فکر صدرایی تفکر یگانهانگاری است
مبلغ/ رضا رسولی ضمن اشاره به اندیشه اصالت و تشکیک وجود در اندیشه ملاصدرا تصریح کرد: تفکر صدرایی تفکر یگانهانگاری است و بر این اساس شما نمیتوانید بگویید این علم مادی است، آن علم الهی است چون همه یک چیز است ولی مراتب آن فرق میکند.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، نشست علمی «آموزش محیط زیست و الهیات، متون مقدس ادیان ابراهیمی و منابع اسلامی» در دانشگاه پیام نور برگزار شد. در این نشست رضا رسولی، استاد دانشگاه پیام نور با موضوع «رابطه فطرت، طبیعت و صنعت بر مبنای حکمت اسلامی» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
بر اساس حکمت صدرا سه اصل اساسی داریم؛ اول اینکه اصالت با وجود است، یعنی هر چه در زندگی خودمان میبینیم و با هر پدیده مواجهیم، بودنش بر چگونه بودنش مقدم است. بنابراین اصالت با بودن است و به تبع آن با چگونه بودن. دومین اصل این است که تمام موجودات به ویژه مراتب هستی اعم از فیزیک متافیزیک، عالم شهود عالم غیب، عالم محسوس عالم غیر محسوس، عالم راز عالم غیر راز، همه این تعابیر نشان از این دارد که همه چیز قابل رؤیت و ملموس نیست گرچه هر روز به آمار ملموسات بشر افزوده میشود و علم تجربی مدام دایره محسوسات را توسعه میدهد. شاید در چند دهه آینده بسیاری از غیر محسوسات و رازها و ملکوتها جزء محسوسات شود. پس جهان با همه موجوداتش دارای مراتبی است که با تعبیر تشکیک وجود از آن یاد میکنیم.
اصل سوم که ملاصدرا بیش از حکمای دیگر بر آن تأکید کرد، وجود عالم مثال و خیال است. عالم مثال یعنی همان ملکوتی که در تعابیر دینی داریم. خیلی چیزهایی که نمیبینیم وجود دارد و تمام چیزهایی که میبینیم باطن و ملکوتی دارند که ما نمیبینیم. حقیقت فقط فیزیک نیست و پشت آن حقایقی است که در تعابیر کلامی با عنوان عالم غیب از آن یاد میشود. پس علاوه بر عالم طبیعت یک عالم خیالی و مثالی هم وجود دارد. همه چیز باطنی دارد و آن باطن شعوری دارد. فرق ماده و مجرد این است که مجرد جرم ندارد ولی شکل دارد، ولی ماده هم جرم دارد و هم شکل دارد، چون جرم دارد فضا اشغال میکند و کمیتپذیر است.
دو رویکرد بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی و علمی و تجربی در جهان اتفاق افتاد، یکی اینکه پیدایش علم و تجربه و صنعت خلاف فطرت آدمی و خواست خداوندی است و بشر با رفتن به دل طبیعت دارد مقابل خدا حرکت میکند. بر همین اساس نزاع علم و دین شکل گرفت. پس از جنگهای جهانی کسانی که گفتند علم، خلاف خواست خداوند است زبانشان دراز شد. در خود آمریکا که مهد مدرنیته است، عدهای هستند که طرفدار سنت هستند از جمله سیدحسین نصر. در جامعه ما هم یک گروه معتقدند علم با این مسیر جهان را به قهقرا میبرد تا ظهور اتفاق بیفتد.
در مقابل، مدافعان علم تجربی میگویند اتفاقاً علم کارش را درست انجام میدهد و هرچه علم تجلی پیدا کند، تجلی خدا بر زمین است. مگر یکی از صفات خداوند علم نیست؟ هر چه بشر در علم بیشتر میفهمد به همان میزان به صفت علم خدا نزدیک میشود. اتفاقاً ظهور در شکوفایی علم است.
در مبنای حکمت متعالیه چون غیب مرتبهای از فیزیک است، متافیزیک مرتبهای از فیزیک است و اصالت با وجود است غیب و ماده یک حقیقت هستند کما اینکه جسم و روح یک حقیقت هستند. تفکر صدرایی تفکر یگانهانگاری است. همه چیز یک چیز است ولی مرتبه آن فرق میکند. شما نمیتوانید بگویید این فیزیکی است آن متافیزیکی است یا بگویید این علم مادی است آن علم الهی است، همه یک چیز است ولی مراتب آن فرق میکند.
راه پیشنهادی قرآن برای رسیدن به آرامش
در ادامه نشست علی حسننیا، استاد دانشگاه شاهد با موضوع «راههای رسیدن به آرامش در قرآن کریم و عهدین با توجه به محیط زیست» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
وقتی لغت آرامش را به کار میبریم، مفاهیم دیگری مثل آسایش، اطمینان، امن، قرار و … نیز به ذهن میرسد. باید با توجه به توضیحاتی که در کتب لغت آمده است این واژگان را خوب معنا کنیم. مثلاً وقتی در قرآن از اطمینان نفس صحبت میشود، باید بررسی کنیم اطمینان نفس با مراحل دیگر آرامش مثل سکینه چه تفاوتی دارد.
