کودک و نوجوان؛ فراموش‌شدگان عرصه جنگ و دفاع مقدس

مبلغ/ در حالی فیلم «درخت گردو» این روزها بر پرده سینماها قرار گرفته است و یکی از موضوع‌های این فیلم کودکان هستند که واکاوی فیلم‌های جنگی و دفاع مقدس نشان می‌دهد کودک و نوجوان، قشر به حاشیه رفته و فراموش شده این بخش هستند.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایرناپلاس، هر چند درباره رشادت‌ها، ایثارگری‌ها و سختی‌هایی که رزمندگان و مردم کشور در مدت زمان هشت سال جنگ داشته‌اند، آثار سینمایی کم ساخته شده است؛ اما فیلم‌های جنگی که کودک و آسیب‌های این قشر را در این مدت زمان به تصویر بکشد، از این تعدادِ اندک هم کمتر بوده است.

البته نمی‌توان از برخی آثار موفق در این عرصه چشم پوشید اما به نمایش درآوردن واقعیت‌ها و آسیب‌های جبران‌ناپذیر این قشر در جنگ در سینمای کشور مغفول مانده است.

جشنواره سی و هشتم بود که فیلمی با ژانر دفاع مقدس به نمایش درآمد. محمدحسین مهدویان «درخت گردو» را در حالی ساخته بود که مانند آثار گذشته‌اش به یک داستان واقعی از یک برهه تاریخی پرداخته بود. هر چند این اثر بسیار تلخ و دردناک است اما با واکنش مثبت منتقدان مواجه شد و توانست سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کند.

«درخت گردو» داستان مردی را را روایت می‌کند که در دوره بمباران شیمیایی سردشت، خانواده‌ و فرزندانش دچار مشکلات شیمیایی می‌شوند. به تصویر کشیدن رنج‌ها و آسیب‌های کودکان به اندازه‌ای در این اثر تلخ است که چشم هر بیننده‌ای را گریان می‌کند. این اثر یکی از گزینه‌های مورد نظر برای معرفی به اسکار بود اما فیلم «خورشید» برای اسکار انتخاب شد.

این پرسش‌ مطرح است که آیا سینمای ایران توانسته واقعیت‌ها و پیامدهای جنگ بر کودکان را به درستی به نمایش بگذارد؟

علاوه بر آن تا چه اندازه توانسته‌ رنج‌های این قشر بی‌دفاع را به مدعیان حقوق بشر در عرصه جهانی نشان دهد؟

در این‌باره با کیوان امجدیان منتقد سینما و تلویزیون و فعال رسانه‌ای گفت‌وگو کردیم.

نمایش فضای پر از آسیبِ معصوم‌ترین بخش اجتماع

امجدیان درباره فیلم‌های جنگی که با محوریت کودکان ساخته شده است، به خبرنگار ایرناپلاس گفت: فیلم‌هایی که در فضای هالیوود یا کشورهای دیگر ساخته شده‌اند، همواره نگاه ویژه‌ای به این موضوع داشته‌اند و نظرشان به فضای پر از آسیب و تلخی که برای معصوم‌ترین بخش اجتماع و جایگاهش می‌افتد، جلب شده است.

در چنین شرایطی، تضادی به وجود می‌آید که اگر بخواهیم در بستر قصه، دنیای داستان و فیلم به آن نگاه کنیم، به اندازه‌ای پررنگ است که ناخوداگاه نگاه بسیاری از اهالی سینما را به خود معطوف می‌کند. به همین دلیل است که می‌بینید در جهان فیلم‌های به نسبت زیادی درباره این موضوع ساخته شده است؛ از «کودکان هیروشیما» گرفته تا «کودکی ایوان» و … که هر کدام مربوط به بخشی از تاریخ جنگ و حضور کودکان در این دوران‌هاست.

کودکان؛ وسیله‌ای برای افزایش درام

وی درباره توجه سینمای کشور به موضوع کودک و جایگاه آن در جنگ افزود: در سینمای کشور ما هم تا چند سال گذشته این نگاه وجود داشته است از جمله در آثاری چون «کودک و فرشته»، «بازی بزرگان»، سریال «گل پامچال» و … که دوربین فضای پر از خشونت و تلخی را ضبط کرده و البته در کنارش تقدس و حماسه هم وجود دارد.

