حجت الاسلام شریعت زاده در گفتگو با «مبلغ»: خط سلفی گری شیعی در حوزه های علمیه وجود دارد / بین فرهنگ اسلامی و میراث ایرانی منافاتی وجود ندارد

مبلغ/ میراث فرهنگی ایران دور از میراث دینی اسلام نیست. در یزد آثاری است از خانه های قدیمی که متاثر از زمان قبل از اسلام است. درهای منازل، دو نوع زنگ و کوبه داشته است. یک نوع مردانه، و یکی زنانه، که از اهل خانه بدانند که چه کسی به پشت در بیاید. اینها همه نکاتی است از اینکه منافاتی بین اسلام و فرهنگ و میراث ما از قدمایمان ندارد.

به گزارش «مبلغ» –  در روزهای نزدیک شدن به سالروز ملی شدن صنعت نفت و همچنین عید باستانی نوروز یکی از موضوعاتی که به نحوی در جامعه و در میان اندیشمندان مطرح می شود هویت ملی ایرانیان و رابطه آن با هویت اسلامی است. متاسفانه برخی با بی ارزش تلقی نمودن هویت ملی، هر آنچه خیر است را فقط از هویت اسلامی می جویند و عده ای نیز با نادیده گرفتن معارف آسمانی دین، مردم را از مواهب دین محروم می کنند. برای آسیب‌شناسی این موضوع با حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن شریعت زاده به گفتگو نشسته ایم که در ادامه از نظرتان می گذرد:

«مبلغ» – ریشه های اختلاف بین برخی از طرفداران دین و طرفداران ملیت در ایران چیست؟ برای مثال چرا همه ساله در روزهایی مانند سالروز ملی شدن صنعت نفت و نوروز باستانی، یا هفت آبان روز بزرگداشت کوروش، فضای مجازی به صحنه مجادلات بین دو طرف تبدیل می شود؟

به نظر می آید در این موضوعات تبیین مبانی صورت نگرفته است؛ اینکه مبنا چیست؟ آیا کسانی که طرفدار ملیت هستند، یا همان پان ایرانیست‌ها، با افرادی که در بحث ملیت، در ذهنشان نکات مذهبی وجود دارد، متفاوت هستند؟ آیا بزرگداشت ملی شدن نفت یا بزرگداشت کوروش، منافاتی با دین گرایی دارد؟

نکته اول در بحث؛ در منابعی که از اهل بیت به ما رسیده است، آنچه که ما به عنوان ملیت می شناسیم، کلیت جامعه اسلامی است. مثلاً وقتی امام سجاد (علیه السلام) در مورد بخش های مختلف جامعه دعا می کنند، در پنجاه و چهار دعایی که از ایشان نقل شده است، وقتی صحبت از رزمندگان اسلام می کند، صحبت از مرزداران می کند. تبیین بحث اینجاست، شما اگر قطعاتی از بحث را هم مطالعه کنید، صحبت از این است که مرز نه به عنوان مرز کشور ایران، بلکه به عنوان مرز اسلام است. در دعای بیست و هفت صحیفه می فرماید «وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِک» و مرزهای مسلمانان را به عزّتت پاس دار. می فرماید: ثغور مسلمین، نه مرز کشور.

یا در فراز دیگری می فرماید «وَ أَیدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِک، وَ أَسْبِغْ عَطَایاهُمْ مِنْ جِدَتِک» نگهبانان مرزها را به قوّتت تأیید کن و عطایای ایشان را به توانگری بی‌پایانت سرشار ساز.

منظور از این عنوان که در ابتدای این دعا آمده است «کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام لِأَهْلِ الثُّغُورِ» کسانی است که مرزهای اسلامی را محافظت می کنند. چیزی به عنوان کشور در کلام اهل بیت نیست. ابتدا باید این تبیین شود. کل کشورهای اسلامی، کل مملکت اسلامی، شامل دعای حضرت هستند. آن که میگوید ایران، می شود بحث خاص، ولی اهل بیت یک پا فراتر رفته اند و عمومی بحث کرده اند.

