چرا جنگ ۸ ساله، دفاع مقدس نامیده شد؟

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، اینکه جنگ تحمیلی، دفاع مقدس نامیده شد صرفا یک اقدام ایدئولوژیک و تبلیغاتی نبود بلکه حاصل رویکرد و نگاه کلان امام(ره) به جنگ و توجه به عناصر رهایی‌بخش و متعالی این نبرد نظامی برای ملت ایران بود که آن را نه فقط جنگ بین ایران و عراق، بلکه جنگ میان «اسلام و کفر» و «حق و باطل» می‌دید که هم فراتر از مرزهاست و هم وسعتی به قدمت تاریخ بشری دارد و به درازای تاریخ مبارزه اسلام عدالتخواه رهایی‌بخش با نابرابری و بی‌عدالتی زراندوزان و به گستره تقابل پابرهنگان و دردمندان با اشرافگرایان و بی‌دردان است.

چهل و یکسال از دفاع مقدس می‌گذرد و همچنان این رویداد و واقعه عظیم را می‌توان از زوایای مختلف نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، جامعه‌شناسی و …مورد بحث و بررسی قرار داد اما یکی از زوایای مهم و تا حدی مغفول‌مانده نقش رهبری و مدیریت امام(ره) در جنگ تحمیلی و به عبارتی نگاه کلان امام خمینی(ره) به پدیده‌ای همچون جنگ هشت ساله است؛ البته در این باره مطالب و نوشته‌های زیادی موجود است که بیشتر آنها صرفا بیانات امام خمینی(ره) را تکرار و از بررسی عالمانه این موضوع غفلت کرده‌اند.

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی سال گذشته به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس با اشاره به اهمیت بررسی نقش مدیریت امام خمینی(ره) در طی هشت سال جنگ تحمیلی فرمودند: «جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس ما آغاز شد؛ اینجا است که انسان نقش بسیار حسّاس و شگفت‌انگیز رهبری و فرماندهیِ امام بزرگوار را تشخیص می‌دهد. امام در یک چنین شرایطی توانست آغاز جنگ را و بعد تداوم این حرکت را در زیر چشم خود و اراده‌ خود به پیش ببرد و اداره کند. بعضی‌ها انکار می‌کنند، اظهار تعجّب می‌کنند که چطور ممکن است یک روحانی مسنّ پیرمردی در سنین هشتادوچندساله مثلاً بتواند نیروهای مسلّح را در جنگ اداره کند… کار بزرگ امام این بود که از اوّل حجم واقعی این کارزار را شناخت، از اوّل فهمید که معنای این جنگ چیست؛ خیلی از ماها نمی‌دانستیم، نمی‌فهمیدیم. خب دو کشور همسایه خیلی اوقات می‌شود درگیری با هم پیدا می‌کنند؛ خیلی اهمّیّتی ندارد. امام نه، امام از اوّل فهمید که این یک درگیریِ عادّی بین دو همسایه نیست، دشمن را شناخت و فهمید که دشمن اصلی در این جنگ کیست و تشخیص داد که صدّام یک ابزار است… ثانیاً یک تشخیص اساسی و حیاتی امام داد و آن این بود که این مسئله‌ مهم را فقط ملّت ایران می‌تواند حل کند. این مسئله، صرفاً مسئله‌ نیروهای مسلّح نیست. ولو نیروهای مسلّح بعد خب وضع بهتری پیدا کردند لکن این کار، کار ملّت ایران است، ملّت باید وسط بیاید؛ همچنان که ملّت ایران انقلاب را به پیروزی رساند، جنگ را هم ملّت ایران باید به پیروزی برساند. امام این را تشخیص داد و بر اساس آن عمل کرد و این حرکت عظیم مردمی را به وجود آورد. … بعد هم قاطعیّت بی‌نظیر، آن قاطعیّت فوق‌العاده؛ کارهای نشدنی را که به معنای واقعی کلمه نشدنی به نظر میرسید، امام به طور قاطع [مثلاً میفرمود] «حصر آبادان باید برداشته شود». خب آن وقتی که آبادان در حصر افتاد، بنده اتّفاقاً در اهواز بودم، اصلاً قابل تصوّر نبود چطور ممکن است حصر آبادان برداشته بشود [امّا] امام قاطع فرمودند. [یا میفرمود] «خرّمشهر باید آزاد بشود»، در قضیّه قبل «سوسنگرد باید آزاد شود»؛ یعنی چیزهای نشدنی را که به نظر افراد حاضر در آنجا می‌آمد، این را امام به صورت قاطع بیان کردند. رهبری امام و هدایت امام و فرماندهی امام، اینها بود؛ و متأسّفانه نقش امام در نوشته‌های مربوطه به جنگ، در بحثهای مربوط به جنگ، مورد غفلت واقع شده!»

