مروری بر اندیشه و عملکرد نجم‌الدین اربکان؛ ایران و حرکت ملی گوروش دو بال مقاومت دربرابر صهیونیسم

به گزارش «مبلغ» به نقل از شعوبا، آنچه در زیر می‌آید متن سخنرانی عبدالقادر کارادومان، نماینده مجلس ترکیه از حزب سعادت و رئیس شاخه جوانان حزب سعادت در وبینار بزرگداشت سالگرد مرحوم اربکان که از سوی مرکز تمدن توحیدی و مرکز پژوهشی مدارک انجام شد.

یاد و خاطره مرحوم پروفسور دکتر نجم الدین اربکان، رهبر و بنیانگذار جریان ملی گوروش، نخست وزیر سابق ترکیه و مرد علم، اندیشه، سیاست و بیش از هر چیز مرد میدان مبارزه را گرامی میداریم.

پیش از هر چیز باید بگویم که ما سالهاست که در ترکیه ماه فوریه را به عنوان ماه شهادت جشن میگیریم. جشن میگیرم برای آنکه همچنان که مولانا میگوید مرگ را به مثابه روز وصول به محبوب می دانیم. از همین رو یاد همه شهدایی که در این ماه به رحمت ایزدی پیوستند عمر مختار، سید قطب، عبدالقادر عوده، عزالدین قسام، عماد مغنیه، شیخ احمد یاسین، جوهر دودایف، زلیم خان یانداربیف، امیر خطاب، مودودی، غلام اعظم، مالکوم ایکس، عباس موسوی و دیگر شهدای امت را یاد کرده و خاطره آنها را گرامی میداریم.

از سوی دیگر از آنجا که مرحوم استاد اربکان نیز در ۲۷ ماه فوریه به رحمت ایزدی پیوستند این ماه برای ما از اهمیت خاصی برخوردار است. از سوی دیگر تاریخ ۲۸ فوریه نیز که سالگرد کودتای پست مدرن سال ۱۹۹۷ است برای حرکت ملی گوروش و تاریخ سیاست ترکیه از اهمیت خاصی برخوردار بوده و یک نقطه عطف است. این روز از منظر فهم حرکت مرحوم اربکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

۲۸ فوریه نقطه آغاز یک عملیات بزرگ علیه جهان اسلام بود که ترکیه نخستین هدف آن قلمداد می شد.

دوستان گرامی و شرکت کنندگام محترم، پیامبر اعظم چه زیبا فرومدند که مومنان در دوست داشتن همدیگر، رحم به همدیگر و صیانت از همدیگر همچون یک بدن اند و اعظای یک پیکرند.

از این رو به رغم تفاوت در قومیت ها، مذهب ها و مشرب هایمان ما بردارانی هستیم که ایمان، هدف و غیرت مشترک داریم. ما ملت ابراهیم و امت پیامبر و اعضای سریه او هستیم. یکی‌مان سلمان و دیگری‌مان ابوذریم. هدف ما مبارزه تا رفع فتنه از عالم است.

دوستان گرامی، استاد اربکان، در جهان نوینی که پس از جنگ جهانی اول پیدا شده بود به دنیا آمد و در شرایطی بزرگ شد که جهان اسلام تکیه پاره شده و دولت های دست نشانده ای که اقمار غرب به شمار می رفتند کار را در دست داشتند.

فعالیت های علمی اش را نیز در آلمان پس از جنگ جهانی دوم که این کشور در پی خیزش جدیدی بود انجام داد. او در این کشور نزد مهمترین شخصیت های علمی فعالیت ها علمی قابل توجهی را پشت سرگذاشت و این پرسش در ضمیر او ایجاد شد که ما مسلمانان چرا از انجام این کارها کنار می مانیم؟

نکته ای که باید در اینجا توجه کنیم این است که عموما به هنگام مهاجرت نخبگان از شرق به غرب (که مختص مسلمانان هم نیست) این مهاجران جوان در مقابل تجربه های جدیدی که مواجه میشوند خود را دست پایین حس کرده و راه برون رفت کشور و جامعه خود از وضعیت نامساعد را پیروی از غرب تلقی میکنند. اساسا در سه قرن اخیر بخش اعظمی از رهبران، سیاستمداران و حاکمان جهان اسلام نیز چنین اندیشیده اند.

اما مرحوم استاد اربکان به عنوان یک مومن کاملا برعکس می اندیشید. او مومن به فضیلت‌های تمدن خود بود.  او معتقد بود که ما بهتر از غرب نیز میتوانیم باشیم و نباید از یاد ببریم که غرب بخشی زیادی از دارایی های خود را مرهون شرق است. از همین رو او پس از برگشت به ترکیه با سخنرانی‌هایی که تحت عنوان اسلام و علم و اسلام و زن داشت تلاش داشت تا این خودباوری را به جامعه خود و جهان اسلام القا کند. او پس از فعالیت های علمی و فناورانه نهایتا تصمیم گرفت تا وارد میدان سیاست شود.

