بدبینی و نگاه از دور مانع وحدت حوزه و دانشگاه است
مبلغ/ مهدی ملایی آرانی، سرپرست گروه همکاری حوزه و دانشگاه، تأکید کرد: چالش مهم وحدت حوزه و دانشگاه این است که هر دو نهاد نگاه از دور به هم دارند، فضلای حوزه در جهان و افق فکری خودشان مینویسند و استادان دانشگاه هم همینطور و البته گاهی بدبینی هم وجود دارد.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، مهدی مولایی آرانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و سرپرست گروه همکاری حوزه و دانشگاه، در نشست علمی «بررسی مناسبات فرهنگی دو نهاد حوزه و دانشگاه، راهی به سوی تعامل»، که از سوی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و به صورت مجازی برگزار شد، گفت: فعالیت برای وحدت و تعامل حوزه و دانشگاه را باید در چند مقطع بررسی کنیم؛ در دهه اول بعد از انقلاب، فعالیت جامعه مدرسین و حوزه در بحث انقلاب فرهنگی را در سه محور میتوان خلاصه کرد؛ یکی حضور خود اعضای جامعه مدرسین در دانشگاهها، دوم گزینش و تربیت استادان که هیئتی از سوی جامعه مدرسین برای این کار تشکیل همچنین دورههای معارف قرآنی برگزار شد و حتی به سمت تأسیس مرکز تربیت مدرس برای تدریس معارف اسلامی در دانشگاه هم پیش رفتند. سومین محور هم که حوزه در تعامل با دانشگاه به سمت آن رفت، ایجاد دفتر همکاری حوزه و دانشگاه برای اصلاح و تدوین متون درسی بود.
وی افزود: روانشناسی، حقوق، اقتصاد، علوم تربیتی و … هم رشتههایی بود که محور تربیت مدرس قرار گرفتند همچنین ۱۷۰ سمینار برای نقد مبانی دروس برگزار و کمیته معارف اسلامی هم تشکیل شد. اینها نشان میدهد دغدغه اسلامی کردن دروس و دانشگاههها از ابتدای انقلاب مطرح بوده است، اما موفقیتآمیز بودن آن بحث دیگری است. ۱۲ بهمن ۶۱، جامعه مدرسین نامهای به عنوان گزارش عملکرد برای امام نوشتند که علاوه بر مسئولیتهای آنان در قبال دانشگاه، نظارت و اصلاح کتب درسی راهنمایی، دبیرستان و کتب تربیتی آموزش و پرورش و آموزشهای ضمن خدمت دبیران و آموزگاران هم اضافه شده بود.
دهه رسمی شدن فعالیت نهادهای وابسته به حوزه
ملایی آرانی بیان کرد: حوزه در دهه دوم انقلاب به سمت رسمیتبخشی و تکثر نهادهای رسمی خود پیش رفته است؛ دغدغه نهادهای حوزوی در دهه ۷۰، ثبت شدن در بدنه وزارت علوم بود و در حقیقت تلاش کردند اعتبار فرهنگی خود را از وزارت علوم بگیرند، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، مؤسسه امام خمینی، دانشگاه معارف اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال ۷۷ رسمی شدند و از وزارت علوم، مجوز گرفتند.
وی اضافه کرد: همچنین برخی نهادهای پژوهشی مانند مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما و مرکز پژوهشهای مجمع تشخیص مصلحت برای کمک به حل معضلات نظام شکل گرفت و حتی برای خبرگان رهبری هم چنین مجموعهای ایجاد شد؛ تشکیل شورای اسلامی شدن دانشگاهها در سال ۷۶ هم از دیگر اتفاقات در این راستا بود؛ یعنی به سمت بروکراتیک و نظاممند کردن روابط میان حوزه و دانشگاه پیش رفتهایم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: در دهه ۸۰ به بعد حوزه بیشتر تمایل یافت تا در درون خود به ست مباحث میانرشتهای پیش برود، مثلاً رشتههای سیاستگذاری فرهنگی و ارتباطات و … که ذاتاً حوزوی نیستند در دانشگاهها و مراکز حوزوی ایجاد شد و از سوی دیگر هم در نهاد دانشگاهی هم، حوزههای علمیه دانشجویی رشد کرد؛ بنیان این حوزهها از سال ۷۷ گذاشته شد و از اواخر دهه هشتاد رشد کردند و شورای تخصصی تحول و ارتقاء علوم انسانی هم تشکیل شد.
