ویژگی‌های امام خمینی(ره) در مقایسه با علمای هم عصر خود

مبلغ/ استاد دانشگاه بارتین ترکیه با اشاره به ویژگی های امام خمینی (ره) در مقایسه با علمای هم عصر خود، گفت: ایشان در اندیشه های خویش به محور وحدت اهتمام ویژه ای داشت.

به گزارش «مبلغ» به نقل از مهر، شاید زمانی که مقام‌های وقت رژیم صهیونیستی از انقلاب ایران به عنوان زلزله قرن یاد کردند، کمتر کسی به عمق تأثیرگذاری این انقلاب در آینده رویدادهای منطقه‌ای پی برد. حداکثر درکی که از هشدارهای مراکز امنیتی غرب و اسرائیل به انقلاب ایران وجود داشت، این بود که انقلاب ایران در مرزهای این کشور باقی نمی‌ماند و فرهنگ سیاسی کشورهای دیگر بویژه منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

غرب معتقد بود که انقلاب اسلامی ایران در محتوای خود دربردارنده مفاهیم خطرناکی است که نه تنها ملت‌های منطقه را آگاه خواهد کرد بلکه منافع و نیز امنیت پیرامونی آن بویژه رژیم صهیونیستی هم تهدید خواهد شد. آنها می‌دانستند در ورای تمامی این مفاهیم و نیز پدیدآورنده آن یک رهبری مقتدر وجود دارد که هم مسیر و هم روند ادامه کار و مدیریت فرایندهای سیاسی را به خوبی می‌داند و نقطه همگرایی مردم ایران نیز بود.

در همین ارتباط، گفتگویی با دکتر «حسن حسین گونش»، عضو هیئت علمی دانشگاه بارتین ترکیه انجام شده است که در ادامه آن را مطالعه می‌کنید:

اندیشه امام خمینی (ره) و نقش وی در رد نظریه وابستگی به شرق و غرب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فکر می‌کنم برای پاسخ دادن به بخش اول این سوال باید چندین جلد کتاب نوشته شود. با توجه به دانش عمیق امام در موضوعاتی چون فلسفه، عرفان، تفسیر، اخلاق، فقه و سیاست در می‌یابیم که این دانش یک چیز اغراق آمیز نیست اما جا دارد من یکی از خصوصیات مهمی را که در اندیشه امام دیده‌ام در اینجا ذکر کنم. آن هم ارتباط هریک از شاخه‌های دانش امام با دیگری است. در این ارتباط، گاهی دین به فلسفه احاطه دارد و گاهی تفسیر به فقه احاطه دارد؛ گاهی سیاست با عرفان ادغام می‌شود، گاهی فلسفه با عرفان یکپارچه می‌شود. به عبارت دقیق‌تر می‌توان گفت که هر کدام از اینها در یک وحدت متعالی در امام تجلی یافته‌اند. وجود امام سبب تلفیق و یکپارچگی وحدت مذکور بود.

