چرا باید علوم انسانی را دانش‌بنیان کرد؟

مبلغ/ دانش‌بنیان کردن علوم انسانی با راه‌اندازی شرکت‌های تخصصی ضمن ایجاد اشتغال گسترده برای فارغ‌التحصیلان جوان رشته‌های مرتبط، به حل مشکلات و مسائل جامعه نیز کمک می‌کند، با این‌حال مسیر مذکور که تازه در کشور شروع شده چندان بدون مشکل هم نیست و نیاز به سیاست‌گذاری دارد.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایرنا، در حال حاضر تقریبا ۵۰ درصد دانشجویان کشور محصل یکی از رشته‌های زیر مجموعه علوم انسانی هستند. از نکات جالب توجه اینکه بسیاری از دانشجویان بعد از تحصیل در یکی از رشته‌های دانشگاهی زیر مجموعه علوم تجربی و ریاضی برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر تغییر رشته می‌دهند و در علوم انسانی تحصیل‌شان را به پایان می‌برند.

این در حالی است که از گذشته های دور بر اثر تفکری که از فضای محدود اشتغالزایی و ابهام در آینده شغلی برای رشته های علوم انسانی به مرور شکل گرفته بود خانواده ها با تحصیل فرزندان خود در رشته علوم انسانی دوران دبیرستان موافق نبودند.

دیدگاه فوق هرچند در گذر زمان تعدیل شد و امروز آمارها این تغییر نگرش را نشان می‌دهد. اما هنوز مشکلات شغلی جوانان تحصیل‌کرده در رشته‌های علوم انسانی حل نشده است. دانش بنیان کردن علوم انسانی و راه اندازی شرکت های تخصصی یکی از راه های برون رفت از مشکلاتی است که بر این رشته پایه ای سایه افکنده است.

فارغ‌التحصیلانی که بیکار می‌مانند!

ابراز تمایل به راه‌اندازی مدارس غیر دولتی علوم انسانی یکی از شاخص‌هایی است که نشان می‌دهد در جامعه ایرانی نسبت به حوزه علوم انسانی یک تغییر نگاه رخ داده است. اما بسیاری از فارغ‌التحصیلان این رشته‌ها بعد از اتمام تحصیل به شکل مطلوب جذب بازار کار مرتبط نمی‌شوند و یا بیکار می‌مانند و در نهایت علاقه‌شان به این رشته‌ها عمدتا به شکوفایی در بازار کار ختم نمی‌شود.

برخی فارغ‌التحصیلان رشته‌های مذکور نهایتا مشاغلی همچون معلمی، خبرنگاری، کارمند شرکت‌های فرهنگی را تجربه می‌کنند و یا در شکل ناامیدانه‌تری مشاغل آزاد را بر می‌گزینند و رابطه‌شان با علوم انسانی صرفا در حد مطالعه شخصی مقالات و کتاب‌هاست. اما این افراد خود در تولید علم برای جامعه به منظور حل مسائلش نقشی ندارند و هیچ‌گاه فرصت پیدا نمی‌کنند که مساله‌ای علمی را حل کنند.

عواقب بی‌توجهی به علوم انسانی

خلاء حل نشدن مسائل مرتبط با علوم انسانی در جامعه، کم‌کم در ابعاد دیگری مانند صنعت، اقتصاد، پزشکی و… هم خود را نشان می‌دهد. چرا که مسائل جامعه به‌هم پیوسته هستند و یک جامعه برای رشد و تعالی خود نیاز دارد در همه مسائل به راه‌حل برسد.

به عنوان مثال زمانی برای بخش حمل و نقل درون‌شهری کلانشهر تهران ضرورت راه‌اندازی مترو احساس شد. بعد از سال‌ها خطوط مترو راه‌اندازی شد و توسعه پیدا کرد، اما همین مترو که توانسته بار اعظم مشکلات جابه‌جایی شهروندان را به‌دوش بکشد محملی برای بروز و ظهور فقر، کودکان کار، سرقت و… هم هست. حال اگر این مسائل اجتماعی به‌جای خودش حل نشود، ممکن است روزگاری برسد که با وجود سرویس گسترده متروی تهران علاقمندی به استفاده از آن کم و کمتر شود.

