معنویت‌گرایی جعلی | نقدی بر جریان‌های معنویت‌گرا همسو با سرمایه‌داری

مبلغ/ شکرگزاری یکی از تمایلات فطری انسان است که خداوند در وجود انسان‌ها به ودیعه گذاشته است. در آموزه‌های دینی اسلام نیز تأکیدات فراوانی بر روحیه شکرگزاری شده و ازدیاد نعمت و فراوانی داشته‌ها ازجمله ثمرات آن ذکر شده است.

به گزارش «مبلغ» به نقل از همشهری آنلاین، مریم اردویی: در دنیای مدرن و با افول معنویت حقیقی و بسط مادی‌گرایی، این نیاز معنوی و فطری بشر نیز دستمایه معنویت‌های نوظهور شده است. سالیانی است با ورود کتاب‌های ترجمه‌ای در باب شکرگزاری به دنیای نشر ایران، بازار این موضوع داغ شده و سبب رواج ایده جدیدی از شکرگزاری در میان مردم شده است که در فضای معنویت‌های روان‌شناختی و با کارکرد جذب ثروت، معرفی و تبلیغ می‌شود. همچنین سمینارها و کارگاه‌های زیادی توسط افراد مشهور و نیمه‌مشهور در سراسر کشور به‌منظور آموزش شکرگزاری در جهت جذب پول برگزار می‌شود که طی آن با استفاده از آموزه‌های مستند «راز» و کتابی با همین نام، در بستری به ظاهر معنوی در کنار بهره‌گیری از برخی آیات و روایات به مخاطب نوید داده می‌شود تا به دنیای بهتری برای زیستن دست پیدا کند. از دیگر سو با گسترش شبکه‌های اجتماعی شاهد ظهور و بروز بلاگرها و اینفلوئنسرهایی هستیم که در قالب گروه‌ها و پیج‌های اینستاگرامی تحت عناوین مختلفی مانند معجزه شکرگزاری، راز شکرگزاری، قدرت شکرگزاری، قدرت جذب و… در حال فعالیت هستند. در ادامه مطالبی انتقادی با مبنای دینی دراین‌باره ارائه می‌شود.

یکی از کتاب‌هایی که بیشترین اقبال را در بین مخاطبان به‌خود اختصاص داده است، کتاب «معجزه» راندا برن است که طی ۲۸ گام تلاش می‌کند حس امتنان و سپاسگزاری را در خواننده کتاب بیدار کند و مدعی می‌شود فرد شکرگزار به تمام خواسته‌های خود دست خواهد یافت. این کتاب با اقتباس جمله‌ای از انجیل متی که «هر آن‌کس که دارد، به او بیشتر داده خواهد شد و او در نعمت غرق خواهد شد. هر آن‌کس که ندارد، حتی آنچه دارد نیز از او ستانده خواهد شد.» مدعی شده در این جمله رازی وجود دارد که در یک کلمه پنهان نهفته است و آن کلمه «شکر» است. سپس با ذکر روایاتی از امام صادق علیه‌السلام، پیامبر اکرم(ص) و آیاتی از قرآن و همچنین جملاتی از برخی دانشمندان در زمینه شکرگزاری ادعا می‌کند این آیات کتاب مقدس و قرآن کریم در حال بازگویی حقیقتی هستند که قانون بنیادی علم و جهان است. او سپس در بخش دوم کتاب خود با عنوان «رازی بزرگ که آشکار می‌شود» به شرح این قانون می‌پردازد و معتقد است  که شکر از خلال این قانون عام عمل می‌کند که بر کل زندگی انسان تسلط دارد؛ قانونی به نام «قانون جذب». به اعتقاد او این قانون بر تمامی انرژی‌های جهان، از شکل‌گیری یک اتم تا جنبش تمامی سیارات حکمفرما است و طبق آن هر چیزی مشابه‌خود را جذب می‌کند.

عمده نقدی که به کتاب برن وارد است، نوع نگاه او به قانون حاکم بر جهان است. او سخن از قانونی به میان می‌آورد که از منظر دینی و علمی پذیرفته نیست.