باید گفت شناخت دقیق نگاه امام(ره) به مسئله جنگ تحمیلی است که موجب می‌شود فهم اینکه چرا این جنگ «دفاع مقدس» نامیده شده است، آسان شود و صرفا این کلیدواژه یک انتخاب و اسم‌گذاری ایدئولوژیک و تبلیغاتی تلقی نشود.

در واقع بر مبنای رهیافت انتقادی جنگ عراق علیه ایران صرفا یک جنگ عادی میان دو همسایه برای اشغال سرزمین و دستیابی به منابع و ثروتهای کشور دیگر نیست بلکه جنگی از سوی نظام معنایی مستقر و حافظ وضع موجود علیه یک نظام معنایی تازه متولد شده و ضعیف از نظر سخت افزاری است که به لحاظ گفتمانی نظام حاکم را به چالش کشیده است. در واقع جنگی است در جهت جلوگیری از تکثیر و پخش عناصر رهایی‌بخش این گفتمان در سرزمین‌های مستعد دریافت این پیام تا یا چنین گفتمانی را از ریشه نابود کند و یا با تضعیف و تخلیه انرژی رهایی‌بخش آن در جهت دفاع از خود محدود و منزوی شود. لذا جنگ عراق علیه ایران را می‌توان بازتاب خواست نظام هژمون دو قطبی برای از میان برداشتن منبع اصلی گفتمان نوپای انقلابی و ضد هر دو قطب مستقر در نظام بین‌الملل قلمداد کرد.

در این رابطه قبل از بررسی برخی بیانات امام(ره) لازم است به برخی تصمیمات اساسی و مهم امام(ره) در طول دفاع مقدس اشاره شود تا نگاه مدیریتی و بن‌بست‌شکن ایشان تبیین شود. دراین‌باره می‌توان حداقل به چهار تصمیم مهم امام(ره) در این دوران اشاره کرد:

فرمان شکست حصر آبادان

یکی از ۴ عملیات بزرگ و برجسته تاریخ دفاع مقدس که به عنوان یک نقطه عطف در انتقال راهبرد جنگ از آن یاد می‌شود عملیات شکست حصر آبادان است که بلافاصله پس از فرمان امام خمینی طرح‌‌ریزی شد. بنابر خاطرات فرماندهان جنگ وقتی امام خمینی در چهاردهم آبان ۱۳۵۹ فرمان تاریخی «حصر آبادان باید شکسته شود» را خطاب به نیروهای مسلح صادر کردند، طرح‌ریزی عملیاتی برای شکستن حصر آغاز شد.

امام در این فرمان تصریح کرده بودند: «من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود. و [هشدار] می‌دهم به پاسداران، قوای انتظامی و فرماندهان قوای انتظامی که باید این حصر شکسته بشود؛ مسامحه نشود در آن، حتماً باید شکسته بشود. فکر این نباشند که ما اگر اینها هم آمدند، بیرونشان می‌کنیم. اگر اینها آمدند، خسارات بر ما وارد می‌‏کنند. نگذارند اینها بیایند در آبادان وارد بشوند. از خرمشهر اینها را بیرون بکنند. حال تهاجمی بگیرند.» به دنبال فرمان امام خمینی، طرح‌های مشترک سپاه و ارتش برای شکستن حصر آبادان شکل گرفت. روز پنجم مهر ۱۳۶۰ رزمندگان اسلام عملیاتی را با رمز «نصر من الله و فتحٌ قریب» آغاز کردند که پس از دو روز با موفقیت به اجرا درآمد.