ملایی آرانی گفت: در دهه چهارم انقلاب هم برخلاف دهه هفتاد، ما با پدیده تکثر گروهها و عاملیتهای غیر رسمی روبرو هستیم؛ در این دهه جریانات و افرادی غیر از نهادهای رسمی مانند آقایان واعظی و پارسانیا و علیدوست اعتبار پیدا کردند و گفتمان افراد، گفتمان معتبر شدند. دوره گفتمان نخبگان علوم انسانی هم براین اساس شکل میگیرد و نه وابستگی نهادی.
وی اضافه کرد: حرکت دیگر در این دهه این بود که حوزه به این سمت پیش رفت تا فعالیتهایی مانند تشکیل مرکز سنجش دینداری را که حوزه تصور میکرد، ذاتاً وظیفه او بوده و به نهادهای دیگر منتقل شده پس بگیرد.
ملایی بیان کرد: حوزه علمیه در مجموع در دهه اول کار را از طریق تعامل با دانشگاه پیش برد و دنبال جداسازی نبود؛ در دهه دوم حوزه از این منظر دست میکشد و دنبال ایجاد مراکز دانشگاهی میرود که با واکنشهای منفی زیادی روبرو میشود. در دوره سوم رسمیتیابی دغدغه است و در دوره چهارم، فضلای حوزه و جریانات فکری حوزه با نخبگان و جریانات فکری دانشگاه گفتوگو و تعامل میکنند.
وی تاکید کرد: برخی معتقدند که راه وحدت این دو نهاد رها شده و تعامل حوزه و دانشگاه هم به جایی نرسیده است، ولی معتقدم برای وضع موجود خودمان باید راه میانه وحدت و تعامل را طی بکنیم و چالشها را برطرف کنیم.
چالشهای وحدت حوزه و دانشگاه
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به برخی چالشها، گفت: زیربناییترین چالش، نداشتن درد مشترک بین حوزه و دانشگاه است، دومین چالش، تفاوت در روشهای مختلف حوزه و دانشگاه برای حل مسائل است و هر کدام از این روشها به گونهای برخورد دارند که روش طرف مقابل را منکر میشوند و نکته دیگر تفاوت افق و نگاه بین این دو نهاد است؛ دانشگاه عملیاتیتر از حوزه به حل مسئله میپردازد، ولی حوزه افق بالاتری را مشاهده میکند و تا گفتوگو شکل نگیرد، این اختلافات راه به جایی نمیبرد.
وی افزود: چالش دیگر بین حوزه و دانشگاه، همکاری موزاییکی است؛، اینکه در کنار نهاد حوزه، نهاد رهبری و مؤسسات مختلف و بسیج و … تشکیل داده و گزارش میدهیم که هزاران دانشجو در حوزه تحصیل کردند و چندین استادان حوزه در دانشگاه حضور دارند مشکلی را حل نمیکند و دغدغهای را بر طرف نخواهد کرد. این روند در سه دهه اخیر وجود داشته و سبب غلبه فرم بر محتوا شده است.
تفاوت افق فکری حوزه و دانشگاه
ملایی آرانی بیان کرد: چالش دیگر این است که هر دو نهاد نگاه از دور به هم دارند، فضلای حوزه در جهان و افق فکری خودشان مینویسند و استادان دانشگاه هم همینطور و البته گاهی بدبینی هم وجود دارد، ضمن اینکه بدانیم وحدت بین این دو نهاد دشمنان بیرونی دارد و فضای رسانه و بیرونی خوشبینی و بدبینیهایی در این زمینه دارند و طوری نیست که همه عاشق وحدت حوزه و دانشگاه باشند.
ملایی بیان کرد: اولین اقدام کلیدی در این راه این است که از کلیگویی و کارهای صوری پرهیز و پروژه مشترک بین دو نهاد تعریف شود؛ مثلا برای حل مسئله آب اصفهان، هر دو نهاد حوزه و دانشگاه عمل کنند و ثمره وحدت این دو باید در میدان دیده شود. باید ظرفیت همدیگر را به رسمیت شناخته و گفتوگو محوری را محور همکاری خود قرار دهیم آن هم از موضع برابر؛ همچنین باید از فناوریهای نوین کمک بگیریم و متکی به الگوهای سنتی نباشیم.
این محقق در پاسخ به این پرسش که چرا دانشگاه دغدغه وحدت با حوزه را ندارد، اظهار کرد: در ساختار حوزه با تغییر افراد کسی حق تغییر سیاستهای کلان را ندارد، اما در دانشگاه با تغییر مدیریتهای کشور رویکرد کلان در تعامل با حوزه تغییر مییابد. البته دانشگاه هم دغدغه تعامل را داشته، ولی تفاوت در روش و نگاه وجود دارد.