قانون جذب یکی از اصول مسلک جدیدی به نام تفکر نو است که از حدود اوایل قرن نوزدهم به‌تدریج شکل گرفت. مروجان تفکر نو با ارائه تعریفی نوین از معنویت، آن را به‌معنای بازگشت به نیروهای درونی و پتانسیل الهی درون بیان کرده و ادعا می‌کنند به‌دنبال توانمندسازی انسان‌ها و به حرکت‌درآوردن نیروهای درونی بشری هستند. ریشه چنین افکاری را باید در آموزه‌های کابالا یا عرفان یهود جست‌وجو کرد که به مثابه یک آیین جادویی در جست‌وجوی نیروهای ناشناخته و تأثیرگذار بر عالم و نفوذ در ساختار خلقت است.

کابالا یا قباله، آموزه‌های صوفیانه رمزی و غیروحیانی است که از گذشته، میان گروهی از رهبران یهودی دست به‌دست شده است. کابالیست‌ها بر مبنای یکی از اعتقاداتشان به نام «اصل قاطعیت» بر این باورند که برای دست‌یافتن به خواسته‌ها می‌بایست هنگام دعاکردن با قدرت از خدا بخواهند تا خداوند آن کار را انجام دهد و هرچه اعتماد و قدرت خواستن بیشتر باشد امکان به وقوع پیوستن آن خواسته نیز بیشتر خواهد شد. در این نگاه دین و اعتقاد فرد اهمیتی ندارد و فقط درخواست انسان از کائنات موضوعیت دارد. همچنین اراده خداوند حاکم بر جهان نیست، بلکه خواست خداوند تابعی از خواست انسان است. براساس این نوع از عرفان، خداوند در طبیعت، انسان و تاریخ حلول کرده، با آنها متحد می‌شود. در این حالت دیگر خداوند بیرون از آنها وجود مستقلی ندارد و به همین دلیل، وجود در یک سطح خلاصه می‌شود و از یک قانون پیروی می‌کند. در نتیجه هر کس که با این قانون (گنوستیک) آشنا باشد، می‌تواند بر تمام جهان حکم براند؛ به‌عبارتی هرکس خدایی درون خویش دارد. درحالی‌که در تفکر توحیدی این باور از وحدت وجود برابر با کفر و الحاد است و حلول الهی با تفکر توحیدی کاملا در تضاد است. از طرفی ویژگی‌های یک مسلک حق عرفانی آن است که تمام شئون زندگی را متوجه خدا ‌کند نه متوجه انسان و تمام دعوت‌ها به سمت وحدت باشد نه کثرت.

کتاب «راز» که اثر دیگری از راندا برن است، قانون جذب را اینگونه تعریف می‌کند: «قانون کشش می‌گوید هر چیزی مشابه ‌خود را جذب می‌کند. این در سطح افکار ما رخ می‌دهد. بنابراین وقتی شما فکری در سر دارید، فکرهای مشابه بیشتری را به‌خود جذب می‌کنید. این بدان معناست که ذهن قدرت خلق خواسته‌های ما را در عالم خارج دارد و تمام زندگی ما وابسته به خواسته‌ها و تصاویر ذهنی ما است.» راندا برن در کتاب «راز» وظیفه انسان را برای رسیدن به خواسته‌هایش تنها تمرکز بر افکار عنوان می‌کند و معتقد است که وظیفه ما به‌عنوان انسان این است که افکارمان را بر آنچه می‌خواهیم متمرکز کنیم. آنها را به وضوح ببینیم و تجسم کنیم. با این کار یکی از بزرگ‌ترین قوانین هستی را به مرحله عمل درمی‌آوریم و این قانون همان قانون کشش است.

