معجزه از نظر علامه طباطبایی امکان تبیین علمی ندارد
مبلغ/ میرباباپور اظهار کرد: از نظر علامه طباطبایی و اساساً حکمت متعالیه، معجزه تبیین علمی ندارد، زیرا منشأ آن قاهریت و قادریت خداوند شکستناپذیر است؛ به عبارتی اگر معجزه واجد تبیین علمی بود، اعجاز آن از بین میرفت.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایکنا، سیدمصطفی میرباباپور، استاد فلسفه و حکمت حوزه علمیه، در نشست علمی «معجزه در حکمت متعالیه و امکان تبیین علمی آن»، که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، گفت: تبیین معجزه یکی از چالشهای فکری در مکاتب مختلف است. ما عمدتاً بر مبنای حکمت متعالیه تبیینی برای آن داریم و علامه طباطبایی هم به خوبی در این باره بحث کرده است.
وی با بیان اینکه ما باید از هستیشناسی معجزه به تبیین علمی آن برسیم و ثابت کنیم؛ آیا تبیین معجزه به لحاظ علمی امکانپذیر است؟ اظهار کرد: اگر گفته شود نمیتوان معجزه را تبیین کرد باید بگوییم چه ویژگی دارد که این کار ممکن نیست. در مورد حقیقت معجزه این بحث وجود دارد که هر پدیدهای نیازمند علت تامه است و وقتی علت تامه موجود شد آن پدیده هم موجود خواهد شد. در فلسفه اسلامی هم علت تامه، غایی، صوری، فاعلی و مادی برشمرده شده است. براساس قاعده واحدِ الاشرف، علت واحده مستقیم امور طبیعی نمیتواند خدا یا عقول عالی یعنی عقل اول و دوم باشد. قاعده الواحد مورد توجه اندیشمندان صدرایی بوده است، ولی علامه مصباح یزدی این قاعده را درباره خداوند نمیپذیرد.
استاد حوزه علمیه گفت: با بیان اینکه علت فاعلی نمیتواند موجود مادی باشد زیرا علت فاعلی قرار است هستیبخشی به چیزی داشته باشد که هنوز وجود ندارد، اضافه کرد: اگر وجود مثالی بخواهد اثر بگذارد، آیا مانند موجود مادی نیازمند ارتباط وضعی است یا خیر؟ یعنی نمیتواند فاعل هستیبخش باشد یا میتواند واجد این ویژگی باشد؟ برخی براساس قاعده امکان اشرف اثبات مثال را روی علیت و هستیبخشی بردهاند.
وی ادامه داد: درباره موجود مثالی با توجه به اینکه ابعاد و شکل و رنگ دارد این موضوع مطرح است که چگونه بدون ارتباط وضعی میتواند هستی ایجاد کند. در مورد علت مادی هم میدانیم برای هر پدیده طبیعی، یک علت مادی نیاز است و باید امکان استعدادی خاصی در شی پدید آید تا بگوییم آن به الف تبدیل میشود ولی به «ب» تبدیل نمیشود؛ مثلاً دانه گندم میشود، ولی به آهن تبدیل نمیشود زیرا استعداد آن را ندارد. با اینکه مٌعِد، علت حقیقی نیست ولی برای پدید آمدن موجود مادی، معد هم باید وجود داشته باشد و تا نباشد استعداد فراهم نمیشود و وقتی استعداد فراهم نباشد، ماده هم به وجود نخواهد آمد. همچنین ضرورتاً «معد» باید مادی باشد.