مرحوم استاد اربکان در ۴۲ سال فعالیت سیاسی خود و جریان ملی گوروش در ۵۳ سال فعالیت موجود خود همواره بر اصول خود پایبند بوده است. از نظر ما مبارزات جهانی بر اساس مبارزات ملی و یا مبارزه برای نان پا نمیگیرد. بلکه مبارزه حقیقی جهانی مبارزه حق و باطل است. در این مبارزه تاریخی نمایدگان جبهه حق پیامبران بوده اند. این مبارزه مبارزه ای برای  آرمان پیامبران و توحید بوده است. جریان باطل نیز امروز در قالب صهیونیسم تبلور یافته است.

استاد اربکان معتقد بود که مبارزه ما مبارزه ای است که معتقد به حقانیت و کامل بودن اسلام است. تنها با این اسلام متکامل است که انسان نایل به سعادت خواهد شد. از نظر او اسلام یک نظام است و برای تشکیل این نظم و نظام اسلامی نیازمند جهاد به عنوان یک عبادت هستیم.

از دیدگاه ما در جهان اسلام که امپریالیست ها از آن به عنوان خاورمیانه یاد میکنند دو عنصر حیاتی برای مقاومت در برابر طرح های صهیونیستی وجود دارد: یکی جمهوری اسلامی ایران و دیگر حرکت ملی گوروش.

مرحوم استاد اربکان در آخرین سفر حیات خود که ایران داشند در پاسخ به روزنامه نگارانی که شاهد بودند که او با دو کیف پر از دارو و با همراهی دکترها راهی این سفر است و پرسیده بودند که «در این سن و سال و با این وضعیت چرا به ایران سفر میکنید؟» گفته بود: اگر لازم باشد من بر روی برقها سینه خیز میروم و برای یاری ایران در آنجا حاضر میشوم.

استاد همواره در اظهارات خود انقلاب اسلامی ایران را از جریان ملی گوروش متفاوت نمیدید و حتی میگفت که «ما در ترکیه در جریان مخالفیم اما در ایران درجریان حاکم.»

او در آخرین سفر خود به ایران نیز به مسئولان ایرانی گفته بود :«شما سی سال پیش از این انقلاب کردید و من امروز آمده ام تا جنبه های ناقص مانده آن را به شما گوشزد کنم.» او در این سفر با رئیس جمهور وقت محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق رفسنجانی و اساتید و موسسات مختلف ایران دیدار کرده و حتی در سفر به قم با عالم دینی در این شهر گفتگو کرده بود. او در این سفر ۱۰ روزه به تبادل افکار با گروه های مختلف پرداخته بود.

او در این سفر خود تاکید کرده بود که «صهیونیسم مانند یک تمساح است که آرواره بالایی آن آمریکا و پایین آن اتحاد اروپا است. دمش اسرائیل و تنه‌اش خودفروختگان مسلمانی هستند که در کشورهای مسلمان وجود دارند.» همچنین گفته بود که «انقلاب اسلامی ایرانی یکی از مهمترین حوادث تاریخ پنج هزار ساله جهان است و مرحوم حضرت خمینی، مهمترین و مفیدترین انقلاب را به انجام رسانده است.» و تاکید کرده بود «آمریکا هرچه از من خواست من متضاد آن را انجام دادم.»

آن سفر در آن دوره باعث خوشحالی بسیاری از برادران مسلمان شد و هنوز هم برخی در ترکیه برایشان سوال است که چرا اربکان به آن سفر رفت. او در دوره نخست وزیری نخستین سفر رسمی اش را به ایران انجام داده بود. او تلاش داشت تا هشت کشور مسلمان را که شامل ایران و مصر هم میشد و جمعیتی ۸۰۰ میلیونی را شامل میشد تحت یک سازمان جمع کند و با این کارهای خود درسهایی را برای ما به جای گذاشت.

او در مورد بهار عربی نیز معتقد بود که صهیونیست ها در حال تغییر نیروی انسانی خود در منطقه هستند و در ادامه نیز حزب سعادت مخالف سیاست های موجود دولت ترکیه در مورد سوریه بود که البته انتقادهای فراوانی به همراه داشت. اما امروز پس از این مدت شاهد آن هستیم که این موضع گیری ها تا چه به حق بوده است.

در زندگی سیاسی اربکان دو حادثه مهم رخ داده است که هر دو نیز منتهی به کودتای نظامی شده است.