به‌عبارت دقیق‌تر در قانون جذب انسان کانون و محور عالم قلمداد می‌شود که بر جهان حکمفرمایی می‌کند و نیروی برآوردن خواسته‌های او در درونش قرار دارد که وابسته به قدرت تصور و تجسم انسان است. در کتاب راز، کائنات به‌عنوان غول چراغ جادوی انسان معرفی می‌شود که اوامر او را اطاعت می‌کند؛ «در واقع غول تنها به هر یک از خواسته‌های شما پاسخ می‌دهد و آن را اجابت می‌کند. غول همان کشش است که همیشه وجود داشته است و به هر آنچه شما بر زبان می‌آورید، در موردش فکر می‌کنید یا به آن عمل می‌کنید، پاسخ می‌دهد.» حتی باور به توحید در قانون جذب اینگونه است که معتقد باشیم خداوند خودش را وقف هوس‌های انسان کرده و هرچه انسان اراده کند او هم اراده می‌کند، نه خدایی که از بندگانش عبادت و اطاعت خواسته است. اینگونه محوریت ‌دادن به خواسته‌ها و تمنیات انسان، محصول پارادایم سکولاریسم و دنیاگرایی است که ذیل سوپر پارادایم امانیسم پرورش یافته است؛ یعنی همان نظام معرفتی که انسان را محور هستی می‌داند و خواسته، لذت و امیال نفسانی او را اصیل‌ترین اصل در نهاد انسانی می‌داند.

کارکرد قانون جذب در جامعه امروزی در تعارض با آموزه‌های دینی است. هدف دین سعادت و کمال معنوی انسان با بهره‌گیری از تمتعات دنیایی است. در آیات قرآن نیز بارها از دنیا به‌عنوان متاع ناچیز یادشده و آخرت سرای همیشگی و حیات حقیقی ذکر شده است. اما قانون جذب با دلبسته‌کردن و مشغول‌کردن افکار و احساسات به خواسته‌های دنیوی، مردم را از درون گرفتار دنیا می‌کند و در نتیجه راه ستم‌پذیری، سرخوشی‌های پوچ و تسلیم‌شدن در برابر قدرت‌های نامشروع را هموار می‌سازد. شاید بارها این عبارات را توسط افراد مختلف شنیده باشید که چرا «مرگ بر آمریکا» می‌گویید، حتی برخی به لعن زیارت عاشورا ایراد گرفته و آن را مصداق تفکر و احساسات منفی می‌دانند و معتقدند آثار این لعن به زندگی ما برمی‌گردد؛ چراکه افکار، مشابه‌خود را جذب می‌کنند. در قرآن آیاتی آمده که به صراحت افرادی را لعن می‌کند: «لعن‌ الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داوود.» از سویی برائت یکی از فروع دین اسلام است و طلب مرگ برای کفار در آیات متعدد قرآن ذکر شده است. پیدایش چنین باورهایی در جامعه ثمره نشر و بسط آموزه‌های قانون جذب میان مردم است. در واقع کسی که به قانون جذب پایبند می‌شود، باید ستم‌ها و سیاهی‌های موجود را نادیده بگیرد و با آنها مبارزه نکند؛ حتی به مبارزه با آنها فکر هم نکند؛ چرا که براساس آموزش‌های قانون جذب، هر چیزی را بخواهی از بین ببری، تقویت می‌شود.

پل هرینگتون، نویسنده کتاب «راز برای نوجوانان» می‌نویسد: وقتی شما در مخالفت با جنگ تظاهرات کنید، در واقع در برابر جنگ مقاومت بورزید و به‌شدت از جنگ متنفر شوید، بیشتر آن را خلق می‌کنید. در کتاب راز نیز صراحتا عنوان می‌شود که مبارزه با فقر، مبارزه با جنگ، مبارزه با موادمخدر، مبارزه با تروریسم و مبارزه با خشونت در عمل میزان بیشتری از آنچه نمی‌خواهیم را به ارمغان می‌آورد؛ زیرا هر آنچه در برابرش مقاومت کنید، برجا خواهد ماند.

