حجت‌الاسلام سروش محلاتی بیان کرد:

ولایت به معنای امامت یا حکومت؛ شرط قبول اعمال کدام است؟

مبلغ/ استاد درس خارج حوزه قم ضمن اشاره به دیدگاه امام خمینی(ره) درباره اینکه ولایت، شرط قبول اعمال است تصریح کرد: از نکات قابل توجه در بحث‌های امام این است که ایشان معتقد است ولایتی که شرط قبول اعمال است ولایت به معنای امامت است، نه ولایت به معنای حکومت

به گزارش مبلغ– در ادامه سلسله جلسات شرح دعای سحر توسط حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی، استاد درس خارج حوزه قم، شب گذشته ۱۵ فروردین هفتمین جلسه در فضای مجازی برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه می‌خوانید.

محور این فراز از دعا کمال الهی است، کمال در اسما و صفات، کمال در مظاهر و تجلیات و کمال در تشریع. قاعدتا بحث در این دعا در کمال مرتبه اول و دوم است ولی با توجه به اینکه برخی بزرگان در شرح خود بر این دعای شریف متعرض مرحله کمال در تشریع هم شدند لذا مناسب است در این رابطه هم توقفی داشته باشیم. آیه شریفه قرآن می‌فرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي». در این آیه سخن از کمال دین الهی است. برحسب اعتقادی که در شیعه وجود دارد مقصود از کمال در این آیه موضوع ولایت است؛ ولایت امیرالمومنین(ع). به این تناسب که ولایت کامل‌کننده دین است بحثی مطرح می‌شود که نقش ولایت در کمال دین چیست. در جلسه گذشته به دو تفسیر در این زمینه اشاره کردم و در این جلسه تفسیر دوم را که از امام خمینی(ره) است دنبال می‌کنیم. ایشان ابتدا کمال را تفسیر کردند. کمال هر چیزی به وسیله آن چیزی است که نقصان او را برطرف می‌کند لذا حکما صورت را کمال برای هیولا می‌دانند، فصل را کمال برای جنس می‌دانند. ایشان از همین‌جا وارد می‌شوند که ولایت امیرالمومنین(ع) هم کمال برای دین است ولی چه ارتباطی بین ولایت امیرالمومنین(ع) که کامل‌کننده دین است با بقیه آنچه در دین مطرح شده است مانند عبادات و پیش از آن اخلاقیات و پیش از آن عقاید وجود دارد؟

باطن دین را ولایت تشکیل می‌دهد

این نظر، نظری است که حضرت امام مطرح می‌کنند و مطلب بسیار اساسی و تامل‌برانگیز است. تعبیر ایشان این است که همه دین از عبادات، از اخلاقیات، از اعتقادات باید به منزله ماده و هیولا تفسیر کرد و ولایت را به منزله صورت آن تلقی کرد. به تعبیر دیگر آنچه در دین هست به منزله ظاهر است و باطن دین را ولایت تشکیل می‌دهد. به تعبیر دیگر باید بگوییم فعلیت و کمال دین با ولایت تحقق پیدا می‌کند و اگر این فعلیت و کمال نباشد چیزی از حقیقت دین وجود ندارد. از این رو است که در روایات ما وارد شده است اگر کسی بدون معرفت امام از دنیا برود مرگ او مرگ جاهلی است یعنی مرگ کفر و نفاق و گمراهی است. پس موضوع ولایت، موضوعی در کنار بقیه امور دینی نیست بلکه این ولایت است که به همه آنچه در دین آمده است ارزش می‌دهد و بدون آن همه دین هیچ هستند.

درباره رابطه بین ولایت و بقیه آنچه در دین هست سه نظر بین متفکرین اسلامی مطرح است که یکی از این سه نظر، نظری است که امام خمینی انتخاب کردند. نظر اول این است که بدون ولایت تمام کارهای خیر و عباداتی که شخص انجام می‌دهد باطل است. نظر دوم این است که عباداتی که شخص بدون ولایت امیرالمومنین(ع) انجام می‌دهد باطل و فاسد نیست، صحیح است، او تکلیف را انجام داده است ولی اجر و پاداش اخروی ندارد و مورد قبول الهی قرار نمی‌گیرد. نظر سوم این است که عملی که بدون ولایت انجام بگیرد هم صحیح است، هم قبول است و اجر و پاداش اخروی دارد ولی امتیازش در درگاه الهی کمتر است.