تقسیمبندی خوارق عادات
وی با بیان اینکه پدیدههای طبیعی یا عادی یا خارقالعاده هستند و خارق عادات هم به دو دسته خوب و بد قابل تقسیم هستند، گفت: خارق عادات بد؛ سحر و کهانت و اعمال مرتاضان و… و خارق عادات خوب هم معجزه و کرامت است. دو ویژگی در امور خارقالعاده وجود دارد که آن را از پدیدههای دیگر جدا میکند. در حکمت متعالیه همه افعال خارقالعاده به نفس نسبت داده میشود، چون نفس واقعیت غیریکنواختی دارد و میتواند مفسده و مصلحت را بسنجد. فاعلیت نفس گاهی ایجادی و گاه اعدادی است، حتی ملاصدرا مطرح کرده است که نفس میتواند به جایگاه خلافت الهی برسد و کل هستی ذیل تدبیر او باشد.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: اگر در خارق عادات نفس بخواهد دخالت کند دخالت آن از سنخ امر مادی است؛ یعنی یا با واسطه بدن یا یک موجود مادی دیگر این کار رخ خواهد داد. پس نفس یا بدن خودش را به کار میگیرد یا از طریق یک موجود مادی دیگر اِعداد خودش را انجام خواهد داد. بر این اساس علامه طباطبایی گفته است معقول نیست معلول طبیعی علت طبیعی نداشته باشد. بنابراین اگر بدن از طریق معجزه درختی سبز و بارور شد، باید علتی طبیعی داشته باشد، ولو اینکه آن علت را نشناسیم.
این پژوهشگر فلسفه بیان کرد: نکته دیگر اینکه اعداد نفس هم غیرمتعارف است یعنی برای عموم مردم شناخته شده نیست در واقع نفس راه میانبری برای ایجاد حرکت فراهم کرده و استعداد فراهم میشود و البته نفس ممکن است ایجاد مانع هم بکند. معمولا اشکالی که در بین علمگرایان مطرح است این است که یک پدیده علت مشخصی دارد و چرا از طریق دیگری پدید میآید، در حکمت متعالیه چیز غریبی نیست. نمیدانم چرا این سؤال مطرح میشود، زیرا یک پدیده ممکن است چند علت داشته باشد و برخی علل آن برای ما شناخته شده و برخی هم ناشناخته باشد و ممکن است نفس از عللی که ما نمیشناسیم استفاده کند.
وی تأکید کرد: حال سؤالات زیادی مطرح است؛ اول اینکه علت طبیعی که نفس آن را به کار میگیرد. چرا در حالت عادی فعال نیست و چرا الان فعال شده است؟ چه اتفاقی برای آن رخ داده است. سؤال دیگر اینکه چرا از بین همه موجوداتی که میتوانند تبدیل به یک چیز شوند این شیء خاص انتخاب میشود؛ مثلاً در معجزه عصای موسی چرا عصا تبدیل به مار میشود و چیز مشابه دیگری این قابلیت را ندارد یا چرا گاهی مستقیم و گاه غیرمستقیم در امری دخالت و شقالقمر میکند؟
ویژگی امور خارقالعاده
وی تأکید کرد: به نظر میرسد پاسخ همه این سؤالات به ویژگی اول امور خارقالعاده برمیگردد که همان فعالیت نفس است و چون نفس فاعل و فاعل بالقصد است، مفاسد و مصالح را بررسی کرده و تصمیم میگیرد که بدن یا فلان ماده را به کار بگیرد و چون یکنواخت عمل نمیکند یکبار چوب را تبدیل به مار میکند و یکبار سنگ را.
میرباباپور گفت: اینکه نفس موجودات دیگری را به کار گرفته و در معجزات اعداد میکند جای بحث دارد. به همین دلیل گفته شده است که نفس به سبب تکاملی که پیدا میکند احاطه بر موجودات دیگر و عالم به اندازه سیر وجودی خود خواهد کرد و چون بر عالم احاطه دارد، جهان مادی برای او بدن میشود، همانطور که ما اختیار بدن خود را داریم و اعضای خودمان را تکان میدهیم، نفس متکامل هم میتواند عالم ماده را به حرکت دربیاورد.
