نشانه‌های جامعه پس از امیرالمومنین(ع)؛ از وارونگی ارزش‌ها تا تفسیر ناصواب قرآن

مبلغ/ یوسفی ضمن اشاره به برخی از نشانه‌های جامعه پس از امیرالمومنین(ع) تصریح کرد: حضرت می‌فرمایند در زمانه بعد از من هیچ چیز پنهان‌تر از حق در جامعه نیست، یعنی وقتی به جامعه نگاه می‌کنید حق و حقانیت نیست.

به گزارش«مبلغ»، جلسه بازخوانی خطبه ۱۴۷ نهج‌البلاغه با سخنرانی استاد محمدرضا یوسفی، دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید، به صورت مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

بحث ما خطبه ۱۴۷ بود. در بخش اول عرض کردیم هدف از بعثت انبیا یکتاپرستی و دوری از شرک است و این شرک به ویژه برای دوران بعدی که در آن به ظاهر یکتاپرستی رواج پیدا کرده و مردم بت‌ نمی‌پرستند جدی‌تر است و از مظاهر مهمش شرک در اجتماع است. شرک در اجتماع این است که اشخاص را به جای خدا پرستش کنیم. معمولا حکومت‌ها هستند که افراد آنها را به خدایی می‌گیرند و هرچه می‌گویند مردم گوش می‌دهند. دوم علما هستند که چون دین را بیان می‌کنند بعد از مدتی مقبولیتی بین مردم پیدا می‌کنند و خودشان اصل می‌شوند.

در بخش دوم خطبه، امیرالمومنین(ع) آینده را پیش‌بینی می‌کند که در آینده چه اتفاقی می‌افتد. ایشان یک پیش‌بینی ناگواری از روابط اجتماعی درون جامعه و تغییر ارزش‌های جامعه و اینکه ارزش‌های مادی در جامعه حاکم خواهد بود و معنویت به کنار می‌رود ارائه می‌دهد. من سعی می‌کنم ابتدا عبارات را بخوانم و معنا کنم و بعد راجع به آن صحبت کنم؛

«وَ إِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمَانٌ لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ أَخْفَى مِنَ الْحَقِّ وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ وَ لَا أَكْثَرَ مِنَ الْكَذِبِ عَلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ لَيْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِكَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْكِتَابِ إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ، وَ لَا فِي الْبِلَادِ شَيْءٌ أَنْكَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ وَ لَا أَعْرَفَ مِنَ الْمُنْكَرِ، فَقَدْ نَبَذَ الْكِتَابَ حَمَلَتُهُ وَ تَنَاسَاهُ حَفَظَتُهُ، فَالْكِتَابُ يَوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ طَرِيدَانِ مَنْفِيَّانِ وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِي طَرِيقٍ وَاحِدٍ لَا يُؤْوِيهِمَا مُؤْوٍ، فَالْكِتَابُ وَ أَهْلُهُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ فِي النَّاسِ وَ لَيْسَا فِيهِمْ وَ مَعَهُمْ وَ لَيْسَا مَعَهُمْ، لِأَنَّ الضَّلَالَةَ لَا تُوَافِقُ الْهُدَى وَ إِنِ اجْتَمَعَا، فَاجْتَمَعَ الْقَوْمُ عَلَى الْفُرْقَةِ وَ افْتَرَقُوا [عَنِ] عَلَى الْجَمَاعَةِ كَأَنَّهُمْ أَئِمَّةُ الْكِتَابِ وَ لَيْسَ الْكِتَابُ إِمَامَهُمْ، فَلَمْ يَبْقَ عِنْدَهُمْ مِنْهُ إِلَّا اسْمُهُ وَ لَا يَعْرِفُونَ إِلَّا خَطَّهُ وَ زَبْرَهُ. وَ مِنْ قَبْلُ مَا [مَثَلُوا] مَثَّلُوا بِالصَّالِحِينَ كُلَّ مُثْلَةٍ وَ سَمَّوْا صِدْقَهُمْ عَلَى اللَّهِ فِرْيَةً وَ جَعَلُوا فِي الْحَسَنَةِ عُقُوبَةَ السَّيِّئَةِ. وَ إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِطُولِ آمَالِهِمْ وَ تَغَيُّبِ آجَالِهِمْ، حَتَّى نَزَلَ بِهِمُ الْمَوْعُودُ الَّذِي تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَةُ وَ تُرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَةُ وَ تَحُلُّ مَعَهُ الْقَارِعَةُ وَ النِّقْمَةُ»

امیرالمومنین(ع) می‌فرماید بعد از من یک زمانی خواهد آمد؛ طبیعتا منظور حضرت این است بعد از من یک حکومتی سر کار خواهد آمد که این ویژگی‌ها را دارد. البته نباید تصور کرد این ویژگی‌هایی که حضرت برای حکومت بعدی بیان می‌کند منحصر به حکومت معاویه باشد، چون آنها سبک و روش‌های مدیریتی در جامعه داشتند که می‌تواند بعد از آن برای خیلی‌ها الگوی رفتاری شود.