غالب فقهای ما بر نظر اول هستند و تعبیر می‌کنند عبادات مخالفین باطل است. امام خمینی نظر دوم را انتخاب کردند که اعمال مخالفین صحیح است ولی قبول نیست. ایشان این بحث را در کتاب شرح اربعین به طور مفصل مطرح کردند و ادله آنها را هم آوردند. در آنجا اجمالا گفتند ولایت و معرفت شرط قبول اعمال است. این از اموری است که از مسلمات بلکه از ضروریات مذهب مقدس شیعه است. امام تصریح می‌کنند که منظور از این ولایت، ولایت اهل بیت(ع) است نه ولایت در مراتب پایین‌تر. نظر امام صراحتا در برابر دیدگاه اول است که در بین علمای ما طرفداران زیادی دارد و بلکه می‌توان گفت اکثریت بر همان نظر اول هستند که امام نپذیرفتند.

سه معنای ولایت اهل بیت(ع)

تا اینجا خواستم نظر امام را که در شرح دعای سحر مطرح کردند نقل کنم و اشاره‌ای به برخی نظرات دیگر داشته باشم ولی در اینجا یک نکته مهم وجود دارد و آن نکته این است آن ولایتی که شرط قبول اعمال است کدام ولایت است؟ ولایت سه معنا دارد؛ معنای اول ولایت، به معنای محبت نسبت به ائمه است که در قرآن کریم هم آمده است. معنای دوم ولایت این است که معتقد باشیم امام حجت خداست و حقیقت دین در اختیار او است و ما باید از او اطاعت کنیم و دین خود را از او بیاموزیم. از این معنای دوم تعبیر به امامت می‌شود. معنای سوم ولایت، ولایت به معنای حکومت است یعنی جانشینی سیاسی پیامبر اکرم(ص). طبق این دیدگاه باید معتقد شویم که علی(ع) صاحب مقام ولایت است یعنی حق اداره جامعه را دارد و خداوند او را به این منصب تعیین کرده است. سوال این است آن ولایتی که تمام دین است، آن ولایتی که به مثابه صورت در برابر ماده است، آن ولایتی که فعلیت دین را تشکیل می‌دهد و بدون آن هیچ چیز حتی توحید و نبوت هم فایده ندارد کدام ولایت است؟

ولایت به معنای اول میان مسلمانان مورد توافق و تسالم است مگر گروه خاصی که عداوت نسبت به اهل بیت(ع) دارند و گروهی اقلیت هستند و الا اهل سنت هم اصل محبت نسبت به اهل بیت(ع) را انکار نمی‌کنند. بحث میان معنای دوم و سوم است؛ از نکات قابل توجه در بحث‌های امام این است که ایشان معتقد است ولایتی که شرط قبول اعمال است ولایت به معنای امامت است نه ولایت به معنای حکومت. بهمنبع: ایکنا تعبیر دیگر ولایتی که از اصول مذهب است ولایت به معنای دوم است یعنی ما باید دین را از امام یاد بگیریم. مشروط بودن قبولی اعمال مربوط به معنای سوم نیست. این مطلب ممکن است برای برخی افراد ثقیل باشد.

اگر ما این مطلب را از امام بپذیریم آن وقت این دیدگاه باب جدیدی را در مسائل مذهب باز می‌کند. اگر کسانی درباره منصب حکومتی علی(ع) از ناحیه خداوند بحث و تامل داشته باشند ممکن است امامت را بپذیرند و داخل در مذهب شیعیان باشند چون آنچه از اصول مذهب است ولایت به معنای دوم است. پس هر کس انکار حکومت برای امیرالمومنین(ع) کرد نمی‌شود گفت تمام اعمالش باطل است یا صحیح است ولی قبول نیست.

منبع: ایکنا

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.