در میان همه اینها دوربین، معصوم‌ترین بخش را که کودکان بود، برجسته می‌کرد. به طور معمول حضور آنها به فیلم‌ها جان می‌بخشید و باعث می‌شد ابعاد احساسی در آن‌ها پررنگ شود. البته در بیشتر فیلم‌های ایرانی، کودک شخصیت اول یا یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم بود.

این منتقد با شرح مثالی درباره نگاه و استفاده ابزاری برخی از آثار سینمایی به کودکان، ادامه داد: در برخی از فیلم‌ها که ما نمونه آنها را کمتر داریم، حضور کودک تنها برای به وجود آوردن بستری است که حس داستان را بیشتر کند و حماسه بیشتر دیده شود. به عبارت دیگر شخصیت اصلی، کودک نیست. به‌تازگی فیلمی با عنوان «یدو» هم ساخته شد که در میان فیلم‌های دسته اول که نام بردم، قرار می‌گیرد. اما در سطح فیلم‌های جهان معمولا شکل دوم کاربرد کمتری دارد.

بسیاری بر این باورند که نباید از نمایش آسیب به کودکان در خط سرنوشتی که داستان برای آنها نوشته شده است، برای رسیدن به اهداف دیگری استفاده کرد. برای مثال نباید به این شکل باشد که زمانی کارگردانی می‌خواهد داستان مردی را روایت کند که قصد دارد دشمن را شکست دهد و برای اینکه دشمن را بد نشان دهد، دشمن به کودکان حمله کند و آنها را  را بکشد. به عبارت دیگر می‌گویند فیلمساز نباید از کودکان به عنوان وسیله برای رسیدن به تهیج حس مخاطب یا افزایش درام ماجرا استفاده کند.

وقتی که سینمای کودک به کما می‌رود

بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد در دهه شصت و هفتاد فیلم‌های دفاع مقدسی موفقی که به کودکان پرداخته شده، کم نداشته‌ایم. اما متاسفانه این روند ادامه پیدا نکرد.

امجدیان در این‌باره گفت: متاسفانه سینمای کودک حدود ۱۰ سالی است به کما رفته است و نه تنها در حوزه دفاع مقدس بلکه در هر حوزه دیگری سینمای کودک به آن معنی که وجود داشت را نمی‌بینیم. حتی در گذشته برای اینکه فیلمسازها برای ساخت فیلم کودک انگیزه پیدا کند، یک تعداد سینما را مشخص کردند که مخصوص فیلم کودک باشد، اما متاسفانه جواب نداد. اندک اندک سینمای کودک به کما رفت و تقریبا اثر شاخصی در این حوزه تولید نشد و هر از گاهی مراکزی مانند فارابی بودجه‌ای را به چند نفر می‌داد که برای جشنواره کودک چند فیلم بسازند که فقط فیلم‌های سفارشی بودند و بیشتر آنها نه مخاطب عام داشتند و نه مخاطب خاص.

به گفته او، طبیعی است که در چنین فضایی فیلم‌هایی دفاع مقدسی با محوریت کودک هم قربانی می‌شوند و نمی‌توانند رشد کنند. ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی با محوریت کودک ۱۲ تا ۱۵ سال ادامه داشت. واقعا هر ساله چند فیلم خوب درباره کودک تولید می‌شد. در برخی از این آثار منظر و زاویه دید، دفاع مقدس بود و از این حوزه به کودک نگاه می‌شد و فیلم‌های درخشانی ساخته شد که مخاطبان علاقه داشتند و با کاراکتر بچه‌ها هم‌ذات‌پنداری می‌کردند که اتفاقا آنها هم در ذهن‌ها ماندگار شدند.

رها کردن اصل کاری‌ها

وی با بیان اینکه ما اصل کاری‌ها را رها کرده‌ایم، درباره پیامدهای فراموشی نقش کودک در آثار سینمایی نیز گفت: اگر قرار است به دفاع مقدس بپردازیم و درباره این موضوع حرفی بزنیم، کودکانی که این آثار و موضوع‌ها بر ذهنشان حک خواهد شد را کنار گذاشته‌ایم و آن دسته از فیلم‌ها به حاشیه رفته‌اند.