وَ کثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَینَ مِیرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِکفَایةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَکرِ.

نکاتی که اهل بیت می گویند، فراتر از بحث کشور است. منافاتی با ملی شدن صنعت نفت یا هفت آبان ندارد که بخواهد درگیری در کشور پیش بیاید. خیر اگر تبیین شود، این مایه قدرت رزمندگان اسلام و دولت اسلام است.

اتفاقا در این چهل سال یکی از برنامه هایی که بعد از انقلاب راه افتاد و امام رضوان الله علیه مبنایش این بود که نفت جزو فیء است و فیء متعلق است به حاکم اسلامی، یعنی در اصل متعلق است به امام و حجت خدا که مستقیم به خزانه بیت المال می‌رفت. ایشان تا زمانی که زنده بودند، هرساله اینکار را می کردند و حالا هم، همین برنامه را رهبر انقلاب دارند. وزیر نفت لیستش را خدمت رهبر می فرستد و ایشان تنفیذ می کند و به بیت المال می فرستد. اتفاقا سلامت ترین درآمد ها، درآمدی است که زیر نظر امام و حجت الهی یا جانشین او در زمان غیبت، صورت می گیرد.

کشورهای اروپایی با برداشتن مرزها به نظر اهل بیت عمل کردند

در مورد بزرگداشت جناب کوروش که در تقویم ما روز ۷ آبان ثبت شده است، در مورد ایشان روایات بسیاری وجود دارد که می گوید احتمالا جناب کورش همان ذوالقرنین می باشد. اگر کورش برای حدود و ثغور این مملکت و سرفرازی این آب و خاک اقداماتی انجام داده است، حالا که اسلام آمده است، اقدامات او را از نظر مبانی اسلام تایید می کند. اینکه فردی آدم بماند و انسانی زندگی کند، و سربازانش پاسبان مرزهای اسلام باشند و از عزت و کیان سرزمین اسلامی دفاع کند، دیگر اختلافی پیدا نمی شود. بر همین اساس امام سجاد(ع) می فرماید: «اللَّهُمَّ اغْزُ بِکلِّ نَاحِیةٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکین» خدایا! هر ناحیه از مسلمانان را، به جنگ با مشرکانی که در برابرشان هستند موفق بدار. طبق این بیان، همه کشورهای اسلامی بر یک مبنا هستند لذا این مبنای اختلاف گرایی در مورد مرزها، مبنای استعمارگری است، و گرنه همه ما با هم یکی هستیم. الان دولت های اروپایی را ببینید، آمدند نظام و اتحاد یکسان پولی و هم کیشی گذاشتند، شینگن را راه اندازی کردند، مرزها را بین کشورهای اروپایی برداشتند و هم اکنون به راحتی و بدون تشریفات در شهرهای یکدیگر رفت و آمد می کنند. این همان نظر اهل بیت بود و در فرازی که گذشت همه مسلمانان و سرزمین های اسلامی را یکی می داند و فقط مشرکین از این جمع جدا می شوند. اگر کوروش به فکر آب و خاک بوده است، خوب است، این منافاتی با دولت اسلامی ندارد اتفاقا دولت اسلامی هم به فکر آب و خاک سرزمین هایش است.

کتاب وسائل الشیعه باب جهاد مرحوم شیخ حر عاملی را ببینید (این کتاب متعلق به قرن ۱۲ بوده و مرحوم شیخ آن را در ایران نوشته است) که ایشان چقدر تبیین زیبایی درمورد جهاد و دولت اسلامی دارند. به عنوان مثال بخشی از عناوین این باب عبارت است از: باب أقسام الجهاد وكفر منكره وجملة من أحكامه، باب وجوب الدعاء إلى الإِسلام قبل القتال إلاّ لمن قتل، باب كيفيه الدعاء إلى الإِسلام و… که این احکام نشان می دهند، بحث مورد اشاره در مورد کلیت کشورهای اسلامی است و حرف از مرز خاصی نیست و این بیانگر اهمیت موضوع در روایات ما است.

