نگاه شبکه‌ای به اقدامات سیاسی و اجتماعی حضرت فاطمه(س)، تصویر درستی از زندگی ایشان می‌دهد

مبلغ/ طاووسی مسرور می‌گوید: اقدامات سیاسی و اجتماعی حضرت زهرا(س) باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و درون یک مجموعه دیده شود نه به صورت مجزا و تک‌‌به تک و اگر ما نگاه مجموعه‌ای و شبکه‌ای به مستندات تاریخی داشته باشیم نه نگاه جزئی و تکی نگاه درست‌تر و دقیق‌تری می‌توانیم از آن شخصیت به‌دست بیاوریم.

به گزارش «مبلغ» به نقل از ایبنا – فاطمه(س) در نزد مسلمانان برترین و والامقام‌ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار است. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: «فاطمه سرور زنان جهانیان است». با توجه به اهمیت نقش ایشان در تاریخ اسلام به بهانه ولادت فرخنده‌اش با سعید طاووسی مسرور مدرس و پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت‌و‌گویی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

در سیره پژوهی حضرت زهرا(س) به چه وجوهی بیشتر پرداخته شده است و به چه وجوهی کمتر؟

به زندگی حضرت زهرا(س) در مقطع ۷۵ روز یا ۹۵ روز بعد از رحلت پدرش بیشتر توجه شده است، به‌خاطر همین حرکت اعتراضی که نسبت به سقیفه و خلفا داشتند و مسائلی مانند فدک به این مقطع خیلی توجه شده است. مثلا فرض کنید که حضرت در خانه مهاجرین انصار می‌رفت که حق را بگیرند و نگذارند آنها به همین شکل ادامه بدهند. یا اینکه با خلیفه اول و دوم اختلاف داشتند و با ناخوشایندی با آنها روبه‌رو شد و هیچ وقت از آنها راضی نشد. به آن مسائلی که در آن مقطع پیش آمده است، بیشتر توجه شده که مهم هم هستند و مسائل استراتژیکی و کل تاریخ اسلام را تحت‌الشعاع قرار داده است. ولی در واقع به زندگی خود حضرت زهرا(س)، در زمان پیامبر به‌طور نسبی نسبت به آن مقطع کمتر توجه شده است.

البته در روزگار ما کارهای خوبی در عرصه کتاب  و مقاله انجام شده است. مثلاً از کتاب‌های خوبی که در این باره نوشته شده، «زندگانی فاطمه زهرا» اثر سید جعفر شهیدی است یا کتاب «بانوی نمونه اسلام» اثر ابراهیم امینی. همچنین کتاب «سبک زندگی و سیره اخلاقی حضرت زهرا(س)» نوشته محمدرضا جباری که دقیقا روی زندگی حضرت تمرکز کرده است. از سوی دیگر مقالات خوبی مثل فرا نقش اجتماعی حضرت فاطمه از محسن علویری منتشر شده است اما هنوز خیلی جای کار وجود دارد.

مثلا روی انواع نقش‌هایی که حضرت زهرا به مثابه مادر، دختر و …ایفا کرده است می‌توان کار کرد بنابراین زندگی ایشان به مثابه یک بانوی آن جامعه و یک بانوی مسلمان صدر اسلام از همه جهات قابل مطالعه است. همینطور روی روایت‌هایی که از حضرت زهرا نقل می‌شود می‌توان دقیق‌تر کار شود. مثلاً ناظر بر چه مسئله‌ای، چه بافتی باشد.

