وجه خانواده چه نگاهي دارد و جايگاه خانواده در جامعهي دين محور چه جايگاهي است و كدام بار تحقق آمال و اهداف ديني را نهاد خانواده بر دوش ميكشد و زن چه نقشي ميتواند ايفا كند؟ كه ايشان اين بار را بر دوش كشيدند و توانستند به جامعهي بشري نشان دهند، يك زن ميتواند چنين نقشي را ايفا كند و الگوي خانواده را در جامعهي ديني نشان دهد.
وي خانواده را ساختاري بين افراد و حكومت و يا ساختاري مياني توصيف كرد و گفت: به نظر ميرسد در تفكر ديني، خانواده به عنوان نخستين الگوي كوچك جامعهي ديني بوده و همهي اهداف كلان جامعه ابتدا در نهاد خانواده محقق ميشود و فردي كه تجربهي خانوادهي ديني را دارد آمادگي لازم را براي تجربه كردن زندگي در جامعهي بزرگ ديني پيدا كرده و ميتواند در اين جامعه بزرگ نقشآفرين باشد.
اين استاد تاريخ و تمدن اسلامي اضافه كرد: حضرت خديجه (س) در اين وادي و ميدان توانستند وزارت پيامبر را بر دوش بكشند و نشان دهند اصولا نقشآفريني اجتماعي زنان در جامعهي ديني در كدام مسير بوده و چگونه ميتواند صورت گيرد. البته اين سخن به اين معني نيست كه هيچ زني هيچگاه حق پذيرش مسووليت اجتماعي را ندارد، اما الگو بودن حضرت خديجه (س) براي امروز جامعهي ما نشان ميدهد كه چگونه ميتوانند با محوريت و نقشآفريني خود در اصليترين كانون اجتماعي يعني خانواده به تحقق يافتن اهداف جامعهي ديني كمك كنند.
الويري جدا كردن زنان از نهاد خانواده براي نقشآفريني مستقل در جامعه را يك نوع استفاده از پوشش ديني براي اهداف و مقاصد زودگذر سياسي و جفا در حق آموزههاي ديني دانست و تصريح كرد: به هيچ وجه در آموزههاي ديني خانهنشيني زن نيامده و حتي در خانهداري نيز منحصر به خانهداري نيست. بلكه تاكيد بر نقشآفريني اجتماعي زنان با محوريت نهاد خانواده است.
وي با اشاره به مطلبي از كتاب “صاحبالاستيعاب” به نقل از ابن اسحاق دربارهي حضرت خديجه (س) كه از تعبير وزارت براي ايشان استفاده كرده، افزود: صاحبالاستيعاب در توضيح آن ميگويد؛ پيامبر هيچ سخن آزاردهندهاي را از مشركين نميشنيد مگر اينكه آن را نزد خديجه مطرح ميكرد و تكذيبي از سوي مشركين نميشنيد مگر اينكه خداوند به واسطهي خديجه بار آن را بر پيامبر آسان ميكرد. لذا نقشآفريني ايشان براي پيامبر تنها با محوريت خانواده قابل تحقق است.