تبیین علمی معجزه امکانپذیر نیست
وی ادامه داد: گفتم که مهمترین ویژگی تبیین علمی، طبیعتگرایی روششناختی است و دانشمند موظف است به سراغ عوامل ماورایی نرود و به تعبیری وقتی وارد کار علمی شد الحاد موقت داشته باشد و فکر کند خدایی در کار نیست. اگر این نوع روش طبیعتگرایی را نپذیریم، میتوانیم برای علم روش تجربهگرایی را اعتبار کنیم و حکمای صدرایی هم آن را پذیرفتهاند. البته باید مبانی آن درست باشد. یعنی اگر معرفتی در متون دینی وجود داشت باید در کنار معرفت تجربی قرار بگیرد و اگر صرفاً به عوامل طبیعی پرداخته شود، از نظر حکمای صدرایی قابل پذیرش نیست.
پژوهشگر فلسفه اسلامی بیان کرد: در خوارج عادات خیر و معجزات که به تعبیر علامه طباطبایی فاعل آن شکستناپذیر است امکان تبیین علمی از معجزه وجود ندارد؛ علامه معتقد است در خوارق عادات شر، یک مرتاض قطاری را متوقف میکند. خوارق عادات شر را میتوان با تلاش زیاد تبیین علمی کرد، ولی چون خوارق عادات خیر و معجزه از طرف خداوند است، امکان تبیین علمی ندارد و پای تحدی در میان است. مدعی نبوت تحدی میکند و چون تحدی میکند یعنی مانند آن امکان وقوع ندارد و در چنین موارد پای حکمت الهی در میان است و اجازه نمیدهد تکرار شود و کسی بتواند آن را تبیین کند. البته علامه در مواردی بیاناتی دارد که میتوانیم علم پیدا کنیم، ولی نمیتوانیم هماوردی کنیم و همانند آن را بیاوریم.
معجزه و قاهریت و قادریت خداوند
میرباباپور افزود: علامه فرموده است که ما هرگز نگفتیم معجزه از این نظر معجزه است که به علل طبیعی مستند است و اگر روزی آن علل شناخته شوند معجزه از اعتبار ساقط شود و نیز نگفتیم معجزه از آن جهت معجزه است که به علل طبیعی غیرعادی استناد دارد، بلکه گفتیم معجزه از آن جهت معجزه است که به علل غیرعادی شکستناپذیری مستند است؛ از این گفتار روشن میشود که تکیه ما بر قاهریت و قادریت و شکستناپذیری خداوند است. بنابراین کسی نمیتواند بر علل معجزه قاهر و قادر شود و آن را به کار گرفته و شبیه آن را بیاورد یا تعبیر کرده است که پی بردن انسان به سبب معجزه کمترین تأثیر را در ایجاد توانایی او برای ساخت و تولید آن معجزه ندارد.
وی تاکید کرد: در عین حال به نظر میرسد علامه درصدد تبیین علمی معجزه نیست و بر قاهریت و شکستناپذیری تأکید کرده است و اصلاً علل معجزه قابل شناخت نیست، زیرا همین که دانشمندان بتوانند علت تبدیل عصا به مار را کشف کنند دیگر معجزه نخواهد بود، ولو اینکه نتوانند آن را بسازند، زیرا ممکن است در آینده توانایی ساخت آن را پیدا کنند. بنابراین اگر قرار است معجزه تا روز قیامت معجزه بماند تا روز قیامت هم نباید امکان تبیین علمی داشته باشد و عدم تبیین معجزه ناشی از حکمت الهی است.
میرباباپور تصریح کرد: اگر بپذیریم معجزه قابل تبیین علمی نیست، تکلیف ما با قلمرو علم مشخص خواهد شد؛ یعنی ای انسان محدوده، کشف و تبیین تو معیّن است و اینطور نیست که هر چیزی را که بخواهید، بتوانید تبیین کنید. از منظر حکمت متعالیه، به خصوص معجزات و کرامات اولیاء مانند شقالقمر قابل تبیین علمی نیست و از این رو ادعای تعارض علم و دین در این موارد ادعای بیهوده است، زیرا محدوده علم ورود به علل ماورایی نیست و نفس انسان کامل است و بر عالم ماده اثر میگذارد و این تأثیر از سوی علم قابل تبیین نیست.