مرحوم آیت الله بهجت می فرمودند «از ابواب بسیار مفیدی که در روایات آمده است، باب جهاد النفس کتاب وسائل الشیعه است، و خطاب به طلاب می گفتند بنشینید و این باب را با هم مباحثه کنید». وقتی این روایات را بررسی می کنیم می بینیم چقدر روایات زیبایی هستند و با مطالعه اینها می فهمیم که نظر اهل بیت چه بوده است و می خواستند با بیان این روایات چه چیزی را به ما منتقل کنند.

وقتی روایات باب جهاد را بررسی می کنیم می بینیم در این روایات صحبت از خاک و مرز نیست، بلکه عبارت اشاره به کیان دولت اسلامی دارد یعنی موضوع روایات مسلمین و سرزمین های اسلامی است. مثلاً در روایت آمده است: محمّد بن مسلم از امام ابو جعفر عليه السلام درباره چگونگى سيره امام در سرزمينى كه پس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فتح شودسؤال كرد، امام فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام در اهل عراق با سيره‌اى سلوك فرموده است، و بنا بر اين همان سيره براى همگى مناطق زمين سرمشق و دستور العمل است. و فرمود: زمين، جزيه از آن برداشته نمي شود، و همانا كه جزيه عطيّۀ مجاهدين است، و صدقات – يعنى زكوات – متعلّق به اهل آن است كه خداى عزّ و جلّ‌ در كتاب خود از ايشان نام برده، و ايشان سهمى از جزيه ندارند. سپس فرمود: چه وسيع و گسترده است عدل! بيگمان هر گاه عدالت در ميان مردم اجرا شود همگى مستغنى مي شوند، و آسمان رزقش را نازل مي كند، و زمين بركتش را به فرمان خداى عزّ و جلّ‌ برمى‌آورد.

این عبارت و امثال آن همگی ناظر بر دول و تجمعات اسلامی است یعنی همه در یک قلمرو محسوب می شوند و اتفاقا مذهبی ها نیز همین را می گویند و چنانچه دولت کوروش الهی و حق بود، ولو برای قبل از اسلام بود، مورد پذیرش است کما اینکه او به تصریح بعضی از روایات، از انبیا الهی بوده است.

حفظ حرمت مسلمین آنقدر نزد خداوند متعال و دین اسلام عزیز و مهم است که در روایتی در باب تحریم قتال المسلمین على غیر سُنَّه وسائل الشيعه آمده است «عن زيد بن عليّ عن آبائه عليهم السلام: قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: إذا التَقَى المُسلِمانِ بسَيفِهِما على غَيرِ سُنَّةٍ فالقاتِلُ و المَقتولُ في النارِ. قيلَ: يا رسولَ اللّه، هذا القاتِلُ فما بالُ المَقتولِ؟! قالَ: لأنَّه أرادَ قَتلاً». به نقل از زيد بن على از پدرانش عليهم السلام: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر گاه دو مسلمان، بدون دليلى از سنّت، به روى هم شمشير بكشند، قاتل و مقتول هر دو در آتشند. عرض شد: اى رسول خدا! قاتل درست، اما مقتول چرا؟ فرمود: چون او هم قصد كشتن داشته است.

بنا براین از نگاه اهل بیت(علیهم السلام) همه مسلمین و سرزمین های اسلامی یکسان می باشند و کشورهایی همچون ایران، پاکستان، آذربایجان، ترکیه، عربستان و… نباید با یکدیگر اختلاف داشته باشند، و باید با وحدت و همگرایی مانع از برداشت غلط خشونت گرایی از اسلام شوند که نمونه آن را در حکومت طالبان می بینیم.

