آﻣﻮزهﻫﺎي اﺳﻼﻣﯽ در ﭼﺎرﭼﻮب روابط انسان با طبیعت، خود، خلق و خدا

مبلغ/ معارفی با بیان اینکه از نظمی که در طبیعت است، به قدرت و حکمت و هدفمندی ناظم و آفریدگار پی ببرید گفت: انسان باید همواره با دیدگاه توحیدی به طبیعت نگاه کند و نور و تجلی خداوند را در طبیعت مشاهده کند.

به گزارش «مبلغ» به نقل از شبستان،  انسانها در مواجه با طبیعت وظایفی دارند که باید به آنها توجه کنند و بخش مهمی از فقه و اخلاق اسلامی ناظر به همین بخش است؛ مثل اینکه: در اسلام سفارش زیادی به گسترش فضای سبز شده است. طبق احادیث کاشتن درخت به منزله ی صدقه دادن است و مادامی که انسان ها از آن درخت به هر نحوی بهره ببرند، برای کسی که آن را کاشته است، صدقه ثبت می شود و یکی از صدقات جاریه ای است که انسان بعد از مرگ نیز منتفع می شود. در روایاتی از پیامبر هست که اگر روز قیامت شد و در دست شما نهالی بود و شما فقط همین قدر فرصت داشتی که آنرا بکاری، شایسته است نهال را بکاری. هر کس به درختی آب دهد، گویا به مومنی تشنه آب داده است و …لذا در این خصوص با دکتر «محسن معارفی» رییس پژوهشکده علوم انسانی پژوهشگاه المصطفی (ص)گفتگویی انجام دادیدم که در ادامه مشروح ان تقدیم حضورتان می شود.

افزایش «آگاهی مسلمانان به آموزه های دینی» نخستن مقدمه و پیش نیاز تربیت دینی و خودسازی است. اگر بخواهیم در نوشتاری محدود مروری به مهمترین آموزه های اسلامی در حوزه های مختلف فقه، اخلاق و عقاید داشته باشیم، بهتر است از این تقسیم بندی علمای اسلامی استفاده کنیم که فرموده اند: تمام آموزه های اسلامی ناظر به یکی از موضوعات زیر است:۱-رابطه ی انسان با طبیعت؛۲-رابطه ی انسان با خودش؛۳-رابطه ی انسان با همنوعان؛ ۴-رابطه ی انسان با خداوند.

رابطه ی انسان با طبیعت

در این رابطه آنچه به عقاید مربوط است این است که انسان همواره با دیدگاه توحیدی به طبیعت نگاه کند و نور و تجلی خداوند را  در طبیعت مشاهده کند. از نظمی که در طبیعت است، به قدرت و حکمت و هدفمندی ناظم و آفریدگار پی برد (برهان نظم) و خداوند را شاکر باشد. آیات بسیاری در قرآن کریم به این امر مهم پرداخته است. از نظر قرآن تمام طبیعت تسبیح گوی خداوند هستند(وإن من شيء إلا يسبح بحمده؛ اسراء/ ۴۴) و هر بهره برداری که انسان از طبیعت می کند، باید بداند این خداوند است که این برکات را در دل طبیعت قرار داده است و انسان صرفا مقدمات کار را فراهم می کند. برخی از آیات قرآن در این باره عبارتند از:ما هستیم که زراعت می کنیم. آیا ما زراعت می کنیم یا شما؟ أفرأيتم ما تحرثون أأنتم تزرعونه أم نحن الزارعون)

ما هستيم كه آب را از آسمان فروريختيم؛ ما هستیم که زمين را از هم شكافتيم؛ ما هستیم که دانه هاى فراوانى رويانديم مثل انگور و سبزى و زيتون و نخل فراوان و باغهايى پر درخت و ميوه و چراگاه. «إنا صببنا الماء صبا ثم شققنا الأرض شقا فأنبتنا فيها حبا وعنبا وقضبا وزيتونا ونخلا وحدائق غلبا وفاكهة وأبا» (عبس/۲۵-۳۱) ما هستیم که محصولات دامی اعم از شیر و پشم و گوشت و … را برای انسان فراهم می کنیم: نسقيكم مما في بطونه من بين فرث ودم لبنًا خالصًا (نحل/۶۶) و وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا (نحل ۸۰) ما معادن آهن را فرستادیم؛ و أنزلنا الحديد (حدید/۲۵) و ما چشمه های معادن مس را برای ذوالقرنین روان کردیم (سبأ/۱۲)