کودکان را رها کرده‌ و برای بزرگسالان یا درباره بزرگسالان فیلم می‌سازیم. آن دسته از افراد و مخاطبانی که اتفاقا مخاطبان اصلی هستند که سینما می‌تواند آنها را تربیت کند و فیلم‌ها روی ذهنشان تاثیر بگذارد را کنار گذاشته‌ایم. زمانی که می‌گوییم سینما انسان تربیت می‌کند به این معنی است که موضوع‌های سیاسی، اجتماعی، تاریخی را می‌شود توسط سینما به کودکان آموزش داد و روی ذهنشان حک شود؛ در واقع اصلی‌ترین کار را ما فراموش کرده‌ایم.

فیلم تلخی که نقطه قوت هم دارد

این منتقد درخصوص فیلم «درخت گردو» که در حال حاضر بر پرده سینماهاست، بیان کرد: «درخت گردو» فیلم بسیار تلخی است و زمانی این تلخی بیشتر اذیت می‌کند که می‌بینیم در هر کدام از اتفاقات و نقاط منفی، کودکان هستند که آسیب می‌بینند. البته واقعیت و برشی از تاریخ است. با وجود اینکه با بخش‌هایی از این فیلم مشکل دارم و گویی در جاهایی به ناحق تاریخ تحریف شده و آن طور که واقعیت بوده نشان داده نشده و برداشت شخصی نویسنده و کارگردان است؛ اما همین که به این موضوع پرداخته شده، کار خوبی است.

وی درباره نقطه قوت این اثر سینمایی افزود: این فیلم با همه تلخی‌اش یک نکته مثبتی دارد و آن اینکه اجازه نمی‌دهد ‌آن را رها کنیم. در واقع فیلم به اندازه‌ای به لحاظ ساختاری، درام، قصه فیلمنامه، شخصیت‌پردازی و … قوی است که با مخاطب ارتباطی برقرار می‌کند که به سختی می‌توان از آن جدا شد. این اتفاق، هنرمندی همه گروه سازنده فیلم را نشان می‌دهد نه فقط کارگردان و نویسنده.

در این اثر به یک مقطع و فاجعه بزرگ انسانی اشاره شده است و از آن آثاری است که امیدواریم هیچ وقت از این اتفاقات نداشته باشیم که چنین فیلم‌هایی هم درباره آن ساخته شود.

عرصه جهانی و غافل شدن از واقعیت‌های جنگ

این منتقد در پاسخ به این پرسش که آیا توانسته‌ایم واقعیت‌ها و پیامدهای جنگ را به شکل درست و واقعی به جامعه بین‌المللی نشان دهیم؟ افزود: به هیچ وجه؛ این حرف را کسی می‌زند که در دوران کودکی‌اش به جنگ نزدیک بوده و کاملا خرابی، ویرانی و از دست دادن را حس کرده است.

ما در کدام اثر توانسته‌ایم چنین فضایی را به نمایش بگذاریم؟ حتی وجوه مثبت این ماجرا یعنی وجوهی که در آن ایثار و مهربانی نشان داده شده است را هم نتوانسته‌ایم به خوبی نمایش دهیم.

وی افزود: کودکانی که در آثار ما به نمایش درآمده‌اند، فقط کودک کاریکاتوری‌ است که به طور نمونه می‌خواهد تفنگ بردارد و مانند بزرگسالان رفتار کند که از واقعیت هم بسیار دور است. یا مثلا کودکی است که فقط قربانی محض است و هیچ  واکنش، حس و روحی ندارد. البته این کودکان تعدادشان در سینمای ما کم بوده است، اما در همین تعداد بسیارِ کم هم گویی عروسکی را نشان دادیم و کودک را به تصویر نکشاندیم. در فیلم‌های جنگی ما به جای کودک، عروسک گذاشتیم و تصور مخاطب از  کودکان در فیلم‌ها عروسکی است که ممکن است به یادشان مانده باشد.

وی تصریح کرد: ما به مردم خودمان هم این وجه از وقایع جنگ را به خوبی نشان ندادیم که یک کودک در زمان جنگ چه حسی داشته، چه اتفافی برای او افتاده و در آن زمان مشغول چه کاری بوده است. تنهایی و از دست دادن‌ والدین و اطرافیان، ویرانی خانه‌ای که تا دیروز در آن بازی می‌کرد و امروز به جزء خاک چیز دیگری از آن باقی نمانده است، دیدن تانک‌هایی که کنارشان رژه می‌روند و مادرشان را با خودشان می‌برند و برادرش را می‌کشند را در کدام آثار دیدیم؟ اگر هم در جایی از این ماجرا چیزی دیده باشیم فقط یک کاریکاتور بوده است.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.