بین فرهنگ اسلامی و میراث ایرانی منافاتی وجود ندارد

«مبلغ» – میراث فرهنگی ایران تا چه حد از میراث دینی اسلام، متاثر می باشد و معارف و فرهنگ اسلامی را منعکس می نماید؟

میراث ایرانی به لحاظ فرهنگی بسیار نزدیک به میراث دین اسلام است. وقتی به نقش و نگارهای مجموعه تاریخی پاسارگاد نگاه کنید، می بینید موضوعات فرهنگی بسیاری در این مجموعه وجود دارد که همان دغدغه های فرهنگی اسلام هم محسوب می شود. مثلا موضوع حجاب در همه ادیان مطرح است و این موضوع مشترکی بین تمدن های قبل از اسلام و دین اسلام است. یا اموری همچون نماز و عبادت، روزه، احترام به والدین و… از جمله موضوعاتی هستند که در همه ادیان و حکومت ها یکسان بوده و مورد احترام است زیرا ریشه در فطرت انسانی و الهی انسان دارند.

یا مثلا در یزد آثاری تاریخی از خانه های قدیمی وجود دارد که متعلق به زمان قبل از اسلام است. درب های خانه ها، دو نوع زنگ و کوبه داشت. یکی مختص مردان، و دیگری برای زنان، که وقتی درب خانه را می زنند، اهل خانه بدانند که چه کسی از افراد مرد یا زن به پشت در بیاید. اینها همه نشان می دهد منافاتی بین فرهنگ اسلام و میراث فرهنگی ایران قبل از اسلام وجود ندارد الا آنچه که حضرات اهل بیت(علیهم السلام) از پیامبر(ص) در باب توحید نقل می کنند، و وجود غیر خدا را در خلقت عالم نفی می کنند. یعنی اگر برخی معتقدند در آئین زرتشت، آتش منبع آفرینش تمام عالم است، این اتهام به زرتشت پیامبر(ص) است و اهل بیت(ع) آن را نفی فرموده و باطل می دانند زیرا عالم صاحب و خالقی دارد و از مظاهر خلقت الهی او، آتش است، نه اینکه آتش منبع خلقت عالم باشد.

خط سلفی گری تشیع در حوزه های علمیه وجود دارد

«مبلغ» – چرا در محافل حوزوی، به فرهنگ ایرانی و بزرگانی چون سعدی، فردوسی، حافظ، شیخ بها، احترام و توجه زیادی صورت نمیگیرد، در حالی که این افراد در زمانه خود، در واقع روحانیون عصر به حساب می آمده اند؟

متاسفانه هم اکنون خطی همچون سلفی گری وهابیت در حوزه های علمیه وجود دارد که بنده از آن به سلفی گری تشیع تعبیر می کنم. این گروه آنقدر به مسئله کتاب و روایات می پردازند که گویی اینها تنها دارایی های هویتی ما هستند در حالی که اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)، هیچوقت موعظه را نفی نکرده اند. سعدی، حافظ، فردوسی و شیخ بهایی جزو دارایی های فرهنگی و سرمایه اجتماعی ما محسوب می شوند و اگر جایی از مسیر را اشتباه رفته اند، دلیل نمی شود که ما کلا آن ها را نفی کنیم بلکه می شود بخش خوب شان را ادامه دهیم و اشتباه آنان را تکرار نکنیم. زیرا معصوم آن کسی است که خداوند به او قوه عصمت داده است، و بقیه افراد ممکن است در جایی مسیر را اشتباه رفته باشند.

به نظرم سلفی گری تشیع که در مملکت ما هم وجود دارد، مثل سلفی گری اهل تسنن که وهابیت یکی از شاخه های آن است، دارای تندروی هایی در مبانی است. به اینها می گوییم اگر فردوسی موعظه ای را می گوید، چه ایرادی دارد؟ آیا غیر از این است که امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «أحْيِ قَلبَكَ بالمَوعِظَه» یعنی دل خويش به موعظه زنده دار. یا مثلا جناب سعدی که بنا به قولی سنی مذهب بوده است به چه دلیلی نباید از نصایح و مواعظ او بهرمند شد؟، مگر ما در مبانی و معارف خود از روایات اهل سنت استفاده نمی کنیم؟ روایات بسیاری که از امیرالمومنین علی(ع) در کتبی همچون صحاح سته، ابن ابی الحدید و جاهز که قبل از جناب شیخ رضی بوده است، وجود دارد و ما از آنها استفاده می کنیم، خب در موارد دیگر هم می توان این چنین عمل کرد.