گره‌گشایی در عملیات فتح‌المبین

عملیات فتح‌المبین از دیگر عملیات‌هایی است که به گفته شهید صیاد شیرازی «بیانگر آن است که در این نبرد چقدر‏‎ ‏‎‏روحیه، تفکر و راهنمایی و هدایت امام خمینی نقش سرنوشت‌ساز و‏‎ ‏تعیین‌کننده‌ای در آن داشت». صیاد شیرازی با اشاره به این موضوع که «با تلاش حدوداً سه ماهه، برنامه این نبرد را طرح‌ریزی کرده و نیروهایمان‏‎ ‏را از ابعاد مختلف مجهز و آن‌ها را در‏‎ ‏چهار محور عین‌خوش، پل نادری دزفول، شوش و رقابیه متمرکز کرده‏‎ ‏بودیم» می‌گوید: «گرم این محاسبات بودیم که‏‎ ‏دشمن پیشدستی کرد و قبل از اینکه ما به او حمله کنیم زودتر به ما حمله کرد» بر اثر پیش‌روی دشمن «فشار‏‎ ‏آن قدر زیاد شد که در قرارگاه عملیاتی کربلا برادران ارتش و سپاه به این‏‎ ‏نتیجه رسیدند که ما در این شرایط سخت، در این تنگنایی که واقعاً نمی‌دانیم‏‎ ‏چه باید بکنیم؛ برویم از فرمانده معظم خودمان کسب تکلیف کنیم، که چکار‏‎ ‏باید کرد؟»

شهید صیاد به سفر دوساعته محسن رضایی به تهران برای کسب تکلیف از امام اشاره می‌کند و می‌گوید: محسن رضایی گفت: «امام خیلی با آرامش، تشریح وضعیت‏‎ ‏سخت ما را گوش کرده و تبسمی کردند و بعد از تبسم یک اطمینان قلبی‏‎ ‏دادند و فرمودند: «هیچ نگران نباشید و همچنان هم باید مصمم باشید که‏‎ ‏عملیاتتان را انجام بدهید». درخواست کردم استخاره بکنند. گفتند: «استخاره‏‎ ‏لازم نیست ولی اگر مایلید که از قرآن هم قوت قلب بگیرید به نیت طلب خیر،‏‎ ‏قرآن را باز کنید و خداوند قلبتان را قوی بکند و حتماً موفقید انشاءاللّه.»

به روایت شهید صیاد شیرازی، قرآن را که باز‏‎ ‏کردیم به لطف خداوند متعال سوره فتح آمد. به دنبال این قوت قلب، «بلافاصله، همان‏‎ ‏شب اول عملیات رزمندگان ما موفق شدند از ارتفاعات شاوریه، به ستون بیایند‏‎ ‏و جاده پل نادری به طرف دهلران را قطع کنند و تپه‌های علی‌گره‌زد را بگیرند.‏‎ ‏از آن طرف هم در فاصله حدود شصت کیلومتری، در محور دیگر رزمندگان‏‎ ‏آمده و از ارتفاعات عبور کردند و هر چند در طرفین آن‌ها دشمن حضور‏‎ ‏داشت، توانستند پادگان و تنگۀ عین خوش را بگیرند و در آنجا مستقر شوند و‏‎ ‏مراحل بعدی عملیات هم بسیار شکوهمند برگزار شد.

تصرف فاو

عملیات والفجر ۸ از دیگر عملیات‌های سرنوشت‌سازی بود که با درایت امام خمینی به تصرف فاو انجامید. سردار رحیم صفوی با اشاره به مسائل و مشکلات پیش‌رو در عملیات والفجر ۸ می‌گوید: «با توجه به سوابقی که در عدم موفقیت رزمندگان در‏‎‎‏عبور از رودخانه‌های دجله و فرات در عملیات بدر و خیبر داشتیم و با توجه‏‎‎‏به سرکشی رودخانه اروند، نگران بودیم که مثلاً اگر ما چند هزار نفر نیرو را از‏‎‎‏این رودخانه عبور بدهیم، چه خواهد شد؟ از طرفی برای تثبیت مواضع‏‎‎‏تصرف‌شده هم در مقابل خود، دشمن و در پشت سر، رودخانه را داشتیم». رحیم صفوی با اشاره به این موضوع که ‏«‎‏مجموعه این عوامل باعث نگرانی ما شده بود» می‌افزاید: «روز دوم بهمن ماه ۶۴ یعنی چند روز قبل از عملیات والفجر ۸ به اتفاق‏‎‎‏ تنی چند از فرماندهان، از جمله سردار رضایی و سردار شمخانی خدمت‏‎‎‏حضرت امام رسیدیم». آن بزرگوار «با آن حال و سن زیاد حدود نیم ساعت از ‏‎‎‏روی نقشه به دقت توضیحات ما درباره عملیات را ملاحظه فرمودند و نگرانی‏‎‎‏ما را هم متوجه شدند. سپس فرمودند که: شما به خداوند اعتماد داشته باشید،‏‎‎‏اصلاً فرمانده کل قوا خداست. همان خدایی که به شما ماموریت داده که نماز‏‎‎‏بخوانید، همان خدا به شما امر کرده که دفاع بکنید. بروید و مطمئن باشید که‏‎‎‏ پیروزید».

