چگونه دخترانمان را برای ایفای نقش مادری تربیت کنیم؟
مبلغ/ انسیه برومند، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه در پنجمین درس گفتار «هویت زن از منظر الگوهای قرآنی» به موضوع رابطه مادر و دختری پرداخت و تصریح کرد: خداوند در سوره مبارکه «آلعمران» از مادر حضرت مریم(س) و مادربزرگ حضرت عیسی(ع) به عنوان الگویی صحبت میکند که شناخت دقیقی از نیاز جامعه دارد و آگاه است که این جامعه نیازمند فردی هست تا بتواند باری از روی دوش انسانیت بردارد.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، پنجمین درس گفتار «هویت زن از منظر الگوهای قرآنی (رابطه مادر و دختری)» برگزار شد. این سلسله درس گفتارها از سوی دبیرخانه رویداد فرهنگی ـ هنری چهار فصل قرآنی مستقر در سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار میشود.
در ادامه ارائه انسیه برومند، استاد و پژوهشگر حوزه و دانشگاه در رابطه با موضوع هویت زن از منظر الگوهای قرآنی (رابطه مادر و دختری) را ببینید و بخوانید.
«در این درس گفتار میخواهیم بررسی کنیم که اگر مادر یک دختر باشیم و خدا چنین نعمتی را به ما ارزانی کند، چه مطلب بسیار ویژهای میتوانیم به او منتقل کنیم؟ دختر میراثدار چه چیزی از مادر است؟ ارث مادری برای دختر چیست؟
خداوند متعال در سوره مبارکه «آلعمران» قرآن کریم تصویر کوچکی از زندگی مادر حضرت مریم(س) پیش روی چشم ما میگذارد که یک شخصیت بسیار دوستداشتنی هستند. خداوند متعال در آیات ۳۳ و ۳۴ سوره مبارکه «آلعمران» درباره انبیای الهی صحبت میکند و داستان را اینگونه آغاز میکند «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ؛ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلعمران عَلَى الْعَالَمِينَ؛ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ به نام خداوند بخشنده و مهربان، به حقیقت خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید، فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خدا(به اقوال و احوال همه) شنوا و داناست.»
خداوند در این آیات از گزینش انبیای الهی و بندگان برگزیده خود سخن میگوید و به ما این آمادگی را میدهد که میخواهم درباره انبیاء صحبت کنم ولی در اولین صحنه صحبت از مادر حضرت مریم(س) میشود؛ گویا آن چیزی که در ذهن ماست و منتظریم تا صحبت از پیامبری آغاز شود، رخ نمیدهد و مشاهده میکنیم که قصه از مادر حضرت مریم(س) شروع میشود.
این مادر بزرگوار کودکی را در وجود خود حمل میکند و گفتوگویی با خالق خود دارد که خداوند این گفتوگو را در آیه ۳۵ سوره مبارکه «آلعمران» قرآن کریم ثبت کرده است و به گوش ما رسانده است؛ آنجایی که از خداوند میخواهد «رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛ پروردگارا، من عهد کردم فرزندی که در رحم دارم از فرزندی خود در راه خدمت تو آزاد گردانم، این عهد من بپذیر که تویی شنوا و آگاه.»
در این آیه مادری را مشاهده میکنیم که مادربزرگ یک پیامبر است و مجدداً با یک شخصیتی در نقش مادری ارتباط برقرار میکنیم که اثرگذار است و منجر به ارتقای انسانیت یعنی حضرت عیسی(ع) یا روحالله(فردی که تجلی دهنده روح الهی، افتخار و عزت بشریت است) میشود.
