تأثیر نئولیبرالیسم بر تعلیم و تربیت روستایی

مبلغ/ نئولیبرالیسم، با آنکه در قالب نظریه اقتصادی ظهور کرده، اما بشدت فرهنگی است و از این رو، فضای تعلیم و تربیت را تحت تاثیر قرار داده، تا جایی که حتی در مناطق کم‌برخوردار و روستایی نیز اثرات خود را آشکار کرده است. خدیجه زارعی

به گزارش «مبلغ» به نقل از فارس، شرایط تعلیم و تربیت امروز ایران با توجه به فرآیند جهانی شدن در برخی اهداف و سیاست‌گذاری ­ها از نئولیبرالیسم تأثیر پذیرفته است. نئولیبرالیسم با آنکه در قالب نظریه اقتصادی ظهور و بروز کرد، اما بشدت فرهنگی است و همین خصلت فرهنگی بودن آن، فضای تعلیم و تربیت را در برخی اهداف و سیاست‌گذاری‌های اجتماعی تحت تاثیر قرار داده است. به گفته­ «ژیرو» برای نئولیبرالیسم خصوصی‌سازی خدمات عمومی، واگذارکردن وظایف دولتی به بخش خصوصی، آزادسازی تجارت کالا و سرمایه‌گذاری و بازاری کردن جامعه یک اصل مهم است(ژیرو/ پداگوژی انتقادی/ ص ۱۳۵). در واقع براساس این رویکرد فکری، آموزش عمومی و سیاست فرهنگی تمام ابعاد زندگی را براساس عقلانیت بازار طراحی می‌کند. در این فضای اجتماعی و تربیتی که منافع خصوصی بر همه چیز غالب است، رشد و رقابت فردی مهم‌تر از عدالت اجتماعی تلقی می‌گردد (محمدی و زیباکلام، نئولیبرالیسم و تجاری‌سازی تربیت؛ چالشی فراروی تربیت اخلاقی).

نئولیبرالیسم بسیار قدرتمند است؛ آن‌ هم نه ‌فقط به‌ خاطر ساختارهای اقتصادی خود بلکه به‌ خاطر قدرت ایدئولوژیک و آموزشی‌ای که در اختیار دارد. نئولیبرالیسم نه‌ تنها در جنگ‌های مختلف، قدرت و ثروتِ طبقۀ به‌شدت ثروتمند را تثبیت می‌کند بلکه تمام ابزارهای فرهنگی و مکان‌های آموزشی‌ای را که وظیفۀ تولید هویت، امیال و ارزش‌ها را برعهده دارند کنترل می‌کند؛ از این رو ارزش‌ها و امیالی که همگی از بازار تقلید می‌کنند را بشدت تقویت می‌نماید(ژیرو/ پداگوژی انتقادی/ ص ۱۳۶) بر این اساس به ساختن هویت، سوژه‌ها و سبک‌های زندگی نظام اجتماعی می‌پردازد(همان/ ص ۱۳۴).

فضای تعلیم و تربیت ایران نیز در دهه اخیر چنین رویکردی داشته است. طبق قانون اساسی کشور آموزش و پرورش باید رایگان باشد اما شاهد گستره­ روز‌افزونی از مدارس غیردولتی، مؤسسات کنکور، آموزشگاه­های خصوصی و مکان­های آموزشی دیگری که بر منطق بازار و سود طراحی می­ گردد، هستیم. این نحو سیاست‌گذاری که بر مدار قدرت و ثروت است، فضای جامعه را بشدت بازارمحور می­ کند.

این رویه حتی در مناطق کم‌برخوردار و روستایی نیز نفوذ و به طور ساختارشکنانه­ای در دهه­ های اخیر خودش را آشکار کرده است.

الف) افزایش آمار ترک تحصیل در مناطق عشایری و روستایی

۵۴ درصد دختران و ۴۸ درصد پسران مناطق روستایی و عشایری پس از پایان مقطع ابتدایی ترک تحصیل می­ کنند. به گفته­ سرپرست وزارت آموزش و پرورش حدود ۲۱۰ هزار دانش‌آموز دوره ابتدایی و حدود ۷۶۰ هزار دانش‌آموز دوره متوسطه سال ۹۹ ترک تحصیل کرده اند (yjc.news/00XNst)  که علت عمده آن، نبود امکانات آموزشی و عدم هزینه دولت­ها برای گسترش عدالت آموزشی است.

ب) بازدهی علمی ـ مهارتی در مدارس کم‌برخوردار پایین است

پ) به جای بهره­گیری از مربیان مجرب، خلاق و توانمند، از سربازمعلم ­ها و معلمان کم‌تجربه بهره می ­گیرند

سال جاری، ۲۰ هزار معلم خرید خدمات و ۷ هزار سربازمعلم به کار گرفته شدند تا ۲ سال در مناطق محروم و کم‌تر توسعه‌یافته تدریس کنند (iribnews.ir/00DfNn).

ت) چون مناطق کم‌برخوردار قدرت مالی پایین­تری دارند، از مؤسسات کنکور و آموزشگاه­ اعم از آموزش هنر، موسیقی، ریاضی و مدارس غیرانتفاعی خبری نیست

این خلأ بر این اساس استوار است که این مناطق قدرت مالی فراوانی جهت سودآوری موسسات و نهادهای دولتی ندارند.