به گفته سردار رحیم صفوی رزمندگان اسلام با تکیه بر دلگرمی امام خمینی و این که ایشان فرموده بودند شما پیروزید و «بر خداوند توکل کنید» عملیات را شروع کردند و «هنوز یک ساعت از شروع عملیات‏‎‎‏نگذشته بود که خط اول دشمن در کناره اروند به وسیله لشکر ۲۵ کربلا‏‎‎‏ شکسته شد و به دنبال آن شهر فاو به تصرف سپاه اسلام درآمد».

بسیج عمومی مردم در عملیات مرصاد

فرمان جهاد و بسیج عمومی مردم از دیگر استراتژی‌های امام خمینی برای رهایی از تنگناهای جنگ در طول جنگ تحمیلی به حساب می‌آید. وقتی در اوایل مرداد ۱۳۶۷ و در روزهای پذیرش قطعنامه ۵۹۸، سازمان منافقین با اتکا به ارتش آزادی‌بخش و کمک‌های صدام، و با این امید که «مردم از نظام خسته شده‌اند» عملیات موسوم به فروغ جاویدان را پی‌ریزی کرد، فرمان امام خمینی و سیل گسترده مردمی برای دفاع از کشور، کل معادلات آنان را برهم زد.

سردار سرتیپ «اسدالله ناصح» و از فرماندهان عملیات مرصاد با اشاره به حکم امام خمینی برای تقویت جبهه‌ می‌گوید: «در جریان عملیات مرصاد به دنبال فراخوان حضرت امام آنقدر نیروی مردمی به جبهه‌ها آمد که فرماندهان سپاه امکان تجهیز و سازماندهی همه آن‌ها را نداشتند. مردم از تمامی اقشار، دانشجو، کارگر، معلم و… حتی کسانی که اصلا به جبهه نیامده بودند در این عملیات اسلحه به دست گرفتند و علیه منافقین وارد عمل شدند». (سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی)

همین نمونه رویکردهای مدیریتی و طمأنینه و آرامش حاکم بر امام خمینی(ره) نشانه آن است که ایشان به مسئله دفاع مقدس از یک زاویه فراتر و متعالی‌تر از نگاه‌های معمول و صرفا تاکتیکی به جنگ می‌نگریستند و به همین جهت است که امام(ره) جنگ را با وجود همه خسارت‌ها، شهادت‌ها و خرابی‌ها دارای برکات و ثمراتی برای انقلاب اسلامی، ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی می‌دانستند که می تواند کشور را تا سال‌های آتی در مقابل انواع توطئه‌ها و فشارهای دشمنان بیمه کرده و پایه‌های نظام را تقویت کند که از نگاه نگارنده می‌توان اینطور بیان کرد که امام خمینی(ره) جنگ را دارای مؤلفه رهایی‌بخش برای ملت ایران می‌دانستند که شاید سایرین از فهم و درک چنین مؤلفه‌ای ناتوان بودند.

