استدلال علی(ع) در برابر شبهه مشروعیت مردمی حکومت خود/ سید ابوالفضل موسویان

به گزارش«مبلغ»- دکتر سیدابوالفضل موسویان (متولد ۱۳۳۴، مشهد) استادیار دپارتمان الهیات دانشگاه مفید است. ایشان کارشناسی ارشد «فقه و مبانی حقوق اسلامی» (۱۳۷۹) و دکتری «فقه و مبانی حقوق اسلامی» را در حوزه علمیه قم (۱۳۸۴) گذراندهاند. ایشان همچنین دروس حوزوی را از همان دروان نوجوانی آغاز و سالها در دروس خارج فقه و اصول، اخلاق و فلسفه شرکت نمودهاند.انتخاب کتاب «دین و آزادی» بهعنوان کتاب شایسته تقدیر سال از سوی وزارت ارشاد در سال ۱۳۹۰ از جمله افتخارات ایشان است. سید ابوالفضل موسویان در شبهای قدر رمضان در سخنرانی هایی به موضوع اخلاق سیاسی امام علی پرداخته است. ایشان در بخشی از سخنان خود به موضوع اشکال معاویه به مشروعیت مردمی حکومت امام علی پرداخته است که پاسخ امام را در صحبتهای دکتر موسویان می خوانید:
نخستین اشکالی که معاویه به خلافت حضرت علی(علیه السلام) گرفت، این بود که گفت: خلافت و حکومت شما به خواست همه مردم نیست. چون نهایتاً مردم مدینه شما را انتخاب کردهاند؛ اما مردم شام دخالتی در این انتخاب نداشتهاند. پس این گزینش، فقط به درد مردم مدینه میخورد نه مردم شام. نامههای مکرری بین امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و معاویه، ردّوبدل شده است. جالب است با اینکه معاویه در حدّ یک فرماندار بود، اما حضرت امیر(علیهالسلام) سخنان و نامههای او را بیپاسخ نمیگذاشتند. تنها در «نهج البلاغه»، ۱۶ نامه از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به معاویه، ذکر شده است و البته سید رضی، تمامی نامهها را گرد نیاورده است. از آنجا که مبنای سید رضی این بوده که فقط کلمات فصیح و بلیغ امام(علیهالسلام) را جمعآوری کند، ممکن است در میان نامهها چند مورد را گزینش کرده باشد. لذا احتمالاً نامههای بیشتری وجود داشته که تعدادی از آنها در نهج البلاغه ذکر نشده است.
در یکی از خطبهها امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به اشکال معاویه، پاسخ میدهند. حضرت به جان خویش سوگند یاد میکنند و میفرمایند: «وَ لَعَمْرِی لَئِنْ کَانَتِ الْإِمَامَهُ لَا تَنْعَقِدُ حَتَّى یَحْضُرَهَا عَامَّهُ النَّاسِ فَمَا إِلَى ذَلِکَ سَبِیلٌ» یعنی اگر بنا بر این بود که حکومت، امامت و رهبری جامعه به دست هر کسی که باشد، همه مردم باید موافقت بکنند تا آن را بپذیرند، هیچ راهی برای انجام این کار وجود نداشت. حضرت(علیهالسلام) نمیفرمایند که شرکت همه مردم در انتخاب حاکم، درست نیست؛ بلکه میفرمایند راهی به آن نمییابیم. مگر وقتی خلفای پیشین را انتخاب میکردند، از تمام شهرها، قصبات و نقاط مختلف جهان اسلام، رأی بر موافقت و عدم موافقت میگرفتند؟ چنین رویهای در گذشته، وجود نداشت. زیرا همانند امروزه، امکانات فراهم نبود تا در طول یک روز، رأیگیری انجام بگیرد و تمام نقاط کشور در این امر، تفاوتی نداشته باشد.
امروزه اگر سیستم، دیجیتالی باشد، در لحظه میتوان تشخیص داد که چند درصد مردم، در انتخابات شرکت کردهاند و هر یک از نامزدها چند درصد آراء را به دست آورده است. اما در گذشته، تا خبر میدادند که مثلاً حاکم از دنیا رفته و این خبر به آخرین نقطه میرسد، شاید ماهها به طول میانجامید و آنگاه اگر قصد داشتند از مردم نظرخواهی کنند تا حاکم جدید را برگزینند، زمان بسیاری صرف میشد. لذا این امور در آن زمان، مرسوم نبود. از این رو، همان طور که امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در جای دیگر فرمودند، رویه مرسوم، رویهای مورد قبول جامعه آن روز بود که «إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ؛ یعنی شورا و نظر نهایی در آن مقطع، به عهده انصار و مهاجران است. زیرا آنها سابقه بیشتری در اسلام داشتند؛ در کنار پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و مرکز جهان اسلام بودند؛ و با شخصیتهای ممتاز اسلامی آشنایی داشتند؛ لذا طبعاً این دو گروه میتوانستند بگویند که چه کسی انتخاب شود و چه کسی گزینش گردد.
پس مسلماً وقتی کسی میخواست حاکم بشود، لازم نبود کسی را که فرسنگها از مرکز حاکمیت دور بود و آشنایی کمتری با پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و اسلام داشت، به حکومت برسانند. از این رو، معنای جمله امیرالمؤمنین(علیهالسلام) این است که: ما البته اگر راهی به این میداشتیم، مخالف نبودیم که مردم دورترین نقاط هم در قضیه، نظر بدهند «فَمَا إِلَى ذَلِکَ سَبِیلٌ»؛ اما راهی نداریم که همه را در جریان، قرار بدهیم و از آنان نظر بخواهیم. البته حضرت پاسخهای دیگری هم به معاویه داده است که در مقاطع بعدی، به برخی از آنها اشاره میشود.
منبع: دین آنلاین