و نهایتا اینکه هر آنچه شما تولید می کنید، تولید کننده ی اصلی آن ما هستیم؛ «وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ» (صافات/۹۶) حتی وقتی آتشی را برمیفروزید، این ما هستیم که آنجا روشن می کنیم؛«أفرأيتم النار التي تورون، أأنتم أنشأتم شجرتها أم نحن المنشئون» (واقعه/۷۱-۷۱) بنابراین آنچه در طبیعت مورد بهره برداری ماست اعم از «گیاهان» و «حیوانات» و «معادن» همه هدایایی از خداوند است.  در این میان انسانها مأمور به آبادانی زمین و طبیعت هستند: واستعمركم فيها (هود/۶۱) و نه تنها آحاد مردم بلکه حکومتها نیز بیش از هرچیزی باید به آبادانی سرزمینشان فکر کنند: «وليكن نظرك في عمارة الارض ابلغ من نظرك في استجلاب الخراج» (نهج البلاغه/نامه۵۳)

انسانها در مواجه با طبیعت وظایفی دارند که باید به آنها توجه کنند و بخش مهمی از فقه و اخلاق اسلامی ناظر به همین بخش است؛ مثل اینکه: در اسلام سفارش زیادی به گسترش فضای سبز شده است. طبق احادیث کاشتن درخت به منزله ی صدقه دادن است و مادامی که انسان ها از آن درخت به هر نحوی بهره ببرند، برای کسی که آن را کاشته است، صدقه ثبت می شود و یکی از صدقات جاریه ای است که انسان بعد از مرگ نیز منتفع می شود. در روایاتی از پیامبر هست که اگر روز قیامت شد و در دست شما نهالی بود و شما فقط همین قدر فرصت داشتی که آنرا بکاری، شایسته است نهال را بکاری. هر کس به درختی آب دهد، گویا به مومنی تشنه آب داده است و…

در اسلام در کنار تشویق به دامپروری، به رعایت حقوق حیوانات بسیار توصیه شده است. مثل اینکه مستحب است هنگام شیر دوشیدن حیوان، ناخن ها کوتاه باشد تا گزندی به حیوان نرسد و اینکه همه ی شیر دوشیده نشود تا مادر و فرزند آسیب نبینند. در نهج البلاغه است که وقتی مأمور زکات می خواهد برای گرفتن حیوان وارد آغل حیوانات شود باید به گونه ای رفتار کند که حیوان بیمناک نشود و نترسد. و یا اینکه پیش از نگهداری حیوانات (حتی حیوانی مثل کرم ابریشم) باید برای غذای حیوان و تأمین آن به اندازه ی کافی فکری کند. چون چنانچه فقها نیز گفته اند حیوانات حرمت دارند. طبق فتوای فقها اگر فردی مقدار کمی آب داشته باشد که یا می تواند با آن وضو بگیرد و یا به حیوانی تشنه دهد، واجب است آب را به حیوان بدهد و با تیمم نماز بخواند.

بهره برداری از منابع طبیعی نیز باید به گونه ای باشد که به دیگر حیوانات و جانداران ضرر نرساند و با حداکثر بهره وری باشد. در قرآن کریم به داودد نبی سفارش شده است هنگامی که میخواهد با مفتول آهنی، زره درست کند، باید زره را فراخ ببافد و حلقه ها را اندازه گیری کند تا از آن مفتولهایی که در اختیار دارد، زره بیشتر و با کیفیت تری بسازد. و قدر فی السرد (سبأ/۱۱)

رابطه ی انسان با خودش

بخش مهمی از معارف اسلامی درباره ی این رابطه است؛ یعنی رابطه ای که انسان فارغ از دیگران با خودش دارد. در مکتبی که هدفش انسان سازی است، نوع نگاه و تعامل انسان با خودش بسیار مورد عنایت است، چنانچه در علوم انسانی نیز این بحث جایگاه ویژه ای دارد. بحث «از خود بیگانگی» (Alienation)  و بازگشت به خویشتن خویش از مهمترین مباحث علوم انسانی است که افراد زیادی چون فوئر باخ، هگل، مارکس و … به آن پرداخته اند البته به نظر می رسد چنانچه گفته شده است ریشه ی اصلی این بحث به ادیان برگردد. اینکه انسان به چه چیزی اصالت می دهد، به خود و غیر خود چه نگاهی دارد، خودش و امکاناتش را برای چه چیزی اختصاص می دهد و فدا می کند، چه چیزهایی را ارزش و یا ضد ارزش می داند. اینها معارفی است که در این رابطه بحث می شود. اگر انسان از خود بیگانه شود و چیزی که اصل نیست اصل پندارد، بدون اینکه فشاری از بیرون بر او باشد، در همین مسیری گام برمیدارد که به اشتباه آن را اصل دانسته است. همیشه بهترین نقشه ی استعمارگران و شیاطین این بوده است که فکر انسان را نسبت به خودش عوض کنند و در مسیر منافع خود قرار بدهند. چون اگر موفق شوند، دیگر نیازی به اقدام دیگری نیست و نه تنها افراد از خودبیگانه همان کاری را می کنند که استعمارگران و شیاطین میخواهند، بلکه ناخودآگاه مروج آنها نیز می شوند.