چرا جنگ ۸ ساله، دفاع مقدس نامیده شد

برای فهم بهتر ماهیت رهایی‌بخش دفاع مقدس قطعا رجوع به بیانات امام خمینی(ره) راهگشا خواهد بود. در واقع امام خمینی(ره) در چارچوب تفکر دینی و بهره گیری از آموزه‌ها و ادبیات قرآنی در قالب واژه‌هایی چون جهاد، دفاع، شهادت و ظلم‌ستیزی ماهیت جنگ را در قالب دو گانه «اسلام و کفر» و «حق و باطل» توضیح می دهند. این دوگانگی علاوه بر اینکه به یک مبارزه، تقابل و مقاومت دائمی برای رهایی همیشگی اسلام و حق از زیر بار ظلم کفر و باطل اشاره دارد در قالب رویکرد انتقادی نیز قابل توضیح است. یعنی علاوه بر اینکه به صراحت ایدئولوژیک و هنجاری بودن خود را اعلام می کند به صراحت نظام حاکم موجود را باطل و ظالمانه دانسته و بر رهایی از آن تأکید می‌کند. لذا بر همین مبناست که برخی تعابیر امام(ره) مانند یک لحظه نادم و پشیمان نبودن از عملکرد خود در طول جنگ، جنگیدن برای تکلیف و … قابل فهم و درک می‌شود.

امام خمینی(ره) همچنین هنگامی که ایران تحت فشار شدید از سوی عراق بود ماهیت عقیدتی و رهایی‌بخش جنگ را تبیین می‌کند و می‌گویند: «جنگ ما جنگ با ابرقدرتهای شرق و غرب نیست. جنگ ما جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور، جنگ ما جنگ اسلام است علیه تمام نابرابری‌های دنیای سرمایه‌داری و کمونیزم. جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانی‌های مرفهین و حاکمین بی‌درد کشورهای اسلامی است. این جنگ سلاح نمی‌شناسد. این جنگ محصور در مرز و بوم نیست، این جنگ خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر نمی‌داند. این جنگ، جنگ اعتقاد است…». (صحیفه امام(ره)، ج ۸ :ص ۲۲۲)

به عبارتی از نگاه امام خمینی(ره) گستره جنگ و ماهیت آن فراتر از مرزها و نه تنها با دو قطب قدرت فعلی تعریف می‌شود بلکه طول و عرضی به قدمت تاریخ بشری و به وسعت جهان را دربرمی‌گیرد؛ یعنی جنگی به درازای تاریخ مبارزه اسلام عدالتخواه رهایی‌بخش با نابرابری و بی عدالتی زراندوزان، به گستره تقابل پابرهنگان و دردمندان با اشرافگرایان و بی‌دردان. از این نگاه جنگ سراسر آزادی، رهایی و رستگاری است زیرا نه محصور در زمان است و نه محدود به مرز و خاک، بلکه محصور در مکتب و اعتقاد است. مکتب و اعتقادی که در حصارها، مرزها و بن‌بست‌های یک نظام ظالمانه محدود نمی‌شود و پیام‌آور رهایی و آزادی و شکستن ساختارهای قدرت ناعادلانه جهانی دست‌ساز ابرقدرت‌ها و مستکبران است.

در حقیقت در این نگاه متعالی جنگ تحمیلی، جنگ دو اعتقاد، دو مکتب و دو نگاه به جهان و انسان است که از خلقت حضرت آدم(ع) آغاز شده و امروز در شکل و نماد ایران و عراق و ابرقدرتهای پشتیبانش تصویرگر نزاع اسلام و کفر، حق و باطل، رهایی و بندگی و دو گانه‌هایی از این نوع و در ادامه همین مسیر تاریخی شده است و با همین نگاه و باوری است که می‌فرمایند:

ـ ما انقلابمان رادر جنگ به جهان صادر نموده ایم.

ـ هر روز ما درجنگ برکتى داشته‌ایم که در همه صحنه‌ها از آن بهره جسته‌ایم.

ـ ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم.

ـ ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم باید روى پاى خودمان بایستیم.

ـ ما در جنگ ریشه‌هاى انقلاب پربار اسلامى‌مان را محکم کردیم.

ـ جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام‌شدنى نیست.

بنابراین آنچه جنگ هشت ساله را به «دفاع مقدس» تبدیل کرد وجود چنین نگاه و باور متعالی، خدامحور  و انسان‌سازی بود که نقطه آغاز آن در فکر و اندیشه و رفتار امام(ره) بود و در ادامه به مجموعه فرماندهان و سربازان تسری پیدا کرد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.