البته ما نمی‌گوییم در این ها ذوب شویم، اما چقدر خوب است که حد اعتدال را رعایت کنیم، خداوند استاد بزرگوار ما مرحوم حاج آقای محمدی اشتهاردی را رحمت کند. ایشان با استناد به داستان های بوستان و گلستان سعدی، کتاب هایی را نوشته بودند که از نظر محتوایی بسیار زیبا و غنی بودند که قابل وصف نیست.

طلبه ای که با هدف اجتهاد درس نمی خواند نیاز به خواندن کامل کفایه ندارد

«مبلغ» – چه عواملی باعث حذف کتبی مانند بوستان و گلستان سعدی از دروس حوزه شده است؟

در اینجا لازم می دانم این موضوع را مطرح کنم که متاسفانه بسیاری از دروس حوزوی که برای تحصیل طلاب علوم دینی تدوین شده است نه تنها برای طلبه مفید نبوده که مضر هم بوده است یعنی طلبه ای که نمی خواهد عمرش را در اجتهاد خرج کند، چه دلیلی دارد که سال ها بر سر ابواب کفایه معطل شود؟ طلبه ای که هدفش اجتهاد نیست و می خواهد کار تبلیغی و پژوهشی کند همان مقدار از کلیاتی که از لمعه، مکاسب و رسائل را بخواند، برای او کافی است و بجای اینکه سال ها عمر خود را در تحصیل کفایه تلف کند بجای این ها مباحث اخلاقی و موضوعاتی که در جامعه مورد نیاز مردم است برای این طلبه در نظر گرفته شود.

به یاد دارم در ایامی که برای تبلیغ در بعضی از شهرستان ها حضور داشتم، می شنیدم که می گفتند فلانی که چند وقت پیش اینجا آمده بود در منبرش از داستان های بوستان و گلستان هم مطالبی را ذکر می کرد و نکاتی را یادآور می شد. مرحوم آیت الله اشتهاردی این چنین بود و با داستان هایی که از بوستان و گلستان سعدی نوشته بود مردم را از این مطالب غنی و زیبا بهرمند می ساخت. و چقدر خوب است که طلاب هم شروع کنند، چون الناس علی دین ملوکهم، و این شامل کسانی که در کرسی سخن قرار دارند، می شود. ما طلبه ها هم شروع کنیم و این کتاب ها را ترویج دهیم. فردوسی و سعدی نکات زیبایی برای گفتن دارند، اگر اعتدال به وجود بیاید و به این کتاب ها که دروس اخلاقی هستند، بپردازیم و ترویج دهیم، خوب است و مردم نیز استقبال خواهند کرد.

تمدن مردم ایران مورد ستایش رسول خدا(ص) بود

«مبلغ» – چه خدمات متقابلی میان ایران و اسلام وجود داشته است؟

هر آن چه احترام به انسانیت است، مورد قبول اسلام بوده و آن را امضا می کند. بین فرهنگ ایران و فرهنگ اسلام چیزی که اختلاف انگیز باشد، وجود ندارد. اگر یکی از ریشه های این اشتراک در موحد بودن و وحدانیت حضرت حق باشد، همان را اسلام نیز تایید کرده است. علم یکی از ارزشمندترین موضوعات بین ایران و اسلام می باشد و بر اساس این مبنا پیامبر(ص) به حاکم ایران نامه نوشت و علم گرایی مردم ایران و حسن خلق و تمدن والای این مردم را ستود، هر چند حاکم وقت ایران به خاطر تکبری که داشت جواب نامه رسول خدا(ص) را نداد و نامه پیامبر خدا را پاره کرد.

