آیت الله محقق داماد در جلسه تفسیر قرآن:
قرآن گفتگو با پروردگار را به رسمیت شناخته است

به گزارش مبلغ– جلسه تفسیر قرآن کریم آیتالله سیدمصطفی محقق داماد شب گذشته ۱۰ فروردین در فضای مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید.
حضرت ابراهیم میفرماید: «رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ». عرض کردیم این دعای شریف به دنبال گفتوگویی است که حضرت ابراهیم با رئیس قبیلهاش و خود قبیلهاش در مورد خداپرستی و یکتاپرستی داشته است و در انتها، خدای خود را معرفی و سپس به درگاه الهی دست نیاز بلند کرد و چند درخواست داشت. گفتوگوی حضرت ابراهیم با قبیله خود بسیار جالب است. از نظر روشی که این بزرگوار انتخاب فرموده، آموزنده است و انسان میتواند از نکاتی که در آن وجود دارد بهره بگیرد. ابراهیم برای اینکه افراد را به تامل و اندیشه وادار چند سوال میکند. سوال نقش مهم در تامل و اندیشهورزی دارد. سوال اول این بود که شما چه میپرستید؟ ابراهیم منادی توحید است و میخواهد توحید را تعلیم دهد ولی از اینجا شروع میکند که میخواهم درباره معبود شما با شما سخن بگویم، آیا میدانید چه چیزی میپرستید؟ گویی این سوال آنها را به فکر واداشت و در پاسخ گفتند ما اصنامی را میپرستیم و در مقابل آنها کرنش میکنیم. اصنام جمع صنم است، در ادبیات فارسی صنم به معنای بت بوده است ولی در اشعار ادیبان بزرگ به معنای معشوقی آمده که عاشق در حد پرستش آن را بپرستد.
قرآن گفتوگو با پروردگار را به رسمیت شناخته است
سوال دومی که حضرت ابراهیم پرسید این بود که حتما شما با این اصنام سخن میگویید و از آنها چیزی میخواهید. آیا وقتی شما آنها را میخوانید و چیزی از آنها میخواهید صدای شما را میشنوند؟ این سوال کوبندهای است. سوال سوم این بود که آیا این اصنام به شما نفعی میرسانند یا اگر عبادتشان نکنید به شما ضرری میرسانند؟ «قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ»
برای پرستش انسان و کرنش در برابر یک معبود بهترین راه و بالاترین راه داشتن ارتباط دعا است. دعا یعنی صدا زدن و جواب شنیدن. انسان باید خدایی را بپرستد که بتواند با او گفتوگو کند. قرآن مجید قبول دارد که مردم باید بتوانند با خدا گفتوگو کنند لذا میفرماید: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»، یعنی وقتی بندگان من از تو سوال میکنند چگونه با خدا ارتباط برقرار کنیم به آنها بگو من نزدیک به آنها هستم، من دعوت دعاکنندگان را جواب میدهم، پس از من جواب بخواهند و از طریق دعا کردن به من ایمان بیاورند. قرآن قبول دارد اگر کسی بخواهد ایمانش محکم باشد باید رابطه دعا با معبود داشته باشد.
اینجا هم ابراهیم به قوم خودش میگوید ای قوم من، وقتی شما خدایان خود را میخوانید آنها صدای شما را میشنوند؟ اگر میشنوند باید خواسته شما را مستجاب کنند و به شما نفعی برسانند. اگر شما گناهی بکنید ضرری به شما میرسانند؟ از وضع پاسخ این افراد روشن میشود که کاملا در فکر و اندیشه فرورفته بودند لذا پاسخ دادند ابراهیم، ما این عبادت را از روی تقلید و پیروی از گذشتگان انجام میدهیم. مسئله پرستش که اولین مسئله اعتقادی است نباید تقلیدی باشد بلکه انسان باید از روی فکر و تامل معبود خود را انتخاب کرده باشد. «قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ»
رابطه عابد و معبود باید بر اساس محبت باشد
اینجا بود که ابراهیم شروع به سخن کرد و گفت آیا متوجه شدید چه اشتباهی میکنید که معبود خود را از روی تقلید انتخاب کردید؟ اینجا جناب ابراهیم از محبت و دشمنی سخن میگوید و تصریح میکند خدا باید محبوب باشد و محب. معبود باید محب و محبوب عابد باشد. این رابطه در قرآن وجود دارد: «یحبهم و یحبونه». آنجایی که ابراهیم خدای خودش را جستوجو میکرد مدام میگفت: «انی لااحب الافلین». پس رابطه عابد و معبود باید رابطه محبت باشد.
در اینجا ابراهیم برای اینکه خدای خودش را به روش ساده به شنوندگان معرفی کند، شروع به توضیح دادن میکند و میگوید رب العالمین این خصوصیات ساده را دارد که هر کدام از شنوندگان میتوانند آن را تصدیق کنند. اول اینکه مرا آفریده است: «الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ». تمام ما روزی نبودیم و آفریدهشده هستیم. چه کسی ما را آفریده است؟ آن خدا است که ما را آفریده و هدایت میکند. این یعنی خلقت من عبث نیست و از روی هدف و مقصود بوده است لذا به سوی آن مقصود، هدایت شدم. آیا شنوندگان میتوانستند بگویند بتها ما را هدایت میکنند؟ نمیتوانستند.
ویژگی دوم است که خدا مرا سیر میکند و سیراب مینماید: «وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ». درست است من غذا را با دست خودم در دهان میگذارم ولی وقتی غذا میخورم چه نیرویی مرا سیر میکند؟ ویژگی سوم این است اگر مریض شوم، شفای بیماری مرا خدا میدهد: «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ». تمام وسایل دیگر معالجه ابزار و وسائل است ولی شفا به دست خداوند است. ویژگی چهارم این است وقتی میمیرم خدا مرا دوباره زنده میکند: «وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ». ایجا است که ابراهیم بنیان توحید و معاد را کاشته است. اینها چیزهایی است که آنها نمیتوانستند ادعا کنند بتهای بیجان این کارها را میکنند. ویژگی آخر این است که من اشتباه میکنم ولی از خدا طلب میکنم از گناهان من درگذرد و مغفرتش را شامل من کند: «وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ».
ابراهیم در اینجا شروع به دعا کردن کرد تا به ما آموزش دهد چگونه دعا کنیم. اول باید صفات حمیده خدا را ذکر کنیم. در سوره حمد میخواهیم دعا کنیم ولی اول باید خداوند را ستایش کنیم و صفات حمیده حق را برشماریم. اولین دعای ابراهیم این است: «رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» این حکم همان حکمتی است که حضرت ابراهیم هم برای خودش و هم برای نسل آینده خودش خواسته است. ابراهیم از خدا میخواهد که حکمت به او هبه شود. هبه، دادن بلاعوض و تملیک مجانی است. این حکمت هم حکمت الهی است. حکمت سقراط و افلاطون به واسطه درس و بحث به دست میآید ولی این حکمت، حکمت الهی است.
منبع: ایکنا