نخست راهپیمایی بزرگ قدس در ۶ سپتامبر ۱۹۸۰ و دیگر تشکیل اجلاس اتحاد اسلامی. در هر دو مورد نیز چند روز پس از فعالیت شاهد وقوع کودتا در ترکیه بودیم که منجر به منع کردن اربکان از حضور در صحنه سیاست شد.

پس از این اقدامات و بیرون کردن او از صحنه سیاسی در ترکیه بود که آمریکا نفس راحتی در رابطه با ترکیه کشید. افغانستان اشغال شد، عراق اشغال شد و در پی زیر سلطه گرفتن سوریه و لبنان برآمدند. آنها در پی حذف فلسطین بودند که در برابر حزب الله شکت خوردند… اما از کار خود منصرف نشدند و با بهار عربی در پی بازطراحی صحنه خاورمیانه برآمدند.

حال وظیفه ما است که بدانیم با استفاده از میراث فکری اربکان امروز چه باید بکنیم.

باید بدانیم که مسلمانان ملت واحده و کافران ملت واحده هستند. امروز نماینده سازمان یافته و متشکل باطل و کفر در جهان صهیونیسم است. آنها معتقد به فضیلت بنی اسرائیل بر تمام بنی آدم و خدمتکاری انسان ها برای آنها و اختصاص سرزمین قدس به خودشان هستند. از همین رو در پی تشکیل دولت اسرائیل برآمده و شعار از نیل تا فرات و سرزمین موعود را دادند. هدف آنها تامین امنیت اسرائیل است و هم کودتای ۲۸ فوریه ترکیه و هم بهار عربی در همین راستا بود. آنها در همین چارچوب تلاش دارند تا از مغرب تا اندونزی کنترل کشورهای اسلامی را در دست داشته باشد.

ما به عنوان مسلمانان نیاز به فعالیت هایی مهمتر از کارگاه و کنفرانس و همایش برگزار کردن داریم. صهیونیست ها را نه با سخن که با کار میشود منکوب کرد. ما نیازمند پیشرفت در علم و تکنولوژی هستیم تا این برگ امتیاز سیصد ساله از دست آمریکا و غرب گرفته شود. در همین راستا نیز تنها راه چاره همراهی مسلمانان با یکدیگر و حرکت به سمت اقدامات مشترک است. نباید اجازه داد که ویروس نژادپرستی و مذهب گرایی در میان مسلمانان فعال شود.

باید هر چه سریعتر به فکر انقلاب صنعتی، انقلاب فرهنگی و انقلاب سیاسی در جهان اسلام باشیم. باید به سمت رسانه، کشاورزی، نظام بهداشت، صنایع و صنایع دفاعی و بانکداری مشترک در میان مسلمانان حرکت کرده بر روی آن تمرکز کنیم. باید به سمت پول مشترک حرکت کنیم.

باید متوجه این نکته باشیم که چه آمریکا و چه روسیه خوبی برای ما مسلمانان وجود نخواهد داشت. در نظر آنها نیز ایران و ترکیه خوبی برای آنها وجود ندارد. آنها بر سر ما ایستاده و مترصد فرصت برای سودجویی هستند.

آنچه ما را به اتحاد با هم سوق میدهد روح معنوی است که سمبل آن مسحد اقصی است. و نیروی مادی ای که به هنگام همراهی و همکاری مان میتوان در صحنه اقتصاد ظاهر شود دیگر سرمایه متحد کننده ما است.

ما باید به سمت افزایش سطح تجارت میان کشورهای مسلمان حرکت کنیم همچنان که استاد اربکان در پی آن بود.

در همین راستا نیز باید ملت های مسلمان را قانع کنیم. ارتباطات فرهنگی مان را افزایش دهیم و تفاوت هایمان را نه عامل اختلاف که به عنوان یک ثروت و تنوع تعریف کنیم. باید بدانیم که موارد اشتراک ما بیشتر از موارد افتراق ما است و اولویت و اهمیت این عوامل اتفاق نیز قطعا بیشتر است.

در این مسیر خیر ایران و ترکیه باید رهبری جهان اسلام و مدل باشند. در ترکیه اربکان و جریان ملی گوروش یک مکتب هستند و تداوم دارند. و این تداوم تا فردای قیامت نیز تداوم خواهد داشت. از این رو اندیشه های اربکان زنده خواهد بود و عزم برای نیل به اهداف نیز ادامه خواهد داشت. این را برای آن میگویم که برادران ایرانی مان بدانند که همواره در ترکیه برادرانی که میتوانند به سمت کارهای مشترک با آنها حرکت کنند وجود دارند.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.