ما در حال مطالعه و تحقیق در مورد رتبه و درجه علمی بسیاری از علمای هم عصر امام هستیم. اگرچه آنها در شرایط یکسان زندگی کرده‌اند و از روش مشابه دانش برخوردار بودند اما آنچه امام را از آنها متمایز می‌کند این است که علم گویی در وجود ایشان از حالت یک ماده مرکب خارج شده بود. همانطور که ملاصدرا اشاره کرده وجود امام مصداق آگاهانه اتحاد عالم و معلوم است. براین اساس، می‌توان دریافت که برخی هم عصران امام در زمینه عرفان، برخی در زمینه سیاست و برخی دیگر در زمینه فلسفه به معنای واقعی بهترین بوده‌اند. با این حال نمی‌توان گفت آنها دانش مشابهی در شاخه‌های دیگر دارند. اگر چه ممکن است در علم فقه به رتبه اجتهاد رسیده باشند اما آنها این فقه که مستقیماً به زندگی روزمره جامعه و جنبه‌های زندگی اجتماعی مربوط است را با سیاست کنونی که از سنت اسلامی تغذیه می‌کند ادغام نکرده‌اند. به نظر من منحصر به فرد بودن اندیشه امام خمینی (ره) را باید در اینجا جستجو کرد. به عبارت دیگر، اگر بخواهم با مفاهیم وبری بگویم؛ امام خمینی کاریزمای موروثی از پیامبر را که در بین نمایندگان علما وجود دارد را مجدداً در خود نهادینه و ساختاری ایجاد کرد که تدوام آن را تضمین می‌کند. من نقش امام در رد نظریه وابستگی به شرق و غرب را اینگونه ارزیابی می‌کنم زیرا امام، به معنای نظری، کل نگر بودند و به عبارت دیگر می‌توانست جنبه‌های نظری شاخه‌هایی نظیر عرفان، اخلاق، سیاست، فقه و غیره را در خود تلفیق دهد؛ به همین دلیل اگر اینها به صورت عملی در جامعه قابل اجرا باشند دیگر نیازی به وابستگی به ایدئولوژی‌های دیگر نخواهد بود. امام معتقد بود که نباید با سوسیالیسم روسیه یا سرمایه داری آمریکا، یعنی قالب‌های وابسته به مدل‌های ایده آل دولت آنها فکر کنیم. در اینجا می‌خواهم این موضوع را خاطرنشان کنم که وابسته بودن و ارتباط داشتن دوچیز متفاوت از هم است. عدم وابستگی فکری، سیاسی، اقتصادی و غیره به شرق و غرب به معنای ارتباط داشتن با هر دو طرف نیست. بالعکس ارتباط داشتن راز آیه «تا یکدیگر را بشناسید» (حجرات: ۱۳) است. بسیاری از تجربیات در غرب و شرق می‌تواند باعث شود که ما انسان‌ها را بسیار بهتر بشناسیم. پست ترین مراتب آن را می‌توان در آمریکا که بمب اتم استفاده می‌کند مشاهده کرد یا در رژیم صهیونیستی که به مردم فسطین ظلم می‌کند. علاوه براین، بدون درک فلسفه اخلاقی کانت و چگونگی تأثیر آن بر جامعه غربی نمی‌توان شهادت و مقاومت راشل کوری را در فلسطین درک کرد.

جهان غرب پس از تأسیس انقلاب اسلامی توسط امام خمینی به این نتیجه رسیده بود که این انقلاب و اندیشه‌های امام‌خمینی موجب آگاهی جهان اسلام در احقاق حقوق فلسطین و در نتیجه تحت تأثیر قرار گرفتن منافع رژیم صهیونیستی خواهد شد. تأثیر این رویکرد امام را در تحولات اخیر قدس چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با یک مثال می‌خواهم به سوالتان جواب بدهم. در صفحه ۱۷۰ یکی از تحقیقاتی که درباره مبانی اسلامی در فلسطین شده (سامی صلاحات، الأوقاف الإسلامیة فی فلسطین ودورها فی مواجهة الاحتلال الإسرائیلی، مرکز الزیتونة للدراسات والاستشارات، بیروت ۲۰۱۱) موضوعی با عنوان روز قدس به چشمم خورده بود. اطلاعات این کتاب درباره روز قدس است که توسط امام احیا شده است. این نویسنده فلسطینی علی رغم زندگی در خارج در این کتاب به طور مختصر توضیح داده که فلسطینیان بخصوص از سال ۲۰۰۳ در این روز برنامه‌هایی تدارک می‌بینند که این برنامه‌ها باعث آگاهی ضدیهود در فلسطین شده است.

اما آنچه در این اطلاعات توجه مرا جلب کرد، نبود نام امام خمینی(ره) بود. این عمدی نیست؛ حتی اگر هم باشد نامگذاری روز قدس توسط امام خمینی نشان می‌دهد که این روز وسیله‌ای برای آگاهی در مقابل صهیونیسم است.

امام خمینی(ره) آخرین جمعه ماه رمضان را به عنوان روز قدس برای کل امت اعلام و بر اهمیت آزادی قدس و فلسطین به عنوان یک واجب دینی تأکید کرد. هم چنین تاکید کرد که مسلمانان مسئول هر لحظه مسلمانان فلسطینی هستند که در اسارت می‌گذرانند و هر وجبی که توسط اشغالگران صهیونیستی غصب شده باید همچون حمله به خانه خدا تلقی شود. ببینید در چند جمله‌ای که گفتم در مقابل مفاهیمی چون اشغالگری، اسارت، غصب، مفهوم آزادی وجود دارد که احساسات ما را برانگیخته می‌کند. امروزه آزادی خطرناک‌ترین مفهوم برای رژیم صهیونیستی و طرفداران آن است.؛ خطرناک‌ترین چیز هم جهانی است که انسان‌های آزاده آن را خلق خواهند کرد.