مشخصه ویژهای که در شخصیت مادر حضرت مریم(س) قابل مشاهده است این است که ایشان به دنبال راهی هستند تا به بهترین وجه ارائه تکلیف کنند و وظیفه خود را نسبت به خدا در ارتباط با کودکی که به او داده شده انجام دهد. به خاطر همین میگوید خدایا من این کودک را نذر تو کردم. نذر تو کردم یعنی چی؟ یعنی اینکه آزاد کردم در راه تو قرار بگیرد او را از قید وظایفی که نسبت به من بهعنوان مادر دارد، رها کردم؛ هیچ تکلیفی نسبت به من ندارد و کاملاً در خدمت تو باشد، مخیر کردم آن را برای تو و خب اینجا یک جمله بسیار زیبایی میگوید «إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» تو سمیع و علیمی هستی که پرده از خداشناسی این مادر برمیدارد.
انس مادر با دعا
این موضوع در مادری بسیار مهم است که مادر فرهنگ دعا بداند و با دعا کردن انس داشته باشد حالا نیازمند این هستیم که دعا کردن را درستتر بشناسیم چراکه ارتباط مهمی با نقش مادری دارد و متأسفانه فهم خوبی از آن نداریم، به شکل کلیشهای آن را متوجه میشویم.
اساساً دعا کردن درخواست قلبی داشتن است. هر آن چیزی که درخواست قلبی ماست، در واقع دعای ما نیز هست و زمانی که درخواست قلبی خیلی برای ما اهمیت پیدا میکند، به زبان میآید. در همان امتداد برای ما عمل درست میکند و حرکت تولید میکند. به ما قدرت پویایی و انگیزه برای حرکت کردن میدهد تا راه را باز کنیم و آن چیزی که تمنای قلبی ماست بروز بیرونی و عینیت پیدا کرده و بارور شود. لذا دعاکردن در ادبیات و در فرهنگ مادری موضوعیت ویژه دارد چون وظیفهای که به مادر سپرده شده، تربیت کودک است.
اینکه من چه تمنای قلبی برای فرزندم در کودکی در وابستهترین و تربیتپذیرترین حالات کودکی(دورهای که در آن آینده کودک در حال شکلگیری است) داشته باشم، بخش مهمی از زندگی او را در آینده میسازد و چه بخواهم و چه نخواهم تأثیرگذار هستم و تمنای قلبی من بهعنوان یک مادر در آینده فرزندم اثر دارد و چهبهتر که من از این توانمندی بهره مثبت برده و بهترینها را برای فرزندم بخواهم و این خواست قلبیِ من، درخواست بهترینها برای فرزندم باشد که هم به زبان آورده شود و هم جلوه عملی پیدا کند و تبدیل به سبک تربیتی من شود و این در فرهنگ مادر حضرت مریم(س) بهوضوح مشاهده میشود.
میطلبد که من خداوند را سمیع علیم بدانم یعنی اینگونه بدانم که خدایا تو از آنچه من به زبان میآورم و از آنچه در قلب من است، آگاه هستی. هم به ظاهر من و هم به باطن من واقف هستی و آگاهی که سعی دارم آن چیزی که در درون من هست را به زبان بیاورم و مستجاب کننده دعا هستی و مسیرش را فراهم میکنی و به من این توان را میدهی که براساس آن خواسته قلبی من که آرزوی پاکی برای فرزندم هست او را تربیت کنم لذا این موضوعات در سیره مادر حضرت مریم(س) بسیار پررنگ است.
روزها میگذرد و این کودک دختر متولد میشود حالا گویا خلاف نذر این مادر است ولی تا اندازهای برای این مادر حائز اهمیت است که تعهد خود را انجام دهد و ادای این نذر را به نسل آینده واگذار میکند و میگوید ایرادی ندارد فرزند من دختر شده و زمینه تحقق این نذر برای من فراهم نشده است ولی او را دختری تربیت میکنم که اگر فرزند پسری داشت آن فرزند پسر این نذر را ادا کند و آزاد شده در راه خدا باشد.