ث) به علت عدم هزینه­ دولت برای گسترش مدارس روستایی، از سال ۹۳ شاهد رشد چشمگیر مدارس جهادی در مناطق کم‌برخوردار هستیم

در واقع دیگر دولت نگران حال عمومی آموزش و پرورش در مناطق کم‌برخوردار نیست چرا که گسترش عدالت در این مناطق هزینه ­بر است لذا منطق بازار دلالت می­ کند مدارس روستایی به لحاظ کیفی و کمی گسترش نیابند تا هزینه ­ای بر دولت ­ها تحمیل نشود.

سیاست‌گذاری مبتنی بر سود و هزینه پیامدهایی را بر فضای تعلیم و تربیت روستایی تحمیل کرده است.

۱ترک تحصیل به ظاهر خودخواسته

در واقع دانش‌آموزان مدرسه و دانشگاه را صرفا بستری برای کسب پول و موقعیت اجتماعی از طریق دانش محدود می­ دانند. در این حالت براساس منطق بازاری شدن دانش، علم و دانش ارزش حقیقی خود را از دست می ­دهد و به علت بی‌عدالتی آموزشی و نبود موسسات کنکور، امکان قبولی در رشته‌های پردرآمد را ندارند لذا از ادامه تحصیل و کسب علم اجتناب می‌کنند.

۲فقر علم و دانایی در مناطق کم‌برخوردار

یکی از مؤلفه ­های مهم و اساسی که می­ تواند به پیشرفت و توسعه پایدار مناطق روستایی کمک نماید، دانش و علوم کشاورزی، توسعه و برنامه‌ریزی روستایی، جامعه‌شناسی روستایی، فلسفه تعلیم و تربیت، محیط زیست، اقتصاد روستا و تجارت الکترونیک است اما اکثر این رشته­ ها فایده مادی و پولی چندانی ندارند لذا دانش‌آموزان در عین نیاز مناطق به این نوع رشته­ ها از ادامه تحصیل در این حوزه اجتناب می­ کنند؛ در صورتی که لازم است نظام تعلیم و تربیت تلاش نماید دانش را بعنوان یک ارزش که پاسخ‌گوی نیاز حقیقت‌جوی انسان است، به دانش‌آموزان معرفی نماید، تا دیگر شاهد این نوع فقر فکری و فرهنگی نباشیم.

۳عدم توانمندی نظام تعلیم و تربیت روستایی در ایجاد چشم‌انداز برای دانش‌آموزان روستایی

نظام تعلیم و تربیت در روستاها به علت نوع برنامه‌ریزی درسی و طراحی نوع مدارس، نمی­ تواند برای دانش‌آموزان چشم‌انداز خاصی را ترسیم نماید. به گفته «پیترز» یکی از وظایف تعلیم و تربیت ایجاد چشم‌انداز است که دانش‌آموز بتواند به دانش تعهد بدهد نه تخصص. اما این امر مهم در نظام آموزش روستایی جایگاهی ندارد.

۴کم اهمیتی به هنر و زیباشناسی

نظام تعلیم و تربیت کشور ما به هنر اعم از موسیقی، تصویرسازی، طراحی، خلاقیت هنری و مجسمه‌سازی اهمیت چندانی نمی ­دهد اما در مدارس روستایی این معضل بسیار عمیق­تر و پررنگ‌تر است. اکثر مدارس روستایی از مربیان اختصاصی جهت رشد و تعالی در حوزه ه­ای هنر خالی هستند، لذا سواد هنری در مدارس کم‌برخوردار بسیار ضعیف است چراکه این گونه هنرها سودآوری مادی چندانی برای جوامع ندارند. لذا در سیاست‌گذاری نظام آموزشی برای مناطق محروم به سواد هنری عملا رویکرد حذفی دارند.

۵بازتولید نظام کارگری در مناطق کم‌برخوردار به جای تربیت دانش‌آموزان متعهد به دانش و ارزش‌آفرینی اجتماعی

در مناطق حاشیه ­ای به علت توسعه نامتوازن جامعه، فقر و مشکلات مادی بیش‌تر است، لذا دانش‌آموزان جهت رفع این نیازهای فوری به شغل ­های زودبازده و کارگری و واسطه ­گری روی می‌آورند، هر چند این نوع کنش اجتماعی و اقتصادی برای رفع نیازهای اولیه در بازه زمانی کوتاه‌مدت خوب است، اما این دانش‌آموزان به علت نداشتن چشم ­انداز و دانش مبتنی بر نیازهای بومی در همین نوع شغل­های خدماتی کاذب باقی می ­مانند.

این دانش‌آموزان به علت نداشتن چشم­انداز و دانش مبتنی بر نیازهای بومی در همین نوع شغل­های خدماتی کاذب باقی می ­مانند.

در حالی که اگر تربیت اقتصادی و علمی مبتنی بر زیست‌بوم، ارائه دانش مبتنی بر ارزش‌آفرینی اجتماعی و اخلاق توحیدی انجام می­ گرفت، دانش‌آموزان این مناطق اکنون در وضعیت انسانی و اجتماعی بهتری بودند، و قطعا رهاورد اقتصادی و امنیت غذایی بهتری را برای کشور رقم می­ زدند.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.