به عبارتی می‌توان گفت بی‌توجهی به علوم انسانی موجب می‌شود پیشرفت در حوزه‌های دیگر اجتماعی به توسعه ملی کشور منجر نشود. چرا که تقویت علوم انسانی و توجه به بسیاری از ایده های کاربردی فارغ التحصیلان آن موجب می‌شود مسائل و مشکلات جامعه درک شوند و برای رفع آنها راه‌حل پیدا شود.

دو سناریو برای نگاه به علوم انسانی در کشور

برای تقویت علوم انسانی در کشور یک راه‌حل همان مسیری است که تاکنون پیموده شده، یعنی اساتید دانشگاه در فضایی آکادمیک و به‌دور از جامعه‌شان به مطالعه بپردازند و با هدایت پایان‌نامه‌های دانشجویی به تولید مقالاتی کمک کنند که در بهترین حالت زینت بخش‌ کتابخانه همان دانشگاه است.

در کنار این مراکز دولتی به شکل موردی تحقیقاتی انجام دهند که لزوما ادامه هم پیدا نمی‌کند و با توجه به رخوت سیستم اداری کارها جنبه نمادین دارند. علاوه بر آن بعضی پژوهشگاه‌های رسمی کشور هم که جیره‌خوار بودجه‌های دولتی هستند فقط در یک چهارچوب از پیش تعیین شده فعالیت کنند و تمایلی به نوآوری نداشته باشند.

یا اینکه می‌توان راه جدیدتری طی کرد، به‌عبارتی طرحی نو در انداخت. آن طرح نو هم چیزی نیست جزء اینکه شرکت‌های دانش بنیان در حوزه علوم انسانی ایجاد شود که در آن فارغ‌التحصیلان نخبه کار کنند و برای مراکز مختلف دولتی، حاکمیتی، بخش خصوصی و… متناسب با نیازشان مسائل را حل کنند و تولید علمی را با ماهیت پویا دنبال کنند.

ماهیت شرکت‌های دانش بنیان

شرکت‌های دانش ‌بنیان آن‌ دسته از شرکت‌ها هستند که با استفاده از علم، به ثروت می‌رسند. این شرکت‌های دانش بنیان حوزه علوم انسانی اگر راه‌اندازی و توسعه پیدا کنند مبتنی بر اصول بازار فعالیت می‌کنند و در آنها رقابت وجود دارد و مدام خود را به‌روز نگه می‌دارند و بر لبه مرزهای دانش حرکت می‌کنند.

سنگ بنای ایجاد شرکت‌های دانش بنیان (حوزه‌های فنی) به‌شکل رسمی در سال ۱۳۸۹ گذاشته شد. در آن مقطع مجلس شورای اسلامی قانونی را تصویب کرد که اجازه تاسیس شرکت‌های دانش بنیان به صاحبان ایده‌های نوآورانه در حوزه‌های فنی صادر شد. این افراد می‌توانستند از تسهیلات و حمایت‌های قانونی استفاده کنند، اما در حوزه علوم انسانی کماکان خلاء وجود داشت تا اینکه بعد از گذشت بیش از یک‌دهه در خرداد سال گذشته معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برای اجرای مصوبه آیین‌نامه ارزیابی «شرکت‌های دانش‌بنیان نوع ۳» فراخوانی برای ثبت شرکت‌ها و موسسات فعال در حوزه علوم انسانی و اجتماعی را صادر کرد.

این شرکت‌های دانش‌بنیان می‌توانند به ملموس کردن تاثیر علوم انسانی در زندگی مردم نقش‌آفرینی کنند، ضمن اینکه برای ایجاد اشتغال گسترده برای فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم انسانی می‌توانند نقش پررنگی داشته باشند.