این منش و کردار مادر حضرت مریم(س) ناظر به شناخت دقیقی است که او از نیاز جامعه دارد و آگاه است که این جامعه نیازمند فردی هست تا بتواند باری از روی دوش انسانیت بر دارد و بتواند بشریت را رشد دهد، به خاطر همین محصولش میشود حضرت عیسی(ع) که رشد و توسعه بسیار زیادی در مفاهیم بشریت دارد و ارمغان ویژهای برای جهان هستی بوده است لذا قرب به این شخصیت و آشنایی با این شخصیت به ما قدرت بهرهمندی بیشتری از حقیقت روح الهی میدهد؛ روح عامل حیاتبخش است و هرچقدر ما از این عنصر بیشتر بهرهمند باشیم از حیات بهره بیشتری خواهیم گرفت.
این مادر منتقلکننده چنین فرهنگی است؛ به همین سبب چنین ادبیاتی دارد و میگوید «فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ؛ و چون او را بزاد (از روی حسرت) گفت: پروردگارا، فرزندم دختر است! و خدا بر آنچه او زاییده داناتر است و پسر مانند دختر نخواهد بود و من او را مریم نام نهادم و او و فرزندانش را از شر شیطان رانده شده در پناه تو آوردم.»
این مادر میگوید خداوندا اسمش را مریم میگذارم. میدانیم که جزو حقوق کودک بر ما نامگذاری است(به تعبیر روایات تسمیه گفته میشود). این چیزی که اسمش را نامگذاری قرار دادیم فقط یک کار ساده در حد اینکه یک نامی برای کودک انتخاب کنیم، نیست. میدانیم که اسم یک شاخصه فرهنگی است و در واقع بهواسطه یک اسم انتقال یک فرهنگ رخ میدهد اینکه من اسم فرزندم را چه چیز میگذارم تعیینکننده هدفی است که برای این بچهدارم لذا تسمیه فرهنگی است که خداوند در قرآن کریم پیش روی ما میگذارد.
شیطان؛ مهمترین دشمن در تربیت فرزندان
اکنون چون این مادر هدفش این است که فرزندی تربیت کند که بعدها بتواند مادر کسی باشد که او نذر کرده است؛ اسم این کودک را مریم میگذارد. مریم به معنای پاکدامن، عفیف و معادل نام فاطمه در زبان عربی است. وقتی میگوید اسم فرزندم را مریم میگذارم یعنی همینگونه او را تربیت میکنم او را پاکدامن و عفیف تربیت میکنم و برای همین میگوید «وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» برای اینکه به هدف خودم برای اینکه به آن فرزندی برسم که تمنای قلبی من هست؛ این کودک را درست تربیت میکنم و مهمترین دشمن او در تربیت فرزندش در قرآن شیطان نامگذاری میشود بهعنوان کسی یا کسانی یا عواملی یا هر چیزی که فتنهانگیز است و شیطنت میکند و بهواسطه شیطنت انسان را از مدار انسانیت خارج میکند. به گونهای صحنه را به هم میریزد که من نتوانم مبتنی بر کرامتهای انسانی رفتار کنم. من را عصبانی و غمگین میکند. حالات و صحنهها را طوری میکند که من متناسب با ظرفیتهای انسانی عمل نکنم؛ غیرانسانی عمل کنم این موجود شیطان میشود و میگوید امیدوارم دعای من درباره این کودک و فرزندانش و جایی از نسل او مستجاب شود.
این دعا نشان از شدت امیدواری این مادر و شدت حسن ظن او به خدا دارد. این مادر میگوید جایی در نسل او امیدوارم این دعا مستجاب شود به خاطر همین او و ذریهاش را از شر مجموعهای از عواملی که برای او خطر تولید میکند تا صفات انسانی در او بروز نکند در پناه تو قرار میدهم و همینها کافی است که ما به سبک تربیتی این مادر و آن چیزی که به دنبال آن بوده است تا به فرزند خود در درجه اول و به دخترش در درجه دوم بهعنوان مادر نسل آینده منتقل کند، وقوف پیدا کنیم.
