صندلی خالی زنان در جایگاه های دینی / زهرا ابراهیمی
مبلغ / چرا با وجود این همه حوزههای علمیه خواهران شاهد حضور زنان در جامعه دینی نیستیم؟ چرا با وجود تشکلات دارالقرآن در جای جای کشور یک قاری زن نمیشناسیم؟ چرا با وجود زنان تحصیلکرده مذهبی در هیئات و حسینیهها و حتی در مجالس ختم شاهد سخنرانی آنها نیستیم؟ این در حالی است که در جهان تسنن، زنانی با دانش دینی حتی در برنامه TED سخنرانی میکنند، امامت جماعت نمازهای یومیه را بر عهده دارند و صوت تلاوت قاریان زن را می توان با جستجوی مختصری پیدا کرد.

به گزارش«مبلغ»- زهرا ابراهیمی خبرنگار و پژوهشگر در حوزه فرهنگ، چندی پیش مقاله ای را در روزنامه اعتماد منتشر نمود که در آن راهکارهای خوبی برای حضور بیشتر زنان در جایگاه های دینی ارائه داده است. مبلغ این یادداشت را با وجود اینکه چند روزی از انتشار آن گذشته است به دلیل اهمیت آن بازنشر می نماید:
🔺اگر گوش شنوایی باشد و چشمی برای دیدن باید گفت زنان و دخترانی از قشر مذهبیِ طبقه متوسط و تحصیلکرده که بعضاً نخبگان جامعه را نیز در بین خود دارند (نخبگان زن که به همان دلایلی که منجر به تبعیضات خواسته و ناخواسته جنسیتی میشود، کمتر بروز و ظهور در جامعه داشتند) مدتهاست که در حال بازتعریف هویت دینی خود در نسبت با دین هستند. فرایندی که هر چند در گذشته کُند و محدود بوده، این روزها همگام با سرعت تحولات جامعه ایرانی سرعت گرفته است.

زنان و دختران قشر مذهبی طبقهِ متوسط که همجنسهای دگراندیش خود را در تقابل با خود نمیدانند و حتی دوستی و خویشاوندی با آنها دارند، برای تغییر نگاه عمومی در جامعه فشارهای اجتماعی زیادی را متحمل شدند. زنان و دخترانی که دین را بخشی از هویت خود میدانند و علاقه دارند که با فرهنگ دینی زندگی کنند، اما با در پرده بودن و بهرمندی کمتر از سپهر عمومی به ویژه در جامعه دینی مخالفاند. هرچند آنها سالهاست که در بسیاری از محیطها، حتی محیطهای دانشگاهی، معذب و تحقیر شدند یا احساسات منفی دیگران به خود را بابت پوشش، مستقیم یا غیر مستقیم دریافت کردند، اما شدت این رفتارها را از شهریور ۱۴۰۱ شدیدتر احساس کردند. همین اتفاقات باعث شده جوانان در خانوادههای مذهبی، برای حفظ هویت دینی خود، آن را به جایی خارج از مرزهای ایران پیوند بزنند و به ساخت قدرت در جامعه دینی اعتراض کنند. برای نمونه، پیجهای فروش لباسهای حجاب گریزی به پوشش زنان مسلمان در جای جای دنیا دارند، زنانی که حتی با پوشیه در امریکا و اروپا زندگی می کنند. برخی از زنان و دختران مذهبی اساساً حجاب را بخش کم اهمیت دین دانستهاند و به زنان و دختران مسلمانی در جهان اسلام نگاه می کنند که با فرهنگ دینی زندگی میکنند ولی حجاب ندارند. مادران جوان ایرانی نیز که نگران تربیت دینی دختران خود هستند که در سالهای آینده باید چه چیزی از دین را به آنها نشان دهند در جستجوی زنان مسلمان برجسته در جهان اسلام رفتند تا به عنوان بدیل زن مسلمان به دختران خود نشان دهند. نتیجه این جستجوها رسیدن به اشخاصی چون «امینه ودود» یا سایر فمنیستهای اسلامی است که در میان آنها زنان شیعه کمرنگترین اند.

محسن حسام مظاهری در این روزهای ماه مبارک رمضان، به موضوع قاریان زن پرداخته است و به درستی عدم حضور قاریان زن در سپهر عمومی و عمدتاً رسانه را بیشتر به علل غیر فقهی ربط داده است. همین دلایل غیر فقهی مانند «محذوریتهای شخصی خود زنان و سنت پوشیدگی و در حجاب و پرده بودن که در قشر مذهبی و در مورد مناسک مذهبی ضریب بیشتری میگیرد» باعث شده سهمی از جایگاههایی مانند مجتهد، روحانی، امام جماعت، سخنران مذهبی و قاری قرآن به زنان نرسد. این در حالی است که در جهان اسلام یا بهتر بگویم جهان تسنن زنانی با دانش دینی حتی در برنامه TED سخنرانی میکنند، امام جماعت نمازهای یومیه را بر عهده دارند و صوت تلاوت قاریان زن را می توان با جستجوی مختصری پیدا کرد.
سهم زن ایرانی کجاست؟ چرا با وجود این همه حوزههای علمیه خواهران شاهد حضور زنان در جامعه دینی نیستیم؟ چرا با وجود تشکلات دارالقرآن در جای جای کشور یک قاری زن نمیشناسیم؟ چرا با وجود زنان تحصیلکرده مذهبی در هیئات و حسینیهها و حتی در مجالس ختم شاهد سخنرانی آنها نیستیم؟ اکنون قشر زنان و دختران مذهبیِ طبقهِ متوسط خواستار تغییر عینی و ملموس ساختار مردانه جامعه مذهبی ایرانی است که هرچقدر این تغییر آهستهتر انجام شود، احتمالاً، جذابیت الگوهای غیر ایرانی به کمرنگ شدن هویتی فرهنگ اسلامی_ایرانی منجر خواهد شد.

جوامع اسلامی و کشورهای مسلمان دو راهی را رفتند که ما، جامعه دینی ایرانی هنوز طی نکردیم. راه اول، یک راهکار اجتماعی است. برای زنان و دختران مسلمان برای حضور در جایگاه های دینی فرصت ایجاد کنیم. برای مثال به گفته محسن حسام مظاهری میتوان به مسابقات تلاوت قرآن مالزی اشاره کرد که رشته مستقلی برای تلاوت زنان داشته است. اما اتفاق مهمتر در مساجد ممکن الحصول است.
مسجد به عنوان عینیترین ساخت دینی محیطی کاملا مردانه است که زنان طفیلی این ساخت محسوب میشوند و حتی در میان هیئت امنای مساجد نه تنها حضور ندارند که حتی مطالبه حضور نیز در نظر «مسجدیان» کمی نابهنجار به نظر میآید. اعطای سهمی از مساجد ِکشور به زنان یا اجازه تاسیس مسجد زنانه میتواند فضایی را برای زنان روحانی ایجاد کند که امام جماعت نماز برای زنان نمازگزار باشند، سخنران زن محیطی برای ایراد سخن پیدا میکنند، قاریان زن میتوانند – فارغ از فتاوی متفاوت در مورد صدای تلاوت زنان- قرآن بخوانند، و از همه مهمتر زنان و دختران مذهبی محیطی برای گفتگو و دریافت معنویت همچون ریسمانی برای پیوند خود با دین پیدا میکنند.
منبع: روزنامه اعتماد ۲۷ فروردین ۱۴۰۲