امام موسی صدر به مثابه پدر جامعه / نشست نقد و بررسی کتاب «بیروط»

به گزارش مبلغ به نقل از تسنیم، نشست نقد و بررسی کتاب «بیروط» در سالن طاهرهٔ صفارزاده حوزه هنری با حضور ابراهیم اکبری دیزگاه (نویسنده)، مهدی فیروزان (فعال فرهنگی)، محمدقائم خانی (نویسنده و منتقد ادبی) و حجت‌الاسلام محمدرضا زائری (منتقد و پژوهشگر) برگزار شد.

اکبری: امام موسی صدر به مثابه یک پدر  باید نگریسته شود

دیزگاه در این نشست گفت: من اساساً رمانی نمی‌نوشتم که امام موسی صدر را روایت کنم. بیشتر می‌نوشتم تا خودم را بشناسم و نسبت خودم را با امام موسی صدر گزارش کنم. اصلی‌ترین مسئلهٔ من چه آن زمان و چه همین موقع «پدر» است؛ پدر درون جامعه ایران یا نسبت انسان ایرانی با پدر. به نظرم رسید امام موسی صدر، به مثابهٔ یک پدر خیلی می‌تواند برای جامعهٔ شیعی و ایرانی، مفید و جذاب باشد.

وی افزود: بیروط دربارهٔ یک طلبه است که ایمان خودش را از دست داده و سخت‌گیری‌های پدرش باعث می‌شود که تصمیم به مهاجرت بگیرد. مقصد اصلی‌اش آلمان است اما به دلیل بعضی مشکلات نمی‌تواند به آنجا برود. کمی بعدتر با یک‌سری از دوستانش به لبنان می‌رود و آنجا یک سری اتفاقات رخ می‌دهد. در نهایت به عنوان فردی که پدر اصلی‌اش امام موسی صدر است بر می‌گردد به روستای خودشان.

فیروزان: «بیروط» از هر بخشی از وجود امام موسی صدر، برشی را آورده است

مهدی فیروزان گفت: امام موسی صدر هرچند که هم‌عصر شهید مطهری و شهید بهشتی بودند اما به دلیل اینکه در ایران کمتر شناخته شده بودند، یک الگوی نو به حساب می‌آمدند و حلاوتی داشتند که می‌شد به نسل غیورِ دینی معرفی کرد. من بعد از مدت‌ها در میان تمام کارهایی که خواندم و دیدم متوجه شدم که آقای دیزگاه موفق شدند از هر بخش وجودی و اندیشه‌ای امام موسی صدر برشی بزنند که تقریباً تصویر نزدیکی از امام را به مخاطب نشان می‌دهد. یعنی امام فقط یک رجل فقهی، گفت‌وگو، یا سیاسی نیست، بلکه تمام این‌ها است و این نقطهٔ برجسته کار جناب آقای اکبری است که از دغدغه‌های شخصی به وجود آمده.

زائری: بیروط تفاوت امام موسی صدر با مدعیان روحانیت را به تصویر کشیده است

زائری هم در این نشست گفت: بیروط یک ویژگی مهم دارد و آن آکنده بودن از استعاره‌های متعدد قصص انبیاء و تمثیلات و تلمیحات قرآنی است. و شاید اقتضای موضوع راز آلود امام موسی صدر هم همین باشد. آقای دیزگاه آمده است و به طور صریح نشان می‌دهد که تفاوت امام موسی صدر با روحانیان دیگر که جوان‌های امروز با آن‌ها مواجه‌اند، چیست.

وی افزود: نویسنده دارد در داستان از پدر خود حرف می‌زند اما آن امام جمعه که مستعفی است در واقع می‌تواند نمایندهٔ هر ادعای دعوت دینی باشد که در کنار این نسخه متفاوت، دارد مقایسه می‌شود. امام موسی صدر می‌داند این جوان شیعه‌ای که گرفتار چندین مسئله است اول باید اشتغالش درست شود. هنگامی که از او پرسیدند: چطور با این جوان‌ها تعامل می‌کنید درحالی که از جهت اخلاقی و نابسامانی‌های اجتماعی، اوضاع نامناسبی دارند؟ فرمودند: یک چشمم را می‌بندم و یک چشمم را باز می‌کنم. یک چشمم را روی واقعیت امروز آنها می‌بندم و یک چشمم را رو به آیندهٔ درخشان آن‌ها باز می‌کنم.

قائم خانی: معرفی امام موسی صدر در بیروط با گزاره های همیشگی انجام نشده است

محمدقائم خانی هم در این نشست گفت: انتخاب درست راوی به نویسنده این امکان را داده که امام موسی صدر را از منظری نقادانه نگاه کند. بدین معنی که در ابتدای روایت، امام موسی صدر را با آن گزاره‌های مشهور همیشگی‌اش معرفی نمی‌کند. نویسنده با راوی‌ای سراغ این قضیه می‌رود که خودش بحران عمیق درونی دارد و حتی خدا را هم انکار می‌کند.

وی افزود: راوی شرایطی دارد که فلسفه خوانده و در مجموع ذهن تیزی دارد. به قولی به هر درختی می‌رسد اول آن را هرس می‌کند. این کتاب بیشتر از اینکه روایت واقعیت زندگی امام موسی صدر باشد روایت خواب‌های ما است. قسمت عمدهٔ کتاب بر عهدهٔ بیان خواب‌ها و تفسیرهای آن و تقابل خواب با واقعیت است. این یک هشدار است که ما داریم با کابوس‌هایمان زندگی می‌کنیم و این کابوس اجازه نمی‌دهد با هم نزدیک شویم و یکدیگر را درک کنیم. بخش مهمی از مشکلات راوی هم همین است. مدام از کابوسی سراغ کابوس دیگری می‌رود. این کتاب امام موسی صدر را به مثابهٔ یک رؤیا به ما نشان می‌دهد. پیشنهاد نویسنده این است که ما امام موسی صدر را به عنوان معدود امکان‌های ارائهٔ رؤیا به جامعه‌ای که تحت فشار کابوس‌های وحشتناک است معرفی کنیم.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.