ارمغان ما از این شخصیت در قابی که خداوند از این مادر یگانه پیش روی چشم ما میگذارد میراثی است که هر مادر موظف است به دخترش بهعنوان تربیتکننده نسل آینده و بهعنوان انسانساز منتقل کند. میدانیم که آن وظیفه خاصی که در نظام هستی به زن سپردهشده تربیت نسل آینده است و نسل آینده در معنای انسانهای آینده است و در نتیجه مادر همان کسی است که میتوان آن را دستگاه انسانسازی دانست و محصول این دستگاه انسانسازی نیمی دختران هستند که دوباره قرار است خود تبدیل به یک انسانساز دیگر شوند و برای اینکه بتوانند این وظیفه را خوب ایفا کرده و بروز و جلوه ویژهای پیدا کنند و بتوانند متناسب با نیازهای زمانشان رنگ و جلوهای به تربیت دهند؛ لذا لازم است که پاکدامن و ظرف وجودشان پاک و بلورین باشد، زیبا رشد پیدا کنند و دور از هرگونه آلودگی باشند.
اگر از این قاب نگاه کنیم خیلی از وظایف هست که از عهده زن برداشته شده یا خیلی از دستورالعملها معنای درست خود را پیدا میکند چون قرار است وجود من بهعنوان یک زن ظرفی شود که حامل رحمت الهی برای نسل بعد خود باشد. برهمین اساس پاک بودن و مطهر بودن دختران موضوعیت ویژه پیدا میکند. این امر یگانه میراثی میشود که باید مادر در تربیت دختر مدنظر داشته باشد. اینگونه ببیند که قرار است مادر نسل آینده باشد برای مادری چه چیزهایی احتیاج دارد نیازمند چه صفات و چه ویژگیهایی است که در او رشد کند و او را آراسته به این صفات کند.
نقش کفیل در تربیت دختر
قسمت مهم دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که چون تربیت یک کار تیمی(به تعبیر امروزی) است که آن را انجام میدهیم لذا نقشی با عنوان کفیل نمایان میشود که باز در قصه مادر حضرت مریم(س) مشاهده میکنیم که نهایت دقت در این زمینه رخ میدهد و خداوند در آیه ۳۷ سوره مبارکه «آلعمران» قرآن کریم میفرماید «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ؛ پس خدا او را به نیکویی پذیرفت و به تربیتی نیکو پرورش داد و زکریّا را برای کفالت و نگهبانی او برگماشت؛ هر وقت زکریا به صومعه عبادت مریم میآمد، نزد او رزق شگفتآوری مییافت، گفت که ای مریم، این روزی از کجا برای تو میرسد؟ پاسخ داد که این از جانب خداست، همانا خدا به هر کس خواهد روزی بیحساب دهد.»
«وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا» به این معنی که پای شخصیتی به اسم زکریا(ع) بهعنوان فردی که کفالت حضرت مریم(س) را بر عهده دارد، به قصه مادر حضرت مریم(س) باز میشود. حضرت زکریا(ع) پیامبر زمان خود است و جایگاه ویژه اجتماعی دارد. محل رفتوآمد و محل رجوع در رفع احتیاجات مردم زمان خود و به جهت جایگاه اجتماعی سطح ویژهای دارد و چنین فردی برای اینکه کفالت حضرت مریم(س) را بر عهده گیرد، انتخاب میشود. آیه ۳۷ سوره مبارکه «آلعمران» به یک اصل بسیار مهم در تربیت دخترها اشاره دارد که ما را به یاد قصه دختری و ارتباطی که حضرت شعیب(ع) با دخترانشان داشتند و جایگاه ویژهای که پدر در تربیت دختر دارد، میاندازد. پدر بهعنوان کفیل دختر باید فراهمکننده زمینه رشد استعدادهای فرزندش باشد تا دختر بتواند تبدیل به مادر موفقی برای نسل آینده شود.»