در روانشناسی راههایی را برای آرامش مطرح میکنند مثل موسیقی، تجسم خلاق، رنگدرمانی، ماساژدرمانی، یوگا و …، ولی اگر در قرآن جستوجو کنیم راههای آرامش در یک تقسیمبندی کلی دو قسم است: راههای بینشی و انگیزشی و راههای رفتاری. بازگشت به فطرت، ایمان، عمل صالح، تقوا، تبعیت از هدایت الهی، نماز، یاد خدا، توبه، دعا و مناجات، صبر، ازدواج و فرزندآوری، عدم دلبستگی به دنیا، امیدواری، بهرهگیری از نمادهای دینی، بهرهگیری از هنر، مامور دانستن خود به انجام وظیفه، نظام حمایتی خانواده، همنشینی با مومنان، خواب و استراحت شبانه از جمله راههای رسیدن به آرامش از نظر قرآن است.
مطابق بررسی ما موانع آرامش در قرآن عبارتند از: غفلت از یاد خدا، خشم و عدم کنترل اعصاب، حسادت داشتن و آرزوهای دور و دراز داشتن.
در عهدین، در عهد عتیق ۱۴ روش و در عهد جدید ۹ روش برای رسیدن به آرامش از جمله نیکوکاری، عدالت، انصاف، فرزندآوری، طبیعت، اعیاد مذهبی و هدیه دادن در عهد عتیق و ایمان به خدا، ایمان به مسیح، جستوجوی عزت و شرف، شاکر بودن در عهد جدید بیان شده است.
طبق این مطالعه وجوه اشتراک راههای رسیدن به آرامش در قرآن و عهدین عبارت است از: ایمان به خدا، دعا، توکل، نیکوکاری و انفاق، ازدواج، تغذیه و طبیعت. این موارد در هر سه متن قرآن، عهد قدیم که مرتبط با یهودیان است و عهد جدید که مرتبط با مسیحیت است، بیان شده است.
اگر بخواهم درباره موارد محیط زیستی در مقولات آرامش صحبت کنم، باید عرض کنم از مجموعه مواردی که به صورت تطبیقی بین قرآن و عهدین مشترک است، سه مقوله محیط زیستی وجود دارد. اولین مورد خانواده و ازدواج و فرزندآوری است. خانواده یکی از محیطهای رشد انسان است که به عنوان یکی از راههای رسیدن به آرامش مطرح شده است. مورد دوم تغذیه و طعام مناسب است که در سه متن قرآن و عهدین به عنوان راه رسیدن به آرامش مطرح شده است. مورد سوم هم طبیعت و محیط زیست است.
تفاوت سیاق با مفهوم بافت پیرامون
در ادامه نشست محمدحسن صانعیپور، استاد دانشگاه کاشان با موضوع «بازخوانی آیات دال بر حفاظت محیط زیست بر اساس تحلیل هممتنی» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
ابتدا مقدمهای کوتاه عرض کنم. مقدمه اول درباره تفاوت هممتن و بافت پیرامون است. کانتکس و بافت پیرامون باید ماهیتش غیر زبانی باشد و از جنس متن نباشد. میتوانیم آن را خلاصه کنیم در ویژگیهایی که برای گوینده یا خواننده مطرح است یا ویژگیهایی که ناظر به زمان مخاطب است و بسیاری مقولههای دیگری که بررسی آن فرصت جداگانه میطلبد. این فضا در مطالعات قرآنی مغفول واقع شده است. آنچه در درون متن از آن یاد میکنیم و از آن برای فهم بهتر آیات استفاده میکنیم، با هممتن و سیاق مترادف است که در آن سعی داریم از شواهدی از دیگر آیات برای فهم آیات استفاده کنیم، مثل روشی که علامه طباطبایی در تفسیر قرآن به قرآن داشتند و از آن به تفسیر سیاقی یاد میکنند. پس سیاق به معنای هممتن مورد نظر است. باید تمایز این دو را جدی گرفت.
حال به بحث خودم با عنوان آیات دال بر حفاظت محیط زیست در قرآن میپردازم و بیمقدمه سراغ آیات میروم. آیه اولی که به شکل جدی در روایات به عنوان آیهای که برای محیط زیست استفاده میشود مطرح است، آیه ۲۰۵ بقره است: «وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ». من آیات پیشینی یا پسینی را هم آوردم تا سیاق آیات مشخص شود. اینجا بحث یهلک الحرث و النسل مطرح میشود. انگار خداوند قصد دارد در این آیه طبیعت را حفظ کند و فسادی که در زمین ایجاد میشود را محکوم میکند. بنابراین مشخصا این فساد در ارض و اهلاک در حرث و نسل میتواند ناظر به محیط زیست باشد.
اگر آیات پیشینی و پسینی را ببینیم شاهد یک تکرار هستیم و آن تکرار عبارت «و من الناس» است. این تعبیر برای ما فضای متن را به عنوان سیاق روشن میکند. اولین «ومن الناس» چنین است: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا». عبارت بعدی چنین است: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ». این دو آیه دارند فضای محیط زیست که مادی و فیزیکی است و ذهن ما با شنیدن کلمه محیط زیست سریع سراغ مادیات قابل لمس که در رشته محیط زیست مورد مطالعه قرار میگیرد، میرود را از آن جدا میکند و در فضای جدا از فضای زیست مادی و جسمانی صحبت میکند.