منطق اهل بیت(ع) در برخورد با ملحدان، منطق غلبه نبود
مبلغ/ یک پژوهشگر حوزوی با تأکید بر تربیت افراد متخصص در برخی شاخههای علمی برای مقابله با الحاد، بیان کرد: منطق اهل بیت(ع) در برخورد با الحاد، منطق هدایتگری بود نه غلبه بر خصم؛ یعنی نباید در مباحث فرد ملحد را قانع کنیم.

به گزارش «مبلغ» – محمد وحیدی، پژوهشگر دین، در نشست علمی «روششناسی مواجهه اهل بیت(ع) با الحاد» گفت: مسئله سیره و روش و متدلوژی از مباحث مهم در علوم است؛ در بحث سیره اهل بیت(ع) کتب مختلفی از قرون اولیه مانند سیره ابن اسحاق و این هشام نوشته شده است، ولی این سیرهها بیش از آنکه سیره باشند، بیان سیر تحولات هستند، در صورتی که سیره منطق حاکم بر رفتار و سبک رفتاری است. مثلاً سیره ائمه(ع) در برخورد با مخالفان، خانواده و اصحاب و نیز مقابله با الحاد.
وی با اشاره به معنای لغوی و اصطلاحی الحاد، افزود: ابن فارس در مقائیساللغه آورده است وقتی گفته میشود کسی ملحد شده، یعنی از طریق حق و ایمان منحرف شده یا راغب گفته است که چالهای که از حد وسط خود منحرف شود الحاد است. البته الحاد مدنظر ما بحث زندیق و زنادقه است و اینکه از کجا آمده و معنای اصلی آن چیست مورد بحث است. جوهری گفته واژه عربیشده و معرب است. در معانی اصطلاحی، هم گفته شده زندیق کسی است که کفر خود را پنهان و ایمانش را آشکار میکند، برخی گفتهاند مسلمین لاابالی و فاسق، زندیق هستند؛ یعنی کسانی که گرفتار فسق عملیاند. احمد امین این معنا را اخذ کرده است. بنابراین واژه زندیق لزوما به معنای انکار خدا نیست و برخی مسلمان بوده و خدا و پیامبر(ص) را قبول داشتند، ولی به آنها هم زندیق گفته شده است.
۲۳ گزارش درباره مناظرات امام صادق(ع)
این پژوهشگر با بیان اینکه زنادیق یک طیف هستند و به کسانی اطلاق شده که به نحوی با دین و شریعت تقابل فکری و عملی داشتهاند، اظهار کرد: در بحارالانوار ۲۳ مناظره از امام صادق(ع) با مخالفان وجود دارد. در دوره درگیری بنیامیه و عباسیون هم مخالفان و زنادقه و هم امام صادق(ع) فرصت یافتند که آزادانه اندیشههای خود را رواج دهند یا سالانه در مراسم حج، زنادیق آزادانه افکارشان را رواج دهند و از فضای رسانهای و فرهنگی آن استفاده کنند.
وحیدی گفت: در مناظرات موضوعات مختلفی مانند قیامت و احکام شرعی و نبوت بحث شده، ولی روایاتی را مد نظر داریم که ناظر به ایجاد تشکیک در وجود خود خداوند است. روایات در چهار بخش قابل تقسیم است؛ اول روایاتی که به نقد مبنای معرفتشناسی ملحدان میپردازد؛ مثلاً برخی زنادقه میگفتند ما حسگرا هستیم و هر چیزی غیر از حس را قبول نداریم که کیسانی قائل به این موضوع بود. برخی دلیل اختفای الهی را ادله عدم وجود خدا میدانستند که ابیالعوجا از این روش بهره برده است. برخی روایات از روشهای جدلی، خطابی و برهانی برای یک نفر استفاده کرده، در حالی که ما ممکن است از یک روش برای یکنفر استفاده کنیم.
روایت طبیب هندی
این پژوهشگر اظهار کرد: روایتی در مورد یک طبیب هندی معروف به نام اهلیجه وجود دارد. اهلیجه گیاهی بوده که طبیبی هندی از آن برای درمان استفاده میکرد و این طبیب هندی در بحث الحاد معروف بود. او نزد امام(ع) رفته و میگوید شما براساس احتمالات میگویید خدا هست ولی من با یقین میگویم خدا نیست، زیرا حواس پنجگانه من خدا را درک نمیکند. امام(ع) فرمودند تو به سبب ناتوانی حواس پنجگانه خودت، خدا را منکر شدی، ولی من چون نمیتوانم با حواسم خدا را درک کنم او را تصدیق میکنم، زیرا اگر خدا مادی بود ترکیب داشت و محدود و نیازمند و قابل تجزیه بود و چنین صفاتی برای خالق معنا ندارد. امام(ع) فرمودند اگر مصر هستی تنها راه شناخت اشیاء، حواس است، حواس فقط با راه عقل میتواند به اشیاء علم پیدا کند. بر این اساس، علامه مصباح گفته همه استنتاجها حتی حسی با قوه عقل قابل درک است.
