«بچه بازارچه»، روایت رزمنده ۱۵ ساله‌ای که «کمپوت خاطرات» جبهه است

مبلغ/ کتاب «بچه بازارچه» خاطرات خودنوشت رزمنده‌ای نوجوان از بازارچه جوادیه تهران است؛ داستان نوجوانی که از ۹ سالگی پیگیر حضور درجبهه‌ها بود . در این مسیر حوادث و ماجراهایی را تجربه کرد. به همین دلیل به او «لقب کمپوت خاطرات» را دادند.

به گزارش «مبلغ» به نقل از فارس، کتاب «بچه بازارچه» خاطرات خودنوشت رزمنده‌ای نوجوان از بازارچه جوادیه تهران است که با توجه به حال و هوای دوران دفاع مقدس وی از ۹ سالگی بسیار مصمم بود که در جبهه حاضر شود و پس از بارها تلاشِ ناکام برای رفتن به جبهه‌های جنگ، سرانجام در ۱۵ سالگی موفق به اعزام شد. در طول جنگ، شجاعت، ایثار و فداکاری بسیاری از خود نشان داد و با وجود این‌که بارها مجروح شد، دل از عرصه نبرد نکند و دوباره عازم میدان شد.

از ایستگاه قطار رباط کریم پیاده برگشتم

حمید قاسمی، نوجوانی است که شیرین‌ترین روزهای دوران نوجوانی و آغاز جوانی‌اش را در جبهه و جنگ گذراند؛ روزهایی که به قول بسیاری از رزمندگان سپاه اسلام، آسمانی بی‌بازگشت، اما همچنان خاطره انگیز است. قاسمی فقط ۹ داشت که هوس رفتن به جبهه به سرش زد، اما بخت با او یار نبود و مجبور شد که به همراه دوستش از ایستگاه قطار رباط کریم پیاده به جوادیه برگردد.

خاطرات یک نوجوان دهه ۵۰

نویسنده در این کتاب سعی کرده است، گفته‌ها و خاطرات شخصیت داستان شفاف باشد و داستان یک روایت مشخص داشته باشد تا مخاطب بداند که درباره چه شخصیتی مطالعه می‌کند. در واقع تدوین این کتاب از بسیاری از آثار خاطره‌نگاری متفاوت است چرا که مخاطب را با مجموعه خاطراتی از دفاع مقدس و شرایط میدانی یک نوجوان دهه پنجاهی، روبه‌رو می‌کند. این اثر از معدود کتاب‌هایی است که به خوبی توانسته روان شناسی و جامعه شناسی جبهه‌ها، زندگی در خط مقدم و سنگر‌ها را ـ که شامل روزهای پرحماسه و فخرآفرینی است ـ به تصویر بکشد. کتاب یک ساختار مستند دارد که محور اصلی آن داستان‌ زندگی راوی است، اما از پرداختن به حواشی جذاب غافل نمانده‌است.

تو که خودت کمپوت خاطرات هستی!

نویسنده در مقدمه کتاب در باره چگونگی نگارش کتاب می‌نویسد: «در همه سال‌های پس از جنگ، دلم می‌خواست یادمانده‌ها و خاطراتم از جنگ را بنویسم؛ اما نمی دانم چرا پا نمی داد! چند سال پیش، در راهروی حوزه هنری، جناب مرتضی سرهنگی را دیدم. صحبت نوشتن خاطرات جنگ پیش آمد. ایشان ناگاه با لحنی مزاح آمیز گفتند: «فلانی، تو که خودت کمپوت خاطرات هستی!» همین جمله طلایی شاید تلنگری شد تا آن میل به نوشتن، جان دوباره گیرد و کار نوشتن را جدی‌تر بگیرم. «ضربه نهایی» اما در زمستان ۱۳۹۳ زده شد. برای سالگرد شهادت دوست شهیدم حمید صبوری که در کتاب با ایشان آشنا خواهید شد، به منزلشان رفتم. در محیط گرم خانواده آن شهید و به پدر و مادر گرامی اش قول دادم خاطراتم را که در بخشی از آن، حمید جلوه نما بود، بنویسم. از همان سال تا ۱۳۹۸ خرد خرد چیزهایی نوشتم؛ اما از رمضان ۱۳۹۹ مجدانه پای کار نشستم و هرچه را به یادم مانده بود، روی سپیدی کاغذ ریختم».

مثل یک ۱۵ ساله رفتار نمی‌کرد

حمید قاسمی یک نوجوان ۱۵ ساله است که در شرایط خاص آن دوره در جمع رزمندگان قرار می‌گیرد و بخاطر سن کمش شرایط بسیار نقش‌آفرین و متفاوتی داشته‌است؛ ایثار و شجاعت وی همرزمانش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. حمیدِ نوجوان کتاب فضای سنگرها را عوض می‌کرد؛ چرا که مثل یک ۱۵ ساله رفتار نمی‌کرد.

چیزی که در کتاب به شدت چشم‌نواز است شجاعت یک نوجوان ایرانی است که با ایثار و گذشتی مثال‌زدنی درس و مدرسه را رها می‌کند و در طول جنگ به عنوان یک فرد تاثیرگذار در میدان نبرد ظاهر می‌شود. این کتاب بیان خاطرات صرف یک رزمنده نیست، بلکه جغرافیای انسانی و اجتماعی یک جمع را نشان می‌دهد که در آثار دیگر کم‌تر به آن‌ها پرداخته شده‌است. نوشتن خاطرات رزمندگان تا زمانی که حتی یک نفر از آن‌ها باقی باشد، کمک به ثبت وقایعی است که شاید دست تقدیر به باد فراموشی بسپارد. اما این نوشتن‌ها هزینه تمام شده‌جنگ را برای ملت ما به آیندگان و جهانیان نشان می‌دهد.

«بچه بازارچه» خاطرات خودنوشت حمید قاسمی از رزمندگان دفاع مقدس است که به تازگی در ۲۸۴ صفحه و با تیراژ ۱۲۵۰ نسخه از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده‌است.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.