فضا برای تحول علوم انسانی فراهم شده است

از نگاه سعید رضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی اینکه اجازه تاسیس شرکت‌های دانش بنیان حوزه علوم انسانی در کشور صادر شده اتفاق مبارکی است. او در همان مقطع طی دیداری با مدیرعامل صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری گفته بود حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی در رشته‌های مختلف مانند مدیریت، حقوق، روانشناسی، علوم شناختی و … باید بیش از پیش مورد توجه صندوق قرار گیرند و برای آنها در طراحی و توسعه کسب‌وکارهای تخصصی تمهیدات لازم اندیشیده شود و ما شاهد شکل گیری شرکت‌های دانش بنیان در حوزه‌های علومی اجتماعی و علوم انسانی باشیم.

از نگاه عبدالله معتمدی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی توجه به علوم انسانی اسلامی فراتر از زمان جمهوری اسلامی و مکان ایران بوده است و هیچ‌زمانی همچون امروز کشور آمادگی تحول در علوم انسانی را نداشته است. موضوعی که با راه‌اندازی «شرکت‌های دانش بنیان نوع ۳» می‌توان اثرات آن را به شکل ملموس در جامعه احساس کرد.

مشکلات راه‌اندازی شرکت‌های دانش بنیان علوم انسانی

با این حال راه‌اندازی همین شرکت‌های دانش بنیان خالی از اشکال نیست و همین مجموعه‌ها نیز با مشکلاتی مواجهند که لازم است برای آن چاره‌اندیشی صورت گیرد. در این خصوص علی اصغرسعد آبادی رئیس مرکز رشد و کارآفرینی دانشگاه شهید بهشتی معتقد است به‌طور کلی شرکت‌های دانش بنیان اغلب با پذیرش از سمت صنعت و دیگر نهادها مواجهند. این گزاره را اگر به شرکت‌های دانش بنیان حوزه علوم انسانی تعمیم بدهیم، معنی‌اش این است که آنها نیز به‌زودی با مشکلات مشابهی روبه‌رو خواهند شد.

سعدآبادی یک دلیل برای این موردِ پذیرش قرار نگرفتن شرکت‌های دانش بنیان را حمایت‌ها و تسهیلاتی می‌داند که به چنین مجموعه‌هایی تعلق می‌گیرد و حساسیت برانگیز می‌شود.

از نگاه رئیس مرکز رشد و کارآفرینی دانشگاه شهید بهشتی محدودیت‌ها برای «شرکت‌های دانش بنیان نوع ۳» بیشتر هم هست. او در این خصوص در گفت‌وگویی رسانه ای گفته بود در بخش آیین‌نامه، محصول شرکت‌های این حوزه باید جزو یک لیست از پیش تعیین‌شده باشند؛ این لیست به‌دلیل گستردگی فعالیت‌هایی که در علوم‌انسانی انجام می‌شود، متغیر بوده و این یعنی ممکن است کالا و خدمتی وجود داشته باشد که لیست برای آن آماده نشده باشد ولی منطقاً بتواند دانش‌بنیان محسوب شود.

او یکی از محدودیت‌هایی که شامل حال نوع سوم شرکت‌های دانش‌بنیان می‌شود را برخوردار نبودن از حمایت‌های جامع مشمول شرکت‌های نوع اول و دوم می‌داند.

سعدآبادی با بیان اینکه برخوردار نبودن از معافیت‌های موجود، پوشش‌های بیمه‌ای و تسهیلات شرکت در مناقصه از جمله موارد تعریف نشده برای «شرکت‌های دانش بنیان نوع ۳» است، تاکید می‌کند که آنچه واضح است مغفول ماندن توجه به علوم انسانی در حوزه‌ کسب و کار است. این بی‌توجهی تاکنون کشور ما را دچار مسائلی کرده‌است که اگر –سیاست‌گذاران- درصدد برطرف کردن آن برنیایند، ممکن است آسیب‌های غیرقابل جبران پیش بیاید.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.