در قرآن کریم نیز تعابیر مشابهی آمده است مثل «خودفراموشی» (فأنساهم أنفسهم؛ حشر/۱۹)، «خود زیانی» (الذين خسروا أنفسهم؛ انعام/۲۰) و «خود بد فروشی» (بئسما اشتروا به أنفسهم؛ بقره/۹۰) از منظر قرآن همه ی انسانها در معرض این خودفراموشی، خودزیانی، خود بد فروشی و خود بیگانگی هستند. (إن الإنسان لفي خسر؛ عصر/۲) و همه ی انسانها باید به خودشان توجه ویژه ای داشته باشند. (مائده/۱۰۵) امام علی ع می فرماید: بهترین دانش، معرفتی است که منجر به «شناخت خود» است و کسی که خودش را نمی شناسد، دیگر دانش هایش به درد نمیخورد: کفی بالمرء معرفة أن یعرف نفسه، و کفی بالمرء جهلا أن یجهل نفسه. ایشان سپس می گوید من تعجب می کنم از انسانهایی که همیشه دنبال چیزی می گردند، دنبال مال و مقام و اعتبار  و … ولی خودشان را گم کرده اند و دنبال آن نیز نمی گردند: عجبت لمن ينشد ضالته وقد أضل نفسه فلا يطلبها.

در قرآن کریم بیشترین قسمی که خداوند پیاپی می خورد در سوره ی شمس آمده است. قسم به خورشید، قسم به نور خورشيد، قسم به ماه، قسم به روز، قسم به شب، قسم به آسمان، قسم به آنچه آسمان را نگاه داشته، قسم به زمین، قسم به آنچه زمین را گسترانده، قسم به جان انسانها، قسم به آنچه آنرا سامان داده. همه ی این قسم ها برای تأکید بر این است که: انسانی که حق خودش را ادا کرد و خودش را تزکیه کرد، رستگار شده (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا؛ شمس/۹) و انسانی که خودش را پایمال کرد، زیان دیده است (وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا؛ شمس/۱۰)

بعد از این همه تأکیدات، در قرآن و احادیث می بینیم که به ماهیت از اویی و به سوی اویی انسان تأکید شده است (إنا لله وإنا إليه راجعون؛ بقره/۱۵۶) و اینکه انسان تنها وقتی خود خودش است که خودش را با خدا معامله کند و در راه او گام بردارد، به ارزش های الهی اصالت دهد، جان و وقت و مال و همه چیزی را در راه خدا صرف کند و تنها از این طریق است که می تواند رستگار شود. در حدیث معروفی وارد شده است که: خودتان را به چیزی جز بهشت نفروشید: فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة فلا تبیعوها بغیرها چنانچه امام حسین ع نیز در دعای عرفه نیز خطاب به خداوند میفرمایند: هر کس که به چیزی غیر از تو راضی شد، زیان کرده است: (لقد خاب من رضى دونك بدلا)

بنابراین انسان وقتی به معنای حقیقی انسان است که رنگ خدایی بگیرد (صبغة الله ومن أحسن من الله صبغة؛ بقره/۱۳۸) رنگ خدایی نیز به این است که انسان به وظایفی اصالت دهد که رستگاری او در گرو آن است و به توصیه هایی عمل کند که باعث فراخ شدن روح معنوی او می شود: جان گشاده سوی بالا بالها، تن زده اندر زمین چنگالها.

البته این مسأله به این معنا نیست که اسلام به بدن و جنبه ی مادی انسان توجهی نکرده است. بلکه برعکس به این ساحت انسان نیز توجه زیادی شده است. در قرآن کریم تأکید شده است که اگرچه انسان باید بیشتری بهره برداری را برای تعالی روحش بکند، ولی حق ندارد از بدن و لذتهای این دنیایی نیز غفلت کند؛ (وابتغ فيما آتاك الله الدار الآخرة ولا تنس نصيبك من الدنيا/ قصص۷۷) امام صادق ع می فرماید: شیعه نیست کسی که دینش را فدای دنیاش کند و یا دنیایش را فدای دینش کند. در زبان دینی این جمله معروف است که بدن انسان بر انسان حق دارد (إن لبدنك عليك حقا). بخش زیادی از معارف اسلامی به همین حق پرداخته است. اینکه انسان شایسته است ورزش کند و جایگاه مومن قوی از مومن ضعیف بهتر و بالاتر است. انسان باید تغذیه ی مناسب داشته باشد. از نظر همه ی فقها هر غذایی که برای بدن ضرر قابل توجه داشته باشد، حرام است و حتی اگر ضرر قابل توجهی نداشته باشد، مکروه است. بنابراین چه بسا غذایی برای یک نفر با توجه به شرایط بدنی اش حرام باشد و برای دیگری نباشد. نسبت به خواب کافی توصیه شده است و حتی کارهای شبانه که باعث اختلال در خواب شود مکروه دانسته شده است. چنانچه توصیه های بسیار زیادی درباره مسواک زدن، نظافت، تفریحات و… شده است.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.