آموزه‌های کتاب معجزه علاوه بر ایرادات جدی مبنایی، مروج تفکرات شرک‌آلود دیگری نیز هست. به‌عنوان مثال راندا برن در این کتاب تمرین‌هایی را در خلال یک برنامه ۲۸ روزه ارائه می‌دهد. او مدعی می‌شود اگر هر روز یکی از تمرین‌های شکرگزاری را انجام دهید، پس از ۲۶ روز تأثیری شگفت‌انگیز در زندگی‌تان مشاهده خواهید کرد؛ تمرینی که در روز دوم ارائه می‌دهد با عنوان «سنگ جادویی» در کتاب آمده است. او می‌گوید: «سنگی پیدا کن. سنگی که در کف دست‌ات جا بگیرد و بتوانی دست خود را به دور آن مشت کنی. سنگی که صیقلی و نرم باشد، لبه‌های تیز و خشن نداشته باشد، سنگین نباشد و با لمس آن احساسی دلپذیر پیدا کنی.» در ادامه از مخاطب می‌خواهد بعد از یافتن سنگی با چنین خصوصیات، آن را در مکانی قرار دهد تا هر شب پیش از رفتن به رختخواب بتواند آن را ببیند و لمس کند و حین لمس‌کردن به اتفاقات خوبی فکر کند که در طول روز برایش رقم خورده است، سپس عبارت جادویی سپاسگزارم را به زبان آورده و سنگ جادویی را به جای خودش برگرداند و این عمل را طی ۲۶‌ شب تکرار کند.

این شیوه عجیب شکرگزاری که برن در همان مرحله ابتدایی آن را آموزش می‌دهد، شائبه آیینی شرک‌آلود را به همراه دارد که مخاطب را به برقراری ارتباط با تکه‌ای سنگ سوق می‌دهد و به جای دعوت به برقراری ارتباط مستقیم با خداوند و تشکر از او، توجه فرد را معطوف به سنگی می‌کند که بخشی از کائنات است. نکته قابل تأمل دیگری که در نقد این کتاب می‌توان به آن اشاره کرد، به بخشی از کتاب بازمی‌گردد که به‌وجود گرسنگان و محرومان جهان اشاره می‌کند و راهکار کاهش فقر و محرومیت در جهان را تنها افزایش انسان‌هایی می‌داند که بیشتر شکرگزار موهبت آب و غذای خود باشند؛ چرا که در این صورت به واسطه قانون جذب، عکس‌العمل جهانی برطرف‌شدن کمبود آب و غذا در جهان خواهد بود!! توصیه‌هایی که گویی درصدد نامرئی‌کردن ظالم و در نتیجه سبب انفعال در برابر بی‌عدالتی‌های جهان می‌شود که محصول زیاده‌خواهی‌های نظام استکبار و استعمارگران غربی است؛ چراکه به عامل اصلی وجود چنین محرومیت‌هایی اصلا اشاره نمی‌کند.

به‌طور کلی می‌توان مدعی شد ترویج و نشر چنین کتبی هم‌جهت با خواست نظام لیبرال سرمایه‌داری است که حیات آن با ارزش‌هایی چون رفاه‌طلبی، دنیاگرایی، لذت‌جویی و مصرف‌گرایی درآمیخته است؛ به‌گونه‌ای که تداوم این نظام به بسط چنین ارزش‌هایی در جامعه بستگی دارد. به فرموده رهبر انقلاب، محور سلطه در دنیای امروز دستگاه‌هایی هستند که یک مجموعه‌ از کارتل‌ها و تراست‌ها، شرکت‌ها و کمپانی‌هایی را در سرتاسر دنیا تشکیل‌ می‌دهند که جز سود شرکت، محاسبه دیگری برایشان معنا ندارد و حقوق ملت‌ها را به‌راحتی پایمال می‌کنند.

در چنین نظامی، سرمایه که روند دائمی جذب سود از طریق استثمار انسان و طبیعت است، حرف اول را می‌زند. مبنای ساختارهای اقتصادی امروز جهان، فاصله طبقاتی و تحقیر انسان در مقابل سرمایه است. در چنین ساختارهایی تمام هم و غم انسان‌ها دنیا بوده، به‌گونه‌ای که فقط به‌دنبال ارتقادادن لذات دنیوی، زندگی مادی و رفاه‌محور و شهوت‌طلبانه خود هستند. این شیوه از ارزشگذاری منجر به نفی محوریت آخرت در زندگی فردی و اجتماعی می‌شود. قانون جذب با ترویج ارزش‌های نظام سرمایه‌داری آنها را در عمیق‌ترین سطوح ذهن نیمه‌هوشیار و ناهوشیار جای می‌دهد. درونی‌سازی ارزش‌های نظام سرمایه‌داری بر معنویت‌انگاری پول و رفاه و نیز بر شالوده معنوی‌پنداشتن ثروتمندان استوار شده است.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.