حساسیت امام در این موضوع فقط نباید به عنوان آزار و اذیت و اشغال مسلمانان فلسطینی تلقی شود. به اعتقاد ایشان یکی دیگر از ابعاد مهم این موضوع، مسئله قرار گرفتن مستضعفان جهان در مقابل ستمگران است. امام با هدف اینکه مستضعفان یک مجموعه جهان شمول عملی داشته باشند، این مجموعه را با مسئله فلسطین به نمایش گذاشت و برای آنها یک نقشه راه ترسیم کرد. ایشان یکی از مهمترین مفاهیمی که در این نقشه بر روی آن تمرکز کردند روز قدس است.

امام با اصرار بر اینکه روز قدس نه تنها برای مستضعفان قدس بلکه مختص همه مستضعفان جهان است، خواهان این بود که آمریکا و سایر کشورهای استعمارگر سرمایه داری و خدمتگزاران آنها مانند اسرائیل از صحنه تاریخ حذف شوند زیرا مادامی که آنها هستند عدالت در جهان برقرار نخواهد شد و جریان‌های استعماری در مناطق مختلف جهان ادامه خواهد داشت. امام با عبور از مرزهای جغرافیایی علاوه بر مستضعفان، به امت اسلامی نیز در خصوص احیای قدس به عنوان مبدا هوشیاری آنها پیام ویژه ای داد. همکاری مردم در امت اسلامی و بخصوص در امور ادارای با استعمارگران ظالم باعث این حساسیت امام شده بود.

اگر توجه کنید، این حساسیت امام در آخرین پیروزی مقاومت فلسطین ثمر داده است. پس از روز قدس که در ماه رمضان جشن گرفته شد آزادی به تدریج از قدس که برای بیشتر جهان ناشناخته است در سراسر فلسطین گسترش یافت.

نظر شما درباره اقدامات امام خمینی (ره) برای تحولات آینده جهان اسلام چیست؟

مشکل اصلی که من در این باره مطرح می دانم، تعریف «جهان اسلام» به صورت اسمی است. یعنی اگر جهان اسلام امروز واقعاً وجود داشت، می‌بایست مبارزه با صهیونیسم فراتر از محکومیت جنایات اسرائیل می‌بود؛ اگر جهان اسلام (جهان اسلام به معنای واحد) وجود داشت باید اقدامات بازدارنده در موضوع فلسطین انجام می‌شد. این در حالی است که دولت‌های اسلامی حتی در مسائل داخلی شأن از محور وحدت فاصله دارند.

در برخی از دولت‌ها سیاستگذاران با اعمال تبعیض میان قومیت‌های عربی، کُردی، فارسی و ترکی مانع تأثیر گذاری جهان اسلام می‌شوند. به همین دلیل امام خمینی(ره) برای حل این مساله به صورت مداوم بر موضوع وحدت تاکید می‌کردند.

تا زمانی که دولت‌ها نتوانند در مسائل داخلی خود سیاست وحدت گرا ایجاد کنند، امکان ایجاد جهان اسلام واحد وجود نخواهد داشت.

حالا این چگونه امکان پذیر است؟ ایجاد وحدت دو راه دارد: نخست اینکه ملت‌های مسلمان با اعتراضات و تجمع‌ها و با استفاده از حق رأی خواهان شکل گیری جهان اسلام بر اساس وحدت در چارچوب نگرشها و رفتارهای بشردوستانه باشند. راه دوم نیز وقوع انقلاب است که به نظر من هر دو راه حل امکان پذیر است.

از نظر امام خمینی(ره) در این زمینه مشارکت اجتماعی ایران در یک روند سیاسی امکان تأثیرگذاری در مدیریت دولت‌های اسلامی را فراهم می‌کرد. تنها راه دستیابی به این هدف هم انقلاب بود.

اگر بخواهیم درباره تدابیر امام توضیح دهیم باید گفت که ما هرگز نباید انتخاباتی را که امام پس از انقلاب اسلامی در ایران با مشارکت گسترده برگزار کرد را فراموش کنیم. بنابراین امام به همه دنیا نشان داد که جامعه از این حرکت با ماهیت قیام حمایت می‌کند.

این موضوع برای ما معنای مهم‌تری داشته و برای جنبش‌های اجتماعی کشورهای مسلمان یک توصیه مدبرانه و ماهیتی بود. توصیه این بود که اگر حمایت اجتماعی محکم نداشته باشیم موفقیت مان موقتی خواهد بود. توجه به محور وحدت و حمایت از آن درسی بود که امام از تعالیم اهل بیت یاد گرفته بود که به نظر بنده انقلاب اسلامی ایران نمونه‌ای از تجربه و توصیه مدبرانه برای جهان اسلام است.

مطالب مرتبط
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.