وحیدی بیان کرد: امام صادق(ع) نقطه شروع را در همین داروی اهلیجه قرار داده و فرمودند تو این دارو را با چه ترکیباتی تولید میکنی؟ و اگر قرار بود خدا هم مانند اشیاء ترکیب باشد دیگر چرا خدا باشد؟ امروز برخی مسائل الحادی از طریق زیستشناسی بیان میشود، مثلاً داوکینز زیستشناس است و از طریق گزارههای این علم به الحاد دامن میزند و بنده معتقدم از این روایت طبیب هندی میتوانیم برای مقابله با الحاد مدرن از طریق زیستشناسی مواجه شویم. از این رو باید افراد زیستشناسی را تربیت کنیم که عالم به این علم باشند و از طرفی مؤمنانه بتوانند از دین با اتکا به مباحث علمی دفاع کند. روایت دیگر به زندیق مصری معروف است و هشام بن حکم آن را نقل کرده و او واسطه شده تا این فرد نزد امام صادق(ع) بیاید. این امر نشان میدهد که آن فرد، ملحد معروف و مهمی بود که خود هشام با او بحث نکرد.
مواجهه درست با زنادقه
وی افزود: نکته روششناسی موجود در این روایت آن است که امام صادق (ع) در مواجهه با زندیق مصری اینطور شروع فرمودند که اسم و کنیه تو چیست و او گفت عبدالملک و ابوعبدالله، امام در مواجهه با وی، استدلال عقلی برای او نیاورد بلکه از جدال احسن شروع کرد و فرمود اسم تو عبدالملک است؛ یعنی تو بنده ملک هستی و آیا این ملک، زمینی است یا آسمانی؟ این روایت نشان میدهد ما خیلی از اوقات در تقابل با ملحدان نیازی به آوردن برهان عقلی و لمی و انی و صدیقین نداریم، بلکه خیلی اوقات کار به سادگی قابل رفع است، به شرط آنکه زمینه روانشناختی فرد را کشف کنیم.
وحیدی تصریح کرد: امام مثال یک تخممرغ را برای فرد بیان کردند و فرمودند به نظر تو چه کسی این تخممرغ را درست کرده است و وقتی بحث جلوتر رفت برهان را به عنوان آخرین مسئله مطرح کردند. امام فرمودند؛ «ای برادر اهل مصر» یعنی برخورد عاطفی را به عنوان یکی از روشهای اثرگذاری بر فرد ملحد به کار بستند. روایت دیگر از ابن ابیالعوجا درباره برهان شرطبندی است؛ این برهان از لسان امام صادق(ع) بیان شده و امام رضا(ع) هم از آن استفاده کردند. البته ابن عوجا ایمان نیاورد و با الحاد از دنیا رفت. او در بحث بیادبی و جسارت داشت، ولی امام(ع) هیچگاه به او بیادبی نکرد و اگر برخی اصحاب به او تندی کردند، میگفت من با بزرگ شما سخن گفتم و او عصبانی نشد.
منطق هدایتگری در برخورد با ملحدان
وحیدی گفت: منطق اهل بیت(ع) در برخورد با الحاد، منطق هدایتگری است و نه غلبه بر خصم یعنی در مباحث نباید نسبت به فرد ملحد بخواهیم او را قانع کنیم. همین که برای او شک ایجاد کنیم بهترین منطق است منش اهل بیت(ع) حتی نسبت به ابن ابیالعوجا هم منش اخلاقی و غیردشمنانه است. همچنین، ائمه مواجهه عملی هم با الحاد داشتهاند یعنی ابتدا باید موانع پذیرش را از مخاطب بزداییم و بعد وارد برهان عقلی شویم.
وحیدی با بیان اینکه کادرسازی از نکاتی است که در این روایات دیده میشود، تصریح کرد: ما در مورد مبارزه با الحاد نیازمند کادرسازی و تشکیل جریان و جبهه واحدی هستیم. نکته دیگر بهرهگیری از ادبیات تخصصی فرد ملحد برای مقابله با خود اوست؛ یعنی حتی شاید در مواردی لازم باشد کسی چهار واحد زیست بخواند تا با زیستشناس ملحد مواجه شود.
وی افزود: روحانیت و مقام معنوی اهل بیت(ع) در این مناظرات مشخص است و کسی که میخواهد وارد مناظره شود باید اعتقاد راسخ داشته باشد نه اینکه صرفاً بگوییم بحث عقلی در میان است. همین مقام معنوی امام صادق(ع) چیزی است که ابن ابی العوجا در اولین مواجهه با امام صادق(ع) گفته است: «ما هذا ببشر و ان کان فی الدنیا…»؛ اگر این فرد دنیایی باشد روحی در این دنیاست که در قالب بدن متجسد شده است و هر وقت بخواهد ظاهر شده و هر وقت بخواهد وارد عالم ملکوت میشود. ابن ابیالعوجا با وجود اینکه ملحد است، چنین نظری را به امام صادق(ع) ارائه میکند.
در ادامه این نشست حسن یوسفیان، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، گفت: توسعه در برخی مفاهیم مانند واژه زندیق و الحاد باید متناسب با اصل بحث باشد؛ مثلاً امروز تعبیر داعشی برای خیلی از طیفها استفاده میشود یا اگر یک شیعه در برخی امور نظر مخالفی به اهل بیت داشته باشد برچسب وهابی میخورد، در حالی که او باورمند به شیعه و اهل بیت(ع) است.
منبع: ایکنا