یا مثلا امیرالمومنین علیه السلام در مدت چهار سال حکمرانی، خطاب به کسی که از طرف او به یکی از مناطق دولت اسلامی فرستاده می شود، حکم می دهند تا مادامی که آداب و رسوم مردم مخالف اصول و مبانی اسلامی نیست، به آن احترام بگذارد و مانع از برگزاری آئین های سنتی آنان نشود و همین حکم حضرت درباره بسیاری از آداب و رسوم ما ایرانی ها نیز صادق است. بنا بر این بنده نسبت به آنچه که بین ایران قدیم و ایران بعد از اسلام است، فرقی نمی‌ بینیم، جز اینکه برنامه رسول خدا(ص) مبانی انسانیت را تکمیل کرده است زیرا إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَام.

میراث رسول خدا و اهل بیت را ایرانیان حفظ کرده اند

«مبلغ» – نقش ایرانیان در حفظ میراث اسلام و ائمه (ع) چه بوده است؟

بعد از دعوت رسول خدا(ص) از حاکم ایران برای گرویدن به اسلام، و نیز در زمان حکومت خلفا که اسلام وارد این آب و خاک شد، و در ادامه تا سده دوم یعنی در سال ۲۰۱ که امام هشتم(ع) وارد ایران شدند، غالب مناطق ایران مسلمان بودند، و شهرهایی همچون قم، کاشان و قسمتی از طبرستان شیعه نشین بودند.

آنچه در طول تاریخ مسلم و قطعی است تلاش ایرانیان برای محافظت از میراث اسلامی، و آنچه از رسول خدا(ص) و ائمه(ع) رسیده، بوده است. ایرانیان هم در توسعه و نشر روایات و هم در خلق آثار اسلامی پیشتاز بوده اند. کتب صحاح سته و کتب اصلی روایات شیعه، همگی به مدد و تلاش ایرانیان است. و بزرگانی از جمله شیخ صدوق، جناب کلینی، جناب امام بخاری، احمد ابن حنبل شیبانی، شیخ طوسی و… همه ایرانی هستند.

علت این امر اولا به خاطر ارادت ایرانیان به ساحت مقدس اهل بیت(ع) و سپس به جهت ارزش علم و احترام به علم نزد ایرانیان بوده است. به عنوان مثال ائمه حدیث اهل سنت که ایرانی بودند در محضر ائمه شیعه(ع) یعنی امام باقر و امام صادق(ع) کسب علم کرده اند و همه نیز می‌دانستند اینها اهل ایران بزرگ هستند، که از زمان امام باقر(ع) آمدند و شاگرد اهل بیت شدند. همچنین خیلی از صحاح سته نیز ایرانی هستند. برخی مولفین کتب اربعه شیعه، غیر از جناب شیخ مفید که عرب زبان است، دیگران همه ایرانی هستند.

یا بین جناب شیخ کلینی با شیخ طوسی، فرقی از جانب مسلمانان گذاشته نمی شود که مثلاً بگویند چون تو اهل طوس و ایرانی هستی، پس نمی توانیم با هم همکاری داشته باشیم. بعدها هم که سلفیون اهل سنت به کتابخانه اش حمله کردند و همه کتابهایش را آتش زدند، شیخ طوسی به سمت نجف رفت و حوزه علمیه شیعه را در کنار قبر امیرالمومنین علیه السلام، تاسیس کرد. یعنی آنچه ایرانیان انجام داده اند، خدمت به اسلام و خدمت به آثار اهل بیت بوده است.

در پایان توصیه می کنم مراقب کشورمان باشیم، اگر افرادی به ایرانی گری بها می دهند، با اعتدال پذیرا باشیم چون در این رابطه مشکلی وجود ندارد و همگی در یک سرزمین هستیم و زندگی می کنیم. بزرگانی که برای ملی شدن صنعت نفت ایران زحمت کشیدند، قدردان آن ها باشیم. البته ممکن است عزیزانی همچون مرحوم آیت الله کاشانی یا مرحوم مصدق، قسمت هایی از راه را اشتباه رفته باشند، اما زحماتشان قابل تقدیر است و ما باید اشتباهات آنها را اصلاح کنیم.  روز ملی شدن صنعت نفت را به عموم ملت ایران تبریک عرض می کنم.

گفتگو: مهدی زارعی شب خانه

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.