کتمان حق و اظهار باطل

حضرت در ادامه خصوصیات آن حکومت را بیان می‌کند و می‌فرمایند در زمانه بعد از من هیچ چیز پنهان‌تر از حق در جامعه نیست، یعنی وقتی به جامعه نگاه می‌کنید حق و حقانیت نیست. وقتی از حق صحبت می‌کنیم یعنی آنچه در عرصه اجتماعی ارزش محسوب می‌شود. یکی از مظاهر حق ارزش‌های اخلاقی است. به دنبالش حضرت می‌فرمایند همانقدر که در جامعه حق را نمی‌بینید باطل فراوان است یعنی حق‌خوری زیاد است، بی‌صداقتی، تهمت و … ظاهر است و شما می‌توانید به راحتی آنها را ببینید. دیدن این نادرستی‌ها و باطل‌ها در این جامعه کار ساده‌ای است. پس شما در آینده وضعیتی مشاهده می‌کنید که در آن زشتی‌ها و نادرستی‌ها زیاد است و به عکسش حق در جامعه مخفی است.

به دنبالش حضرت می‌فرمایند یکی از خصوصیات این جامعه این است که نسبت‌های دروغ به خدا و رسولش می‌دهند. چرا؟ چون هنوز مردم مسلمان هستند و اگر بخواهیم مردم را فریب بدهیم باید از خدا و رسولش مایه بگذاریم و اگر حقیقت را بگوییم مردم رفتار ما را که می‌بینند مسیر دیگری می‌روند لذا باید نسبت‌های دروغ به خدا و پیامبر بدهند. بنابراین طبق فرمایش امیرالمومنین(ع) حق در این جامعه مخفی است، باطل گسترش دارد و کذب و انتساب دروغ هم فراوان است. این سوال مطرح می‌شود چرا در دوره‌ای که امیرالمومنین(ع) پیش‌بینی می‌کند، حق پنهان است؟ دلایل مختلفی دارد؛ یکی از دلایلش این است فضای جامعه به گونه‌ای است که کسی جرئت بیان حقیقت را ندارد.

وقتی این وضعیت وجود دارد، باطل مدام فعالیت می‌کند و ابزار بیان حق از بین رفته است. حضرت در ادامه می‌فرمایند در دوره‌ای که این شرایط هست هیچ کالایی بی‌مشتری‌تر از کتاب خدا نیست، یعنی هیچ کس تمایلی به آن نشان نمی‌دهد. اگر کسی واقعا بخواهد ارزش‌های دینی را برای مردم بگوید خیلی طرفدارش نیستند و سراغش نمی‌روند و به عکسش اگر گروه‌هایی شروع به تفسیر به رای کردن کنند و قرآن را مطابق با میل مردم تفسیر کنند تا دروغ و رشوه و … را توجیه کنند و آیات قرآن را در این مسیر تفسیر کنند، مورد تمایل مردم قرار می‌گیرند. به دنبالش حضرت می‌فرمایند در این جامعه ارزش‌ها کاملا دگرگون می‌شود یعنی چیزی که همیشه بد می‌دانستیم به عنوان امتیاز محسوب می‌شود و چیزی که خوب می‌دانستیم بد می‌شود. اگر شما قبلا مودب و اخلاقی صحبت می‌کردید یک علامت مثبت بود ولی الآن ممکن است گروه‌هایی باشند که اگر فحش ندهید، بد حساب ‌کنند. این تغییر ارزش‌ها و نگرش‌ها خیلی مهم است.

کم‌کاری پیشوایان دینی در تبیین دین

در این شرایط، بحران ارزشی از سوی دو طرف است؛ یک طرف حکومت است، یک طرف کسانی هستند که رسالت دینی دارند ولی به وظیفه خود عمل نمی‌کنند، یعنی خیلی راحت در حالی که وظیفه و رسالت اصلی‌شان این است که دین را تبیین کنند، دین را رها کردند و آن را به فراموشی سپردند و به این مسائل توجه ندارند.

طی این شرایط که از یک طرف حکومت فرهنگ و ارزش‌های مادی را ترویج می‌کند و از طرف دیگر کسانی که وظیفه تبلیغ دین دارند وظیفه خود را انجام نمی‌دهند، اگر یک عده بخواهند حقیقت را در جامعه مطرح می‌کنند با مشکلات زیادی مواجه می‌شوند و به کنار رانده می‌شوند. در این وضعیت عملا می‌بینیم دو مسیر است، یک اقلیت که تاثیر اجتماعی ندارند و دنبال حق هستند ولی نمی‌توانند فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی و دینی را در جامعه مطرح کنند. از آن طرف انبوهی که قدرت و پول دارند و فرهنگ باطل را رواج می‌دهند. این دو جریان هم‌زمان به پیش می‌روند.

امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند در چنین شرایطی که ارزش‌های مادی بر جامعه حاکم است و از اصول اخلاقی فاصله گرفته، همه مردم در یک چیز اتفاق نظر دارند و آن اینکه هر کس دنبال منافع خودش است و لذا در این جامعه چندپارگی می‌بینید. در این جامعه حقی وجود ندارد که همه دنبال آن باشند و در یک مسیر قرار بگیرند بلکه به گروه‌های مختلف تبدیل می‌شوند. بعد حضرت تاکید می‌کنند اینها خودشان را پیشوای قرآن می‌دانند ولی اینطور نیست ببینند قرآن چه می‌گوید تا تابع آن باشند.

در مورد اینکه چرا جامعه به اینجا می‌رسد و فرقه فرقه می‌شود چندین دلیل بیان شده است؛ یکی اینکه حکومت همین را می‌خواهد، یعنی حکومت از این تفرقه نفع می‌برد. یکی از دلایل «أَئِمَّةُ الْكِتَابِ» شدن هم تقرب به حکومت است، یعنی عده‌ای دنیاطلب هستند و برای اینکه به حکومت نزدیک شوند می‌خواهند تفاسیری از دین ارائه کنند که مقبول حکومت باشد.

منبع: ایکنا

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.