ارزیابی کمی و کیفی شما از آثار موجود چگونه است و ارزیابی شخصی شما با توجه به کمیت کتاب‌های موجود چیست؟ که از نظر کیفیت این آثار در چه سطحی هستند؟

کیفیت آثار متنوع است. شاید بگوییم یک طیف است. یعنی ما از آثار ضعیف و حتی کتاب‌سازی تا کارهای قوی و قابل استفاده دسته‌بندی می‌کنیم و در واقع کیفیت بعضی از آثار کیفیت مناسب و قابل توجهی است مثل مستندات و منابع و نحوه استدلال و شیوه بحث. ولی بعضی از آثار هم بسیار ضعیفی هستند. مثلاً بعضی مسائل در زندگی حضرت زهرا طرح می‌شود و از کنار آن عبور می‌شود و پاسخی به مخاطب مخصوصا مخاطب امروز داده نمی‌شود. ما از طرفی می‌گوییم پیامبر معصوم است و حضرت زهرا هم معصوم است و بعد می‌گوییم عصمت آنها در سطحی است که نه تنها گناه نمی‌کردند اشتباه هم نمی‌کردند، بعد طرف می‌آید در کتابش می‌نویسد که پیغمبر از سفر برگشت رفت خانه دخترش دید دخترش پرده‌های نو خریده است، گردنبند نو هم انداخته، پیامبر به داخل نیامده و تحویل هم نگرفته است و گفته است انشالله یک وقت دیگر و در را هم بسته و رفته است. بعد حضرت زهرا فهمید پدرش ناراحت شده است آن پرده را فروخت یک پرده کهنه زد، گردنبند را فروخت و آن را صدقه داد و به پدرش گفت من این کار را کردم و پدرش خشنود شد و گفت مردم نمی‌گفتند که دختر محمد لباس جباران به تن می‌کند؟

اکنون بالاخره اینجا حضرت زهرا اشتباه کرده یا اشتباه نکرده است؟ اگر اشتباه نکرده چرا حضرت محمد ناراحت شده؟ اگر اشتباه کرده پس عصمت چیست؟ یا حدود عصمت کجاست؟ خب این را شما وقتی در کتاب می‌آوری باید جواب بدهی. دیدگاهی که من خودم دارم این است که حضرت زهرا وظیفه و تکلیفی نسبت به این امر نداشته است، برای اینکه ایشان نه حاکم جامعه اسلامی بوده که بگوییم باید در سطح کف زندگی کند نه اسراف کرده بود. در حد متعارف جامعه خودش بوده است ولی پیغمبر می‌گوید که این را مردم شبهه می‌کنند و مردم می‌گویند اینجور و آنجور… یعنی چیزی فراتر از تکلیف حضرت را از او خواست.

مثال دیگری می‌زنم، گفته شده است که حضرت زهرا می‌رود خطبه فدکیه را می‌خواند بعد می‌آید خانه و می‌بیند که حضرت علی کنج خانه نشسته است. به او می‌گوید مگر تو قهرمان بدر و احد نیستی؟ پس چرا مثل جنین که در خودش می‌پیچد در کنج خانه جمع شده‌ای؟ پاشو کاری کن و حضرت علی در پاسخ می‌گوید که در کوچه جواب سلام من را هم نمی‌دهند چه انتظاری از من داری؟ و به این داستان و روایت در جاهای مختلفی اشاره کرده‌اند و عده‌ای می‌گویند این روایت درست نیست، چرا درست نیست؟ چون حضرت زهرا و علی معصوم بودند دو معصوم هر دو بر حق هستند نمی‌شود حق، حق را رد کند.

من گفتم طبق مبنایی که شما دارید به آن اشاره می‌کنید این دو زن و شوهر، چون هر دو معصوم بودند و علم لدنی هم داشتند فقط باید به هم لبخند می‌زدند و نباید دو کلمه با هم حرف می‌زدند؟ این اشکال نیست. این درد دل زن و شوهر است و دوست دارند با هم درد دل کنند. منظورم این است که انقدر در کتاب‌ها تکرار مکررات نباشد. یک مسئله را بیست نفر نوشته‌اند که حضرت زهرا ۹ اسم دارد و معنای هر کدام از اسم‌هایش هم این است. ولی اینجور جاها که می‌رسد می‌گویند چون این داستان معلوم نیست ذهن مخاطب را به چالش می‌کشد. یا صورت مسئله را پاک می‌کنند. بنابراین باید به این مباحث ورود کرد.

بحثی را پارسال گفتم خیلی هم چالش شد که حضرت زهرا می‌رود در خانه مهاجرین و انصار می‌گوید که چرا برنمی‌گردید از علی دفاع کنید و حق را برگردانید به اهلش؟ آنها می‌گویند شرمنده ما دیگر بیعت کرده‌ایم. خب اگر بیعت کردند، اگر در غدیر هم بیعت کردند بیعت در غدیر اول بوده است پس اولی‌تر بوده است به وفا و چرا حضرت زهرا این مساله به رخ آنها نمی‌کشد؟ که پس بیعت غدیر چه می‌شود؟ وقتی آنها می‌گویند بیعت کردیم حضرت استدلالی علیه این ادعا نمی‌کنند. حال بحثی که آنجا گفتم این بود که اساسأ بیعت در غدیر محل تأمل است که خیلی هم به من حمله کردند. یک فرضیه جدیدی که جدیداً به آن رسیده‌ام این است که حتی ممکن است که در غدیر هم بیعت شده باشد ولی بیعتی که در زمان فردی گرفته می‌شود وقتی آن فرد از دنیا می‌رود نیازمند تجدید است تا هویت داشته باشد. پیغمبر آن زمان حاکم بوده است اما اکنون او فوت شده است و بیعت مجددی با علی‌بن‌ابی‌طالب انجام نشده است و به‌جای آن با کس دیگری بیعت شده است. در آن جامعه هم بیعت شکنی هزینه داشته و طرف را تحت فشار می‌گذاشتند. بنابراین این بحث‌ها به‌گونه‌ای نیست که بگویند شما هم دیدگاهتان را بگویید و ما اینجا دور هم جمع شده‌ایم که روایت بخوانیم کتاب‌های موجود از نظر کیفی خوب هستند اما بعضی‌هایشان تکرار مکررات دارند و در دل بحث نرفته‌اند.

چرا در کتاب‌های موجود کمتر به نقش اجتماعی حضرت زهرا(س) پرداخته شده است؟ از نقش اجتماعی و سیاسی حضرت زهرا جز خطبه فدکیه، چیز زیادی در کتاب‌ها دیده نمی‌شود. آیا این جای خالی احساس نمی‌شود؟

بله احساس می‌شود و بیش از اینها باید طرح می‌شده است. مثلاً به خطبه حضرت در عیادتی که زنان انصار از ایشان به عمل آوردند و در کتاب‌ها هم ذکر شده و همچنین به بعضی اقدامات حضرت که قابل توجه است کمتر پرداخته شده است. مثلاً حضرت زهرا بعد از فوت پدرش کاری که انجام می‌داد گریه‌های مداوم بود. بعد این گریه‌ها را حمل بر بی‌تابی و روابط دختر و پدر می‌گذارند در صورتی‌که این گریه‌ها مبارزه است و از جنس گریه‌هایی است که در عزاداری امام حسین انجام می‌شود. گریه‌ برای امام حسین گریه برای مصیبت آن نیست. گریه برای تداوم حماسه اوست که همیشه در اذهان زنده باشد. این گریه‌ها برای این است که یاد پیغمبر و راه او زنده باشد.

یک اقدام حضرت زهرا که کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که او هر دوشنبه و پنجشنبه بعد از رحلت پدرش به زیارت حضرت حمزه می‌رفت. یک فاصله‌ای است بین مدینه تا احد و این فاصله را طی می‌کرد تا بر سر مزار حمزه حاضر شود و حتی از خاک قبر حمزه تسبیح درست کرده بود. این برای چه بوده است؟ این فقط به این خاطر که حمزه عموی پدرش بوده است نبوده بلکه دارد پیام می‌دهد که این مرد حمزه‌ای بود که زیر خاک دفن است و شما مرد نیستید که در همان خطبه‌های فدک به آن اشاره شده است. پس حرکتی که دارد هفته‌ای دوبار انجام می‌شود پیامی را منتقل می‌کند. بنابراین این‌گونه اقدامات حضرت زهرا باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و درون یک مجموعه دیده شود نه به صورت مجزا و تک‌‌به تک و اگر ما نگاه مجموعه‌ای و شبکه‌ای به مستندات تاریخی داشته باشیم نه نگاه جزئی و تکی نگاه درست‌تر و دقیق‌تری می‌توانیم از آن شخصیت به‌دست بیاوریم.

یک نکته‌ای که درباره شخصیت‌های تاریخی وجود دارد این است که آن شخصیت یک واقعیت و یک برساخت دارد که آن برساخت در طول تاریخ به‌وجود می‌آید. مثلاً شخصیتی که ما از حضرت فاطمه زهرا سراغ داریم شخصیتی است که منزوی و گوشه گیر است این برساخت ما می‌تواند باشد و حضرت فاطمه می‌تواند این نباشد. یا فرض کنید بعضی روایات که به او نسبت داده می‌شود یا از او نقل می‌شود ممکن است فهم قرن‌های بعدی از حضرت زهرا بوده باشد که در قالب روایت دارد بیان می‌شود نه اینکه خود حضرت واقعا این‌ها را گفته باشد. این نیاز به پژوهش‌های اعتبارسنجی دارد. هم روی اسناد روایات هم روی متن روایات و تحول‌هایی که در متن یک روایت و نقل آن در طول تاریخ شده است.

آخرین سوالم این است که باتوجه به شرایط روز جامعه که نقش زن‌ها خیلی بولد شده است اگر بخواهیم حضرت زهرا را به‌عنوان یک الگوی اجتماعی برای زنان امروز مشابه سازی کنیم یا خط فکری بدهیم که نقش او در اجتماع زمان خودش پررنگ و تاثیرگذار بوده است به چه ویژگی‌هایی می‌توانیم اشاره کنیم؟

نکته مهمی که اینجا وجود دارد این است که کسانی که درباره حضرت زهرا کتاب می‌نویسند، یا مورخ هستند یا حوزوی و مطالبی که می‌نویسند حتی اگر وارد مسائلی مانند سبک زندگی، اجتماعی و سیره تربیتی هم بشود باز با اینکه بگوییم برای امروز الگو ارائه شده است فاصله دارد. الگو باید بر اساس تولید محتوایی که مورخ، مدرس و متکلم انجام می‌دهد، جامعه شناس و روان‌شناس ارائه دهند. الگو را باید رسانه ایجاد کند و بین زنی که در جامعه امروز دارد زندگی می‌کند و آن شخصیت قدیسی که در گذشته بوده است، اتصال برقرار کند. حال رسانه می‌تواند سینما باشد و حتی می‌تواند مدیوم‌های دیگری مثل رمان و داستان کوتاه باشد. بنابراین به نظر من باید در مورد شخصیت‌های مقدس بین مورخان، مهندسان و پژوهشگران این عرصه و فعالان دانش‌هایی مثل جامعه‌شناسی و روانشناسی و نویسندگان ادبی، یک تعامل شکل بگیرد و کارهای بین رشته‌ای صورت بگیرد. بعد ما می‌توانیم بگوییم که می‌توانیم دخترمان را ارجاع بدهیم به حضرت زهرا(س). چون دختر ما می‌تواند بگوید که نه جامعه ما جامعه آن زمان است، نه زبان ما زبان آن زمان است و نه پدر من پیغمبر بوده است و فاصله من و او از هر جهت بسیار است. بنابراین ما باید این اتصال را انجام دهیم آنوقت می‌بینیم که الگو معرفی کردیم در غیر اینصورت یک‌سری کلیات می‌شود که از آن کلیات می‌‌توان درسی گرفت، ولی جامع نیست. اما اینکه من بگویم زیست فاطمی دارم، این ادعای بزرگی است. چون من اصلاً ابعاد